پرش به محتوا

ابن انباری، محمد بن قاسم: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره'
جز (جایگزینی متن - 'مولف' به 'مؤلف')
جز (جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره')
خط ۴۲: خط ۴۲:
آنچه بيش از همه نظر [[خطيب بغدادى]] و نويسندگان بعد از او را جلب كرده، حافظه تواناى اوست. خطيب از قول ابوعلى قالى نقل مى‌كند كه ابن انبارى 300 هزار شاهد شعرى براى قرآن از حفظ داشت. كسانى كه در محضر درس او بوده‌اند، گفته‌اند كه وى در مجالس درس منحصراً بر حافظه اعتماد داشت و هرگز از دفتر و کتاب املا نمى‌كرد. روزى كه بيمار شده بود، پدرش را سخت نگران ديدند. چون سبب را پرسيدند، به کتابخانه مفصل فرزند اشاره كرد و گفت از براى كسى كه اين همه کتاب از بر دارد، چگونه نگران نباشد.
آنچه بيش از همه نظر [[خطيب بغدادى]] و نويسندگان بعد از او را جلب كرده، حافظه تواناى اوست. خطيب از قول ابوعلى قالى نقل مى‌كند كه ابن انبارى 300 هزار شاهد شعرى براى قرآن از حفظ داشت. كسانى كه در محضر درس او بوده‌اند، گفته‌اند كه وى در مجالس درس منحصراً بر حافظه اعتماد داشت و هرگز از دفتر و کتاب املا نمى‌كرد. روزى كه بيمار شده بود، پدرش را سخت نگران ديدند. چون سبب را پرسيدند، به کتابخانه مفصل فرزند اشاره كرد و گفت از براى كسى كه اين همه کتاب از بر دارد، چگونه نگران نباشد.


از ابن انبارى در باره مقدار علمى كه در خاطر داشت، پرسيدند؟ جواب داد: 13 صندوق کتاب. نيز گفته‌اند كه 120 تفسير قرآن را با سلسله سند از حفظ داشت. در خانه فرزندان خليفه «الراضي»، كنيزكى از او تعبير خواب خود را پرسيد، وى كه از تعبير رؤيا اطلاعى نداشت، پاسخى به كنيزك نداد، اما همان شب «کتاب کرمانى» را حفظ كرد و فردا پاسخ مناسب گفت. او خود بر اين استعداد خداداده آگاه بود و هيچ شيء خوشبويى را عطرآگين‌تر از علمى كه در سينه داشت، نمى‌دانست. نيز براى نيرومند نگاه داشتن حافظه خود دشوارى‌ها بر خود هموار مى‌داشت؛ بر سر خوان خليفه جز غذاى ناچيزى كه خاص خود او بود، نمى‌خورد و آب جز در وقت معين، آن هم از خمره نمى‌آشاميد. چون علت اين رياضت‌كشى را از او سؤال كردند، پاسخ داد كه از جهت نگهدارى حافظه است. روزى ديگر، چون كنيزكى كه در بازار دل از او ربوده بود، به فرمان خليفه، نزد او رفت، وى دريافت كه كنيزك خاطر او را از دانش به خويشتن مشغول داشته است. همان دم فرمان داد او را نزد برده‌فروش بازبرند.
از ابن انبارى درباره مقدار علمى كه در خاطر داشت، پرسيدند؟ جواب داد: 13 صندوق کتاب. نيز گفته‌اند كه 120 تفسير قرآن را با سلسله سند از حفظ داشت. در خانه فرزندان خليفه «الراضي»، كنيزكى از او تعبير خواب خود را پرسيد، وى كه از تعبير رؤيا اطلاعى نداشت، پاسخى به كنيزك نداد، اما همان شب «کتاب کرمانى» را حفظ كرد و فردا پاسخ مناسب گفت. او خود بر اين استعداد خداداده آگاه بود و هيچ شيء خوشبويى را عطرآگين‌تر از علمى كه در سينه داشت، نمى‌دانست. نيز براى نيرومند نگاه داشتن حافظه خود دشوارى‌ها بر خود هموار مى‌داشت؛ بر سر خوان خليفه جز غذاى ناچيزى كه خاص خود او بود، نمى‌خورد و آب جز در وقت معين، آن هم از خمره نمى‌آشاميد. چون علت اين رياضت‌كشى را از او سؤال كردند، پاسخ داد كه از جهت نگهدارى حافظه است. روزى ديگر، چون كنيزكى كه در بازار دل از او ربوده بود، به فرمان خليفه، نزد او رفت، وى دريافت كه كنيزك خاطر او را از دانش به خويشتن مشغول داشته است. همان دم فرمان داد او را نزد برده‌فروش بازبرند.


وى در عين دانشمندى، سخت پارسا بود و به گناهى و حرامى آلوده نشد، در كار تدريس فروتنى بسيار نشان مى‌داد. در مجالس درس او كه بيشتر در باب لغت و نحو و اخبار بود، بسيارى چون ابوسعيد دبيلى و دارقطنى حضور مى‌يافتند. يك بار دارقطنى در درس او - كه روزهاى جمعه املا مى‌شد - لغزشى يافت و در پايان درس آن را به نويسنده امالى او گوشزد كرد. جمعه بعد ابن انبارى، اشتباه را اصلاح كرد و در همان مجلس دارقطنى جوان را ارج نهاد. گويند وى امالى خود را معمولاً با قطعه شعرى از ابن ابى‌اميه كه او را بسيار دوست مى‌داشت، ختم مى‌كرد. در منابع به بيمارى پايان عمر و ديدار سنان بن ثابت طبيب از او اشاره شده است. چون از علت ناتوانى او سؤال كردند، گفت كه هر جمعه 10 هزار ورق يا هفته‌اى 20 هزار مى‌خوانده است. بعيد نيست كه اين داستان شگفت را در تأييد علم و به‌خصوص هوش خارق‌العاده او ساخته باشند.
وى در عين دانشمندى، سخت پارسا بود و به گناهى و حرامى آلوده نشد، در كار تدريس فروتنى بسيار نشان مى‌داد. در مجالس درس او كه بيشتر در باب لغت و نحو و اخبار بود، بسيارى چون ابوسعيد دبيلى و دارقطنى حضور مى‌يافتند. يك بار دارقطنى در درس او - كه روزهاى جمعه املا مى‌شد - لغزشى يافت و در پايان درس آن را به نويسنده امالى او گوشزد كرد. جمعه بعد ابن انبارى، اشتباه را اصلاح كرد و در همان مجلس دارقطنى جوان را ارج نهاد. گويند وى امالى خود را معمولاً با قطعه شعرى از ابن ابى‌اميه كه او را بسيار دوست مى‌داشت، ختم مى‌كرد. در منابع به بيمارى پايان عمر و ديدار سنان بن ثابت طبيب از او اشاره شده است. چون از علت ناتوانى او سؤال كردند، گفت كه هر جمعه 10 هزار ورق يا هفته‌اى 20 هزار مى‌خوانده است. بعيد نيست كه اين داستان شگفت را در تأييد علم و به‌خصوص هوش خارق‌العاده او ساخته باشند.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش