پرش به محتوا

ابومسلم اصفهانی، محمد بن بحر: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره'
جز (جایگزینی متن - 'مولف' به 'مؤلف')
جز (جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره')
خط ۴۴: خط ۴۴:
ابومسلم نه تنها مفسر قرآن محسوب مى‌شد، بلكه از ديگر رشته‌هاى علمى نيز آگاه بود و به ادبيات عرب تسلط داشت و به زبان فارسى و عربى شعر مى‌سرود. وى بسيار فصيح بود و از هوش و استعداد بهره‌اى وافر داشت و اين همه موجب شد كه مورد توجه و ستايش ديگران واقع شود.
ابومسلم نه تنها مفسر قرآن محسوب مى‌شد، بلكه از ديگر رشته‌هاى علمى نيز آگاه بود و به ادبيات عرب تسلط داشت و به زبان فارسى و عربى شعر مى‌سرود. وى بسيار فصيح بود و از هوش و استعداد بهره‌اى وافر داشت و اين همه موجب شد كه مورد توجه و ستايش ديگران واقع شود.


عقايد و آراء: در باب افكار و نظريات ابومسلم، اطلاعات ما بسيار اندك است؛ زيرا هيچ‌يك از آثار او به دست ما نرسيده است. ابن مرتضى، وى را در طبقه هشتم از طبقات معتزله جاى داده است. با توجه به تحصيلات او در بغداد و آشنايى‌اش با بلخى، بايد وى را از معتزله مدرسه بغداد بشمار آورد. به نظر نمى‌رسد كه ابومسلم در باره انديشه‌هاى معتزله و اصول عقايد ايشان، آراء مهمى در زمان خود ارائه كرده باشد؛ زيرا اگر چنين بود پس از وى نظرياتش مانند نظريات بسيارى ديگر از متفكران معتزلى نقل مى‌شد و مورد نقد و بررسى قرار مى‌گرفت؛ بااين‌حال، ظاهرا وى را مفسرى صاحب‌نظر و مورد اعتماد مى‌دانستند و متكلمان و مفسران بزرگى چون قاضى عبدالجبار، [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]]، فخرالدين راضى و طبرسى در موارد متعددى نظريات وى را در تفسير آيات نقل كرده، آنها را پذيرفته يا نقد كرده‌اند.
عقايد و آراء: در باب افكار و نظريات ابومسلم، اطلاعات ما بسيار اندك است؛ زيرا هيچ‌يك از آثار او به دست ما نرسيده است. ابن مرتضى، وى را در طبقه هشتم از طبقات معتزله جاى داده است. با توجه به تحصيلات او در بغداد و آشنايى‌اش با بلخى، بايد وى را از معتزله مدرسه بغداد بشمار آورد. به نظر نمى‌رسد كه ابومسلم درباره انديشه‌هاى معتزله و اصول عقايد ايشان، آراء مهمى در زمان خود ارائه كرده باشد؛ زيرا اگر چنين بود پس از وى نظرياتش مانند نظريات بسيارى ديگر از متفكران معتزلى نقل مى‌شد و مورد نقد و بررسى قرار مى‌گرفت؛ بااين‌حال، ظاهرا وى را مفسرى صاحب‌نظر و مورد اعتماد مى‌دانستند و متكلمان و مفسران بزرگى چون قاضى عبدالجبار، [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]]، فخرالدين راضى و طبرسى در موارد متعددى نظريات وى را در تفسير آيات نقل كرده، آنها را پذيرفته يا نقد كرده‌اند.


از نظريات برجسته و مهم ابومسلم، عقيده او در باره نسخ آيات قرآن است. در بسيارى از كتب علم اصول و تفسير، در ذيل مبحث نسخ، نام ابومسلم به‌عنوان كسى كه اجماع علماء را در اين مورد خرق كرده، آمده است، اما اين منابع كه در ضبط نام ابومسلم نيز گاه دچار اشتباه شده‌اند، در باره نظر دقيق ابومسلم در مورد نسخ، رأى ثابتى ندارند. گروهى گفته‌اند: وى مطلقا منكر وقوع نسخ بوده، هرچند عقلاً آن را جايز مى‌دانسته است و برخى گفته‌اند كه نظر او انكار وقوع نسخ در شريعت واحد بوده است؛ اما همچنان‌كه گروهى گفته‌اند، اين نظريات از يك مسلمان معتقد و آگاه به مبانى اسلام روا نيست؛ زيرا نسخ شرايع يهود و مسيحيت توسط شريعت اسلام و نسخ بسيارى از احكام چون تغيير قبله از بيت‌المقدس به كعبه از مسلمات و ضروريات دين است. همين امر موجب اظهار نظرهاى نامساعد در باره ابومسلم شده است تا جايى كه عده‌اى او را از شمار مسلمانان خارج ساخته‌اند و برخى نيز سخنان وى را در اين باب قابل توجه و بررسى ندانسته‌اند.
از نظريات برجسته و مهم ابومسلم، عقيده او درباره نسخ آيات قرآن است. در بسيارى از كتب علم اصول و تفسير، در ذيل مبحث نسخ، نام ابومسلم به‌عنوان كسى كه اجماع علماء را در اين مورد خرق كرده، آمده است، اما اين منابع كه در ضبط نام ابومسلم نيز گاه دچار اشتباه شده‌اند، درباره نظر دقيق ابومسلم در مورد نسخ، رأى ثابتى ندارند. گروهى گفته‌اند: وى مطلقا منكر وقوع نسخ بوده، هرچند عقلاً آن را جايز مى‌دانسته است و برخى گفته‌اند كه نظر او انكار وقوع نسخ در شريعت واحد بوده است؛ اما همچنان‌كه گروهى گفته‌اند، اين نظريات از يك مسلمان معتقد و آگاه به مبانى اسلام روا نيست؛ زيرا نسخ شرايع يهود و مسيحيت توسط شريعت اسلام و نسخ بسيارى از احكام چون تغيير قبله از بيت‌المقدس به كعبه از مسلمات و ضروريات دين است. همين امر موجب اظهار نظرهاى نامساعد درباره ابومسلم شده است تا جايى كه عده‌اى او را از شمار مسلمانان خارج ساخته‌اند و برخى نيز سخنان وى را در اين باب قابل توجه و بررسى ندانسته‌اند.


به نظر مى‌رسد سخن آن عده كه ابومسلم را فقط منكر وقوع نسخ در آيات قرآن - و نه به‌طور مطلق - دانسته‌اند، صحيح‌تر باشد. بيضاوى مى‌نويسد: ابومسلم به نسخ برخى از آيات قرآن توسط برخى ديگر اعتقاد نداشته و براى اثبات نظر خود به آيه شريفه '''«لا يأْتيهِ الْباطِلُ مِنْ بَينِ يدَيهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ»''' <ref>فصّلت: 41 / 42</ref> استناد مى‌جسته است. به عقيده او اگر در قرآن نسخ وجود داشته باشد، در واقع باطل بدان راه يافته است و اين مخالف نصّ صريح آيه شريفه است. ابومسلم در اثبات نظر خود دلايل ديگرى نيز آورده است.
به نظر مى‌رسد سخن آن عده كه ابومسلم را فقط منكر وقوع نسخ در آيات قرآن - و نه به‌طور مطلق - دانسته‌اند، صحيح‌تر باشد. بيضاوى مى‌نويسد: ابومسلم به نسخ برخى از آيات قرآن توسط برخى ديگر اعتقاد نداشته و براى اثبات نظر خود به آيه شريفه '''«لا يأْتيهِ الْباطِلُ مِنْ بَينِ يدَيهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ»''' <ref>فصّلت: 41 / 42</ref> استناد مى‌جسته است. به عقيده او اگر در قرآن نسخ وجود داشته باشد، در واقع باطل بدان راه يافته است و اين مخالف نصّ صريح آيه شريفه است. ابومسلم در اثبات نظر خود دلايل ديگرى نيز آورده است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش