پرش به محتوا

اسماعیلیون و مغول و خواجه نصیرالدین طوسی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره'
جز (جایگزینی متن - ':ت' به ': ت')
جز (جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره')
خط ۶۹: خط ۶۹:
سيد حسن امين با استنادات تاريخى، روشن مى‌سازد كه بسيارى از کتاب‌هاى موجود در بغداد به کتابخانه رصدخانه مراغه انتقال يافتند و دست تعرض مغول‌ها از بخشى از کتاب‌هاى بغداد كه جزو اوقاف بود، كوتاه ماند. باقى ماندن مدرسه «مستنصريه» بر حال قبلى خود و سالم ماندن آن از گزند حمله مغول‌ها، با اينكه مخزن کتاب‌هاى منحصربه‌فردى بود، نشان مى‌دهد كه کتابخانه اين مدرسه نيز به همان صورت قبلى خود باقى مانده است.
سيد حسن امين با استنادات تاريخى، روشن مى‌سازد كه بسيارى از کتاب‌هاى موجود در بغداد به کتابخانه رصدخانه مراغه انتقال يافتند و دست تعرض مغول‌ها از بخشى از کتاب‌هاى بغداد كه جزو اوقاف بود، كوتاه ماند. باقى ماندن مدرسه «مستنصريه» بر حال قبلى خود و سالم ماندن آن از گزند حمله مغول‌ها، با اينكه مخزن کتاب‌هاى منحصربه‌فردى بود، نشان مى‌دهد كه کتابخانه اين مدرسه نيز به همان صورت قبلى خود باقى مانده است.


نويسنده در پايان اين بخش، گفتار صاحب‌نظران در باره خواجه و جريان تأسيس «رصدخانه مراغه» و تشكيل انجمن علمى تحقيقات رياضى و دعوت دانشمندان از سراسر دنيا و استقبال آنان از اين دعوت را نقل مى‌كند.
نويسنده در پايان اين بخش، گفتار صاحب‌نظران درباره خواجه و جريان تأسيس «رصدخانه مراغه» و تشكيل انجمن علمى تحقيقات رياضى و دعوت دانشمندان از سراسر دنيا و استقبال آنان از اين دعوت را نقل مى‌كند.


دكتر سيد حسن امين در بخش بعدى، تحت عنوان «مغول‌ها»، از اولين حمله مغول‌ها به ايران، خوارزم و حدود آن، علاءالدين محمد خوارزمشاه و بلندپروازى‌هاى او و اينكه چگونه او با جنايتى كه انجام داد زمينه را براى حمله مغول‌ها آماده كرد و همچنين از تلاش خوارزمشاه براى حمله به بغداد و ناكامى او سخن مى‌گويد.
دكتر سيد حسن امين در بخش بعدى، تحت عنوان «مغول‌ها»، از اولين حمله مغول‌ها به ايران، خوارزم و حدود آن، علاءالدين محمد خوارزمشاه و بلندپروازى‌هاى او و اينكه چگونه او با جنايتى كه انجام داد زمينه را براى حمله مغول‌ها آماده كرد و همچنين از تلاش خوارزمشاه براى حمله به بغداد و ناكامى او سخن مى‌گويد.
خط ۸۳: خط ۸۳:
يكى از مباحثى كه استاد امين استطرادا در اين بخش آورده، نقد سخن [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] در باب ارتباط خواجه و خان مغول و اسماعيليه است. دكتر سيد امين با استناد به منابع اصلى تاريخى، نشان مى‌دهد كه اولاً، [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]] نه تنها آن‌چنان‌كه [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] ادعا كرده، وزير و مشاور اسماعيليان نبوده، بلكه اساساً اسماعيلى نبوده است و ثانياً، اسماعيليان خود يكى از اهداف مغول‌ها و از نخستين قربانيان آنها بوده‌اند، نه هادى آن‌ها به قتل خليفه عباسى و براندازى عباسيان.
يكى از مباحثى كه استاد امين استطرادا در اين بخش آورده، نقد سخن [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] در باب ارتباط خواجه و خان مغول و اسماعيليه است. دكتر سيد امين با استناد به منابع اصلى تاريخى، نشان مى‌دهد كه اولاً، [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]] نه تنها آن‌چنان‌كه [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] ادعا كرده، وزير و مشاور اسماعيليان نبوده، بلكه اساساً اسماعيلى نبوده است و ثانياً، اسماعيليان خود يكى از اهداف مغول‌ها و از نخستين قربانيان آنها بوده‌اند، نه هادى آن‌ها به قتل خليفه عباسى و براندازى عباسيان.


نويسنده در ادامه، مجدداً و با تفصيل بيشترى از پيدايش دو فرقه «مستعليه» و «نزاريه» سخن مى‌گويد. استاد امين تهمت «حشاشين» به معناى مصرف‌كننده حشيش را در باره نزاريان مورد بحث و بررسى قرار مى‌دهد و اظهار مى‌دارد كه اين تهمت از ناحيه ماركوپولو مى‌باشد و اسناد تاريخى و منابع موثق تاريخى نشان مى‌دهند كه آن‌ها «حشاش» به معناى معتاد به ماده مخدر معروف نبوده‌اند، بلكه يا به معناى فروشنده گياه دارويى بوده‌اند و يا به معناى كسانى كه در عقيده به امامت نزار چونان كسانى هستند كه از شدت استعمال حشيش منگ و خرف شده‌اند.
نويسنده در ادامه، مجدداً و با تفصيل بيشترى از پيدايش دو فرقه «مستعليه» و «نزاريه» سخن مى‌گويد. استاد امين تهمت «حشاشين» به معناى مصرف‌كننده حشيش را درباره نزاريان مورد بحث و بررسى قرار مى‌دهد و اظهار مى‌دارد كه اين تهمت از ناحيه ماركوپولو مى‌باشد و اسناد تاريخى و منابع موثق تاريخى نشان مى‌دهند كه آن‌ها «حشاش» به معناى معتاد به ماده مخدر معروف نبوده‌اند، بلكه يا به معناى فروشنده گياه دارويى بوده‌اند و يا به معناى كسانى كه در عقيده به امامت نزار چونان كسانى هستند كه از شدت استعمال حشيش منگ و خرف شده‌اند.


دكتر سيد حسن امين سپس به مناسبت، داستان‌هايى از فدائيان نزارى و عمليات ترور را كه آنها هدايت كردند، ذكر مى‌كند و به دليل ارتباط اين عمليات با قلعه‌هاى تسخيرناپذيرى كه آنها داشتند، از مهم‌ترين قلعه‌هاى آنان ياد كرده، ويژگى‌هاى آنها را بيان مى‌كند. آن‌گاه تحت عنوان «چه كسى مغول‌ها را تحريك كرد»، يادآور اين حقيقت مى‌شود كه در ميان مسلمانان، عده‌اى بودند كه سركوب نزاريان را از سركوب مغولان ملحد لازم‌تر مى‌دانستند و ازاين‌رو، به‌جاى مجهز شدن در مقابل مغولان، به سركوب نزاريان پرداختند.
دكتر سيد حسن امين سپس به مناسبت، داستان‌هايى از فدائيان نزارى و عمليات ترور را كه آنها هدايت كردند، ذكر مى‌كند و به دليل ارتباط اين عمليات با قلعه‌هاى تسخيرناپذيرى كه آنها داشتند، از مهم‌ترين قلعه‌هاى آنان ياد كرده، ويژگى‌هاى آنها را بيان مى‌كند. آن‌گاه تحت عنوان «چه كسى مغول‌ها را تحريك كرد»، يادآور اين حقيقت مى‌شود كه در ميان مسلمانان، عده‌اى بودند كه سركوب نزاريان را از سركوب مغولان ملحد لازم‌تر مى‌دانستند و ازاين‌رو، به‌جاى مجهز شدن در مقابل مغولان، به سركوب نزاريان پرداختند.
خط ۹۳: خط ۹۳:
وى سپس شواهدى بر اين مطلب مى‌آورد و ثابت مى‌كند كه نيت منگوقاآن با صليبيان خالص نبوده، آن‌چنان‌كه نويسنده مزبور پنداشته است، بلكه نيت اصلى مغولان غلبه بر مسلمانان و مسيحيان بوده است.
وى سپس شواهدى بر اين مطلب مى‌آورد و ثابت مى‌كند كه نيت منگوقاآن با صليبيان خالص نبوده، آن‌چنان‌كه نويسنده مزبور پنداشته است، بلكه نيت اصلى مغولان غلبه بر مسلمانان و مسيحيان بوده است.


مؤلف سپس مطالبى در باره وضعيت نزاريان پس از پايان دوره الموت و انشعاباتى كه در اين فرقه رخ دادند و نيز آثارى كه از امامان اين فرقه بر جاى مانده‌اند و مطالبى در باب دعوت «طيبيه» و فرقه «خوجه» و فرقه «بُهرَه» در هند و تحولاتى كه در اين فرقه‌ها روى داد و همچنين مراسم و آداب آن‌ها صحبت مى‌كند.  
مؤلف سپس مطالبى درباره وضعيت نزاريان پس از پايان دوره الموت و انشعاباتى كه در اين فرقه رخ دادند و نيز آثارى كه از امامان اين فرقه بر جاى مانده‌اند و مطالبى در باب دعوت «طيبيه» و فرقه «خوجه» و فرقه «بُهرَه» در هند و تحولاتى كه در اين فرقه‌ها روى داد و همچنين مراسم و آداب آن‌ها صحبت مى‌كند.  


ايشان سپس گزارشى مفصل و دقيق از سفر خود به «الموت» را مى‌آورد كه اگرچه جالب و خواندنى به نظر مى‌رسد، ولى با معيارهاى يك کتاب تحقيقى ناسازگار است.
ايشان سپس گزارشى مفصل و دقيق از سفر خود به «الموت» را مى‌آورد كه اگرچه جالب و خواندنى به نظر مى‌رسد، ولى با معيارهاى يك کتاب تحقيقى ناسازگار است.


نويسنده سپس به چگونگى فعاليت اسماعيليان ايرانى در دوره قاجاريه مى‌پردازد و توضيح مى‌دهد كه پس از انقراض حكومت اسماعيليان نزارى به دست هلاكو در سال 654، پيروان مذهب اسماعيليه در ايران فعاليت خود را به‌صورت پراكنده و پنهانى آغاز كردند. آن‌گاه در باب استتار امامان اسماعيلى و شهر «سلميه» و ارتباط آن با اسماعيليه و همچنين اسماعيليان يمن و در نهايت، ظهور امامان اسماعيلى توضيحاتى مى‌دهد و در پايان اين بخش، با استفاده از تحقيقاتى كه اخيراً در باره فاطميان انجام گرفته، تصويرى از حكومت فاطميان ارائه مى‌دهد و سخن را با گزيده‌اى از ادبيات فاطميان پايان مى‌دهد.
نويسنده سپس به چگونگى فعاليت اسماعيليان ايرانى در دوره قاجاريه مى‌پردازد و توضيح مى‌دهد كه پس از انقراض حكومت اسماعيليان نزارى به دست هلاكو در سال 654، پيروان مذهب اسماعيليه در ايران فعاليت خود را به‌صورت پراكنده و پنهانى آغاز كردند. آن‌گاه در باب استتار امامان اسماعيلى و شهر «سلميه» و ارتباط آن با اسماعيليه و همچنين اسماعيليان يمن و در نهايت، ظهور امامان اسماعيلى توضيحاتى مى‌دهد و در پايان اين بخش، با استفاده از تحقيقاتى كه اخيراً درباره فاطميان انجام گرفته، تصويرى از حكومت فاطميان ارائه مى‌دهد و سخن را با گزيده‌اى از ادبيات فاطميان پايان مى‌دهد.


استاد امين در آخرين بخش از اين کتاب، به ارتباط [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]] و ابن علقمى در سقوط بغداد مى‌پردازد و گفتار نويسنده‌اى را كه با استناد به عبارات «حبيب السير» و [[رشیدالدین فضل‌الله|رشيدالدين فضل‌الله همدانى]] گفته است: «حادثه بغداد بنا بر مشاوره [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]] از يك‌سو و وزير مكار (ابن علقمى)، كه راه را براى حمله مغول‌ها هموار ساخت از سوى ديگر، اتفاق افتاد»، به نقد مى‌كشد و با استفاده از کتاب «الحوادث الجامعة» كه نويسنده‌اش معاصر آن حوادث بوده است، ثابت مى‌كند زمام امر سپاه خليفه اساساً در دست ابن علقمى نبوده، بلكه مسؤول سپاه خليفه ابتدا شرابى و پس از او، ايبك دواتدار صغير، دشمن ابن علقمى، بوده است و ابن علقمى كسى بوده كه توطئه دواتدار را به اطلاع خليفه رساند. از نظر استاد امين، همدستى ابن علقمى با هلاكوخان شايعه‌اى بود كه اراذل و اوباش شهر به تبعيت از دواتدار منتشر كردند.
استاد امين در آخرين بخش از اين کتاب، به ارتباط [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]] و ابن علقمى در سقوط بغداد مى‌پردازد و گفتار نويسنده‌اى را كه با استناد به عبارات «حبيب السير» و [[رشیدالدین فضل‌الله|رشيدالدين فضل‌الله همدانى]] گفته است: «حادثه بغداد بنا بر مشاوره [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]] از يك‌سو و وزير مكار (ابن علقمى)، كه راه را براى حمله مغول‌ها هموار ساخت از سوى ديگر، اتفاق افتاد»، به نقد مى‌كشد و با استفاده از کتاب «الحوادث الجامعة» كه نويسنده‌اش معاصر آن حوادث بوده است، ثابت مى‌كند زمام امر سپاه خليفه اساساً در دست ابن علقمى نبوده، بلكه مسؤول سپاه خليفه ابتدا شرابى و پس از او، ايبك دواتدار صغير، دشمن ابن علقمى، بوده است و ابن علقمى كسى بوده كه توطئه دواتدار را به اطلاع خليفه رساند. از نظر استاد امين، همدستى ابن علقمى با هلاكوخان شايعه‌اى بود كه اراذل و اوباش شهر به تبعيت از دواتدار منتشر كردند.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش