۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ى(' به 'ى (') |
جز (جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره') |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
او كه به تحصيل علم و استفاده از محضر مشايخ و رجال حديث و تاريخ توجه خاص داشت، در همان ايام جوانى زادگاهش را ترك گفت و به سير و سفر پرداخت و در جستوجوى علم به شهرهاى مختلف اندلس، مراكش، مصر، شام، عراق، حجاز و ايران (خراسان و اصفهان) رفت و در اين نواحى نزد دانشمندان بنام زمان شاگردى كرد. از استادان او كسانى چون [[ابن بشکوال، خلف بن عبدالملک|ابن بشكوال]]، ابوبكر بن جدّ، ابوبكر بن خير و ابن مضا را در اندلس و ابوجعفر صيدلانى در اصفهان و منصور بن عبدالمنعم فراوى را در نيشابور مىتوان نام برد. برخى نيز مانند حسن بن احمد بن بيسانى و ابوشامه عبدالرحمان بن اسماعيل از او اجازه روايت يافتهاند. | او كه به تحصيل علم و استفاده از محضر مشايخ و رجال حديث و تاريخ توجه خاص داشت، در همان ايام جوانى زادگاهش را ترك گفت و به سير و سفر پرداخت و در جستوجوى علم به شهرهاى مختلف اندلس، مراكش، مصر، شام، عراق، حجاز و ايران (خراسان و اصفهان) رفت و در اين نواحى نزد دانشمندان بنام زمان شاگردى كرد. از استادان او كسانى چون [[ابن بشکوال، خلف بن عبدالملک|ابن بشكوال]]، ابوبكر بن جدّ، ابوبكر بن خير و ابن مضا را در اندلس و ابوجعفر صيدلانى در اصفهان و منصور بن عبدالمنعم فراوى را در نيشابور مىتوان نام برد. برخى نيز مانند حسن بن احمد بن بيسانى و ابوشامه عبدالرحمان بن اسماعيل از او اجازه روايت يافتهاند. | ||
ابن دحيه پس از آنكه از اندلس به مصر سفر كرد، به دربار ملك عادل ايوبى پيوست و از سوى وى به معلمى فرزندش كامل محمد برگزيده شد. بعدها كه كامل دارالحديث را ساخت، ابن دحيه را به رياست آنجا گماشت. در مورد مهارت وى در لغت گفتهاند كه او «حوشي اللغة» بود؛ يعنى سخن وى مشحون از غرايب و نوادر لغات و غوامض آن بود. داورى مورخان | ابن دحيه پس از آنكه از اندلس به مصر سفر كرد، به دربار ملك عادل ايوبى پيوست و از سوى وى به معلمى فرزندش كامل محمد برگزيده شد. بعدها كه كامل دارالحديث را ساخت، ابن دحيه را به رياست آنجا گماشت. در مورد مهارت وى در لغت گفتهاند كه او «حوشي اللغة» بود؛ يعنى سخن وى مشحون از غرايب و نوادر لغات و غوامض آن بود. داورى مورخان درباره ابن دحيه بسيار متفاوت است. درحالىكه اندلسيان، او را دانشمندى بزرگ مىدانند و مىستايند، برخى نيز او را به جعل نسب، انتحال شعرى، وضع حديث و گزافهگويى در حفظ احاديث و استماع از استادان متهم كردهاند. وى دو بار نيز به سمت قاضى شهر دانيه منصوب شد. | ||
== آثار== | == آثار== |
ویرایش