۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '،ل' به '، ل') |
جز (جایگزینی متن - '،ن' به '، ن') |
||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
القاعدة الاولى فى المقدمات:اين بحث كه به مقدمات علم كلام مىپردازد از 4 ركن تشكيل يافته است.ركن اول به چهار مبحث مىپردازد:بحث از تصور و تصديق، بحث از بديهى، تصديق جازم و غير جازم و بحث از طرقى كه ما را به تصديق و تصور رهنمون مىشوند. | القاعدة الاولى فى المقدمات:اين بحث كه به مقدمات علم كلام مىپردازد از 4 ركن تشكيل يافته است.ركن اول به چهار مبحث مىپردازد:بحث از تصور و تصديق، بحث از بديهى، تصديق جازم و غير جازم و بحث از طرقى كه ما را به تصديق و تصور رهنمون مىشوند. | ||
ركن دوم كه از 7 مبحث تشكيل يافته، به مباحث مربوط به نظر مىپردازد، مباحثى همچون:رابطۀ نظر و | ركن دوم كه از 7 مبحث تشكيل يافته، به مباحث مربوط به نظر مىپردازد، مباحثى همچون:رابطۀ نظر و فكر، نظرى كه مفيد علم است، مطابقت دليل و عدم مطبقت آن، حاصل شدن علم بعد از نظر،شرائط حصول نظر و واجب بودن نظر در معرفت خداوند، ركن سوم در بيان طرقى است كه ما را به تصور مىرساند كه از چهار مبحث تشكيل يافته است. | ||
تقسيم حقائق به بسيط و مركب، كيفيت معرفت بسائط، ترتيب در اقوال شارحه و شرائط تعريف.ركن چهارم در بيان طرقى است كه ما را به تصديق مىرساند كه از 6 مبحثتشكيل يافته است.مباحثى همچون خبر و انواع آن، تعريف حجت و اقسام آن، تعريف قياس،دليل و اماره و اينكه آيا دليل لفظى مفيد يقين است يا نه؟ | تقسيم حقائق به بسيط و مركب، كيفيت معرفت بسائط، ترتيب در اقوال شارحه و شرائط تعريف.ركن چهارم در بيان طرقى است كه ما را به تصديق مىرساند كه از 6 مبحثتشكيل يافته است.مباحثى همچون خبر و انواع آن، تعريف حجت و اقسام آن، تعريف قياس،دليل و اماره و اينكه آيا دليل لفظى مفيد يقين است يا نه؟ | ||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
ركن دوم در 5 بحث به مباحث تكليف و تعريف آن و احكام آن مىپردازد، ركن سوم در دو بحث، لطف را تعريف كرده و اقسام آن را بيان مىكند و در ركن چهارم مولف طى 3 بحث مباحث مربوط به اسم؟؟؟ و عوض را بيان مىكند. | ركن دوم در 5 بحث به مباحث تكليف و تعريف آن و احكام آن مىپردازد، ركن سوم در دو بحث، لطف را تعريف كرده و اقسام آن را بيان مىكند و در ركن چهارم مولف طى 3 بحث مباحث مربوط به اسم؟؟؟ و عوض را بيان مىكند. | ||
القاعدة السادسة فى النبوات:اين قاعده از سه ركن و يك مقدمه متشكل است.مولف در ركن اول طى 3 | القاعدة السادسة فى النبوات:اين قاعده از سه ركن و يك مقدمه متشكل است.مولف در ركن اول طى 3 بحث، نبوت را تعريف و غايت آن را بيان مىنمايد و از شبهات براهمه جواب مىدهد.او در ركن دوم در دو بحث از عصمت انبياء سخن مىراند.مولف ركن سوم را به نبوت خاصه اختصاص داده و طى 8 بحث اثبات مىكند رسالت حضرت ختمىمرتبت(ص)، معجزۀ او و افضليت آن حضرت را و از ديگر مباحث پيرامون حضرت رسول(ص)بحث مىكند. | ||
القاعدة السابعة فى المعاد:بحث معاد از 4 ركن و يك مقدمه تشكيل يافته است.مولف در مقدمه نظرات مختلف حول معاد را بيان مىكند.او در ركن اول به معاد جسمانى پرداخته و در طى 5 بحث معاد جسمانى را اثبات مىكند.در ركن دوم بحث مىكند از معاد روحانى. | القاعدة السابعة فى المعاد:بحث معاد از 4 ركن و يك مقدمه تشكيل يافته است.مولف در مقدمه نظرات مختلف حول معاد را بيان مىكند.او در ركن اول به معاد جسمانى پرداخته و در طى 5 بحث معاد جسمانى را اثبات مىكند.در ركن دوم بحث مىكند از معاد روحانى. | ||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
1-ترتيب و ساختار كتاب:از ويژگيهاى كتاب قواعد المرام مىتوان به چينش مباحث در آن اشاره نمود.در كتب كلامى معمولا در نزد قدماء مطالب به صورت طبقهبندى ارائه نشده است و متأخرين اكثرا ذيل پنج اصل، اصول اعتقادى را دستهبندى كردهاند.اما مولف براى بيان مطالب اعتقادى از دستهبندى خاصى استفاده نموده است.او علاوه بر 5 اصل اعتقادى شيعه 3 مبحث ديگر نيز اضافه نموده است 2-مبحث آن به بحثهاى مقدماتى همچون علم و نظر كه در نزد قدماء مطرح بود مىپردازد و يك مبحث به حدوث عالم.از آنجا كه بعضى از متكلمين نتوانستهاند بحث از حدوث عالم را ذيل يكى از 5 اصل اعتقادى يعنى توحيد، | 1-ترتيب و ساختار كتاب:از ويژگيهاى كتاب قواعد المرام مىتوان به چينش مباحث در آن اشاره نمود.در كتب كلامى معمولا