۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ':ت' به ': ت') |
جز (جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره') |
||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
در پايان بخشهائى كه مربوط به ولاياتى خاص يا قسمتى از كشور است، فهرستى از جادههاى عمده كه در نواحى مجاور هست و نويسندگان سابق، از آنها عبور و يا فقط نامشان را ذكر كردهاند، ترتيب داده شده است. | در پايان بخشهائى كه مربوط به ولاياتى خاص يا قسمتى از كشور است، فهرستى از جادههاى عمده كه در نواحى مجاور هست و نويسندگان سابق، از آنها عبور و يا فقط نامشان را ذكر كردهاند، ترتيب داده شده است. | ||
درباره املاى صحيح نامها، كوشيده شده است، بين شيوه متداول و اسلوب دقيق علمى، طريقهاى انتخاب شود كه آسان و برى از سبك علمى خشك باشد. | |||
در اين اثر بىبديل، اطلاعات گوناگونى به جهانگردان اروپايى در مورد اوضاع ايران و چگونگى سفر به اين سرزمين داده شده است. | در اين اثر بىبديل، اطلاعات گوناگونى به جهانگردان اروپايى در مورد اوضاع ايران و چگونگى سفر به اين سرزمين داده شده است. | ||
در فصلهاى سى گانه، نكته و مطالبى راجع به وضع و حال ايران، خاصه در قرن گذشته نيست كه نويسنده دقيق، از بررسى و تحقيق | در فصلهاى سى گانه، نكته و مطالبى راجع به وضع و حال ايران، خاصه در قرن گذشته نيست كه نويسنده دقيق، از بررسى و تحقيق درباره آن صرف نظر كرده باشد؛ و از اين جهت، مدعى است كه در زمينه ايران شناسى، شاهكارى پديد آورده است. | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
در تمام فصول سىگانه كتاب، سه منظور دنبال شده است: | در تمام فصول سىگانه كتاب، سه منظور دنبال شده است: | ||
1- معنى قضيه ايران: مسافرت ناصر الدين شاه به انگلستان در سال 1889م و استقبال بسيار باشكوهِ رسمى و عمومى از وى، باعث شد تا بسيارى از افراد انگليسى كه مقتضيات زمان را درست در نيافته و يا از درك آن به كلى عاجز بودند، بارها نه بر سبيل كنايه، بلكه صريحاً اعلام كنند كه اين همه سر و صدا و هزينه، | 1- معنى قضيه ايران: مسافرت ناصر الدين شاه به انگلستان در سال 1889م و استقبال بسيار باشكوهِ رسمى و عمومى از وى، باعث شد تا بسيارى از افراد انگليسى كه مقتضيات زمان را درست در نيافته و يا از درك آن به كلى عاجز بودند، بارها نه بر سبيل كنايه، بلكه صريحاً اعلام كنند كه اين همه سر و صدا و هزينه، درباره سلطانى كه شايد نسبت به تمام اين تظاهراتِ مربوط به وابستگىِ منافع فيما بين نفرت داشته و هيچگونه انتظار تلافى متقابلى هم از جانب وى درميان نيست، كم و بيش خندهآور باشد. | ||
كرزن معتقد است كه اين قبيل حضرات، به دلايل اهميت واقعى قضيه ايران، با همه شاخ و برگهاى فراوان آن، چنانكه بايد و شايد پى نبردهاند و لذا با اعتقادى راسخ به اين كه اين نظريه، اشتباه بوده و ممكن است آثار ناگوارى داشته باشد، بنا بر شواهدى كه به رأى العين در ايران ديده، در صدد شرح و بيان چگونگى و اهميت سرشار اين قضيه برآمده تا براى خوانندگان انگليسى واضح شود كه آن سرزمين دور افتاده، چه منابع سرشارى دارد و چرا ناگزيرند كه سياست و آبادانى آن را با علاقه تام بنگرند و معنى اتحاد با ايران چيست و چه آثارى را در بر خواهد داشت و به چه دليل صلاح آنها در اين است كه نسبت به فرمانروا يا ملت ايران، با نهايت احترام، رفتار كنند. | كرزن معتقد است كه اين قبيل حضرات، به دلايل اهميت واقعى قضيه ايران، با همه شاخ و برگهاى فراوان آن، چنانكه بايد و شايد پى نبردهاند و لذا با اعتقادى راسخ به اين كه اين نظريه، اشتباه بوده و ممكن است آثار ناگوارى داشته باشد، بنا بر شواهدى كه به رأى العين در ايران ديده، در صدد شرح و بيان چگونگى و اهميت سرشار اين قضيه برآمده تا براى خوانندگان انگليسى واضح شود كه آن سرزمين دور افتاده، چه منابع سرشارى دارد و چرا ناگزيرند كه سياست و آبادانى آن را با علاقه تام بنگرند و معنى اتحاد با ايران چيست و چه آثارى را در بر خواهد داشت و به چه دليل صلاح آنها در اين است كه نسبت به فرمانروا يا ملت ايران، با نهايت احترام، رفتار كنند. | ||
خط ۹۱: | خط ۹۱: | ||
2- رابطه قضيه ايران با امپراطورى هند: در فصلهاى آخر، جنبههاى سياسى كتاب، صريحاً بيان شده و بر پايه همين جنبهها، مؤلف ترجيح داده اثرى سياسى را پديد آورد مقبول طبع افراد آگاه نه سفرنامهاى مورد پسند عموم و خود نيز در جاى جاى كتاب به اين مطلب اعتراف مىكند كه در صورت احراز اين منظور خاص، شايد نتيجه كارش پايدار بماند. | 2- رابطه قضيه ايران با امپراطورى هند: در فصلهاى آخر، جنبههاى سياسى كتاب، صريحاً بيان شده و بر پايه همين جنبهها، مؤلف ترجيح داده اثرى سياسى را پديد آورد مقبول طبع افراد آگاه نه سفرنامهاى مورد پسند عموم و خود نيز در جاى جاى كتاب به اين مطلب اعتراف مىكند كه در صورت احراز اين منظور خاص، شايد نتيجه كارش پايدار بماند. | ||
در نظر مؤلف، در مقام غور و تأمل، راجع به كشورها و اماراتهاى مركزى، هيچ قضيهاى از لحاظ اهميت، با نقشى كه تركستان و افغانستان و منطق ماوراء بحر خزر و ايران ممكن است و يا قادرند | در نظر مؤلف، در مقام غور و تأمل، راجع به كشورها و اماراتهاى مركزى، هيچ قضيهاى از لحاظ اهميت، با نقشى كه تركستان و افغانستان و منطق ماوراء بحر خزر و ايران ممكن است و يا قادرند درباره سرنوشت آينده شرق ايفا نمايند، قابل مقايسه نيست. در نظر بسيارى از مردم اروپا، نام اين كشورها فقط نشانههايى از نقاط دوردست و يا ياد آور عجايب روزگار و هزاران داستان عشقى است؛ ولى به نظر مؤلف، چنانكه در كتاب به آن اشاره شده، آنها مهرههاى شطرنج فرمانروايى جهان هستند. | ||
به نظر او، انگلستان بدون هندوستان، امكان زيست ندارد. در دست داشتن هند، سند تعويض ناپذيرى در فرمانروايى بر جهان است. از زمانى كه هند شناخته شده است، سرورانش همواره صاحب اختيار نيمى از جهان بودهاند. | به نظر او، انگلستان بدون هندوستان، امكان زيست ندارد. در دست داشتن هند، سند تعويض ناپذيرى در فرمانروايى بر جهان است. از زمانى كه هند شناخته شده است، سرورانش همواره صاحب اختيار نيمى از جهان بودهاند. | ||
خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
مطلب ديگرى كه بسيار حايز اهميت است و شايد همان، منظور مؤلف در تأليف اين دو جلد باشد، ميل وافرى است كه در وصف ايران آن زمان داشته چون وى علاوه بر شرح روابط خارجى آن، درمورد ايالات و اهالى آنها، تأسيسات و مشخصاتش، مناظر و شهرهاى آن، كاخها، معابد و آثار مخروبه آن، شرحى مفصل بيان مىكند و ماجراى ورود اين كشور را در قرن نوزدهم و به خصوص نيمه دوم اين قرن (همزمان با سلطنت قاجاريه)، به جرگه سياسى ملل و مساعى آن را، در انس گرفتن با جامه بىقواره تمدنى كه به صورت ناهنجارى بر قامت او افتاده است، شرح مىدهد تا اينكه هر كسى كه به نحوى از انحا مشتاق درك اين حقيقت باشد كه ايران دوره ناصرى چه وضع و حالى داشته و چگونه بايد به آن سرزمين رسيد؟ بعد از ورود، كجاها بايد رفت و در پى چه بود و چه ديد؟ راجع به آن چه كارهايى شده؟ ديگران چه اكتشافى نموده و يا مطلبى گفتهاند؟ از طى مطالعه اين فصول، دستگير او بشود. | مطلب ديگرى كه بسيار حايز اهميت است و شايد همان، منظور مؤلف در تأليف اين دو جلد باشد، ميل وافرى است كه در وصف ايران آن زمان داشته چون وى علاوه بر شرح روابط خارجى آن، درمورد ايالات و اهالى آنها، تأسيسات و مشخصاتش، مناظر و شهرهاى آن، كاخها، معابد و آثار مخروبه آن، شرحى مفصل بيان مىكند و ماجراى ورود اين كشور را در قرن نوزدهم و به خصوص نيمه دوم اين قرن (همزمان با سلطنت قاجاريه)، به جرگه سياسى ملل و مساعى آن را، در انس گرفتن با جامه بىقواره تمدنى كه به صورت ناهنجارى بر قامت او افتاده است، شرح مىدهد تا اينكه هر كسى كه به نحوى از انحا مشتاق درك اين حقيقت باشد كه ايران دوره ناصرى چه وضع و حالى داشته و چگونه بايد به آن سرزمين رسيد؟ بعد از ورود، كجاها بايد رفت و در پى چه بود و چه ديد؟ راجع به آن چه كارهايى شده؟ ديگران چه اكتشافى نموده و يا مطلبى گفتهاند؟ از طى مطالعه اين فصول، دستگير او بشود. | ||
3- تقسيمات چهارگان مسافرت: مسافرت كرزن، به چهار مرحله تقسيم شده است كه هر كدام واجد جنبه تاريخى يا اهميت سياسى و احوال خاص طبيعى مختص به خود است كه به ترتيب راجع است به نواحى شمال شرقى، ايالات مركزى، ايالات جنوب غربى و خط سير آبى جنوب(در خليج فارس، شط العرب و رودخانه كارون) كه يا خود شخصاً از آنها عبور كرده و يا | 3- تقسيمات چهارگان مسافرت: مسافرت كرزن، به چهار مرحله تقسيم شده است كه هر كدام واجد جنبه تاريخى يا اهميت سياسى و احوال خاص طبيعى مختص به خود است كه به ترتيب راجع است به نواحى شمال شرقى، ايالات مركزى، ايالات جنوب غربى و خط سير آبى جنوب(در خليج فارس، شط العرب و رودخانه كارون) كه يا خود شخصاً از آنها عبور كرده و يا درباره مناطق مجاور آنها اطلاعاتى را كسب كرده است. | ||
يكى از نكات مهمى كه در لابلاى سطور اين اثر، نظر خواننده را به خود جلب مىكند، ديد مؤلف نسبت به فرهنگ و كيفيت زندگى ايران زمان قاجار است. به گفته او، با اينكه ايرانيان آشنائى قابل ملاحظهاى با مبانى تمدن دارند، باز اين مانع از آن نيست كه تعصبات چرند و خرافات هم نداشته باشند. مذهب در نزد ايشان گاهى به حالت ركود و فراموشى و زمانى نيك بارز و عيان است. لحظهاى غضب تعصب آميز آنها را بر مىانگيزد و لحظه بعد، به صورت انكار وجود خدا و رسول ظاهر مىشود. دولت در فرهنگ ايرانى، ازجهت سادگى سازمانى خود، شأنى پدرانه و حمايتگرانه دارد و مردم از لحاظ مهارت در تمشيت امور، فطانت ماكياولى؛ هم مايه بيزارىاند و هم اصالت و نجابت دارند. | يكى از نكات مهمى كه در لابلاى سطور اين اثر، نظر خواننده را به خود جلب مىكند، ديد مؤلف نسبت به فرهنگ و كيفيت زندگى ايران زمان قاجار است. به گفته او، با اينكه ايرانيان آشنائى قابل ملاحظهاى با مبانى تمدن دارند، باز اين مانع از آن نيست كه تعصبات چرند و خرافات هم نداشته باشند. مذهب در نزد ايشان گاهى به حالت ركود و فراموشى و زمانى نيك بارز و عيان است. لحظهاى غضب تعصب آميز آنها را بر مىانگيزد و لحظه بعد، به صورت انكار وجود خدا و رسول ظاهر مىشود. دولت در فرهنگ ايرانى، ازجهت سادگى سازمانى خود، شأنى پدرانه و حمايتگرانه دارد و مردم از لحاظ مهارت در تمشيت امور، فطانت ماكياولى؛ هم مايه بيزارىاند و هم اصالت و نجابت دارند. |
ویرایش