۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ':ف' به ': ف') |
جز (جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره') |
||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
5. حكومت هشتادساله آلبويه بر رى، با ملاحظه گرايشات شيعى آلبويه و وزراى آنان، باعث ترويج شديد تشيع در اين شهر شد؛ كمااينكه در ساير نقاط تحت سلطه آنان نيز اوضاع به همين شكل بود. از جمله آثار شيعه، در دوره آلبويه، كتابخانهها و مدارس زيادى بوده كه بخشى از آنها به دست سلطان محمود غزنوى كه در تسنن و جبرىگرى، تعصب خاصى داشت، از ميان رفت. بااينحال، اين اقدامات بههيچروى باعث ضعف تشيع در رى نگرديد <ref>همان، ص 33 - 40</ref>. | 5. حكومت هشتادساله آلبويه بر رى، با ملاحظه گرايشات شيعى آلبويه و وزراى آنان، باعث ترويج شديد تشيع در اين شهر شد؛ كمااينكه در ساير نقاط تحت سلطه آنان نيز اوضاع به همين شكل بود. از جمله آثار شيعه، در دوره آلبويه، كتابخانهها و مدارس زيادى بوده كه بخشى از آنها به دست سلطان محمود غزنوى كه در تسنن و جبرىگرى، تعصب خاصى داشت، از ميان رفت. بااينحال، اين اقدامات بههيچروى باعث ضعف تشيع در رى نگرديد <ref>همان، ص 33 - 40</ref>. | ||
6. سامانيان و پس از آنها، غزنويان، هر دو حكومتهاى ضد شيعى بودند. مهمترين اقدام آنها | 6. سامانيان و پس از آنها، غزنويان، هر دو حكومتهاى ضد شيعى بودند. مهمترين اقدام آنها درباره رى، حمله سلطان محمود غزنوى به اين شهر در سال 420ق، بود. او اين حمله را صرفا بهمنظور خوشخدمتى به خليفه عباسى انجام داد. سختگيرى سلطان غزنوى بر شيعيان، اثر چندانى در كاهش نفوذ شيعه در رى نداشت؛ زيرا شيعيان جداى از آنكه از نظر جمعيت، كميت قابل ملاحظهاى داشتند، از حيث فرهنگى نيز صاحب چهرههاى سرشناس و پرجاذبهاى بودند <ref>همان، ص 41 - 46</ref>. | ||
7. در فصل هفتم، اوضاع شيعيان رى در عهد سلجوقى مطالعه شده است. شاهان و اميران سلجوقى نيز همانند غزنويان و سامانيان، نوعاً جانبدار تسنن حنفى و خلافت عباسى بوده و با تشيع درگير بودند. گرچه اين درگيرى بهصورت مستقيم با اسماعيليه و باطنيه بود، اما شيعه امامى نيز مورد تهاجم و فشار قرار داشت. درعينحال، تشيع منطقه جبال ريشه عميقى داشته و بهزودى خود را با شرايط جديد وفق داده و توانست حتى در دوره سلجوقى، رشد قابل ملاحظهاى داشته باشد <ref>همان، ص 47</ref>. | 7. در فصل هفتم، اوضاع شيعيان رى در عهد سلجوقى مطالعه شده است. شاهان و اميران سلجوقى نيز همانند غزنويان و سامانيان، نوعاً جانبدار تسنن حنفى و خلافت عباسى بوده و با تشيع درگير بودند. گرچه اين درگيرى بهصورت مستقيم با اسماعيليه و باطنيه بود، اما شيعه امامى نيز مورد تهاجم و فشار قرار داشت. درعينحال، تشيع منطقه جبال ريشه عميقى داشته و بهزودى خود را با شرايط جديد وفق داده و توانست حتى در دوره سلجوقى، رشد قابل ملاحظهاى داشته باشد <ref>همان، ص 47</ref>. | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
9. در فصل نهم، اوضاع علويان رى در دوره سلجوقى ذكر شده است. كثرت علويان در رى، سبب توسعه تشيع از نوع امامتى و زيدى بوده است. اين علويان، سازمان مستقل و منظمى داشتند كه بهعنوان «نقابت» شناخته مىشد. در رأس اين دارالنقابه، يكى از علويان شناختهشده با صلاحديد حاكمان تعيين شده و امور مربوط به آنان را حلوفصل مىكردند. صرفنظر از نقبا، خاندانهاى سادات نيز همانند بطون يك قبيله شناخته مىشدند. نويسنده، در ادامه اين فصل به نقل از بيهقى به برخى از اين خاندانها اشاره مىكند <ref>همان، ص 57 - 72</ref>. | 9. در فصل نهم، اوضاع علويان رى در دوره سلجوقى ذكر شده است. كثرت علويان در رى، سبب توسعه تشيع از نوع امامتى و زيدى بوده است. اين علويان، سازمان مستقل و منظمى داشتند كه بهعنوان «نقابت» شناخته مىشد. در رأس اين دارالنقابه، يكى از علويان شناختهشده با صلاحديد حاكمان تعيين شده و امور مربوط به آنان را حلوفصل مىكردند. صرفنظر از نقبا، خاندانهاى سادات نيز همانند بطون يك قبيله شناخته مىشدند. نويسنده، در ادامه اين فصل به نقل از بيهقى به برخى از اين خاندانها اشاره مىكند <ref>همان، ص 57 - 72</ref>. | ||
10. در فصل دهم، از «فهرست» منتجبالدين با عنوان «فهرست منتجبالدين، آينه تشيع در رى»، سخن به ميان آمده است. [[شيخ منتجبالدين]] على بن بابويه رازى، يكى از آخرين بازماندگان عالم و دانشمند خاندان بابويه در رى مىباشد. منتجبالدين، به درخواست ابوالقاسم يحيى فرزند شرفالدين - از نقباى رى - مصمم شد تا كتابى در ذكر اسامى مؤلفان و عالمان شيعى بنگارد. نويسنده در اين فصل، تلاش كرده تا بر اساس اطلاعات كوتاه ارائهشده در اين كتاب، آنچه را كه مىتوان | 10. در فصل دهم، از «فهرست» منتجبالدين با عنوان «فهرست منتجبالدين، آينه تشيع در رى»، سخن به ميان آمده است. [[شيخ منتجبالدين]] على بن بابويه رازى، يكى از آخرين بازماندگان عالم و دانشمند خاندان بابويه در رى مىباشد. منتجبالدين، به درخواست ابوالقاسم يحيى فرزند شرفالدين - از نقباى رى - مصمم شد تا كتابى در ذكر اسامى مؤلفان و عالمان شيعى بنگارد. نويسنده در اين فصل، تلاش كرده تا بر اساس اطلاعات كوتاه ارائهشده در اين كتاب، آنچه را كه مىتوان درباره اوضاع عالمان شيعى و انديشه تشيع به دست آورد، استخراج كرده و عرضه كند <ref>همان، ص 73 - 82</ref>. | ||
11 و 12. كتاب «نقض» عبدالجليل قزوينى رازى، حاوى غنىترين اطلاعات و به عبارتى، اطلاعات منحصربهفرد | 11 و 12. كتاب «نقض» عبدالجليل قزوينى رازى، حاوى غنىترين اطلاعات و به عبارتى، اطلاعات منحصربهفرد درباره وضعيت مذهبى رى مىباشد. نويسنده در فصل يازدهم و دوازدهم با استفاده از كتاب مزبور، درباره شناخت محلات شيعهنشين و مدارس شيعه در رى مطالبى را ارائه كرده است <ref>همان، ص 83 - 93</ref>. | ||
13. در فصل سيزدهم، جدالهاى مذهبى در رى بيان شده است. آنچه مسلم است درگيرى دو دسته حنفى و شافعى، كمتر از نزاع ميان سنىها و شيعهها نبوده و اصولا يكى از دلايل پيشرفت شيعه در اين شهر را بايد در همين نزاع مداوم حنفى و شفعوى دنبال كرد <ref>همان، ص 95 - 102</ref>. | 13. در فصل سيزدهم، جدالهاى مذهبى در رى بيان شده است. آنچه مسلم است درگيرى دو دسته حنفى و شافعى، كمتر از نزاع ميان سنىها و شيعهها نبوده و اصولا يكى از دلايل پيشرفت شيعه در اين شهر را بايد در همين نزاع مداوم حنفى و شفعوى دنبال كرد <ref>همان، ص 95 - 102</ref>. |
ویرایش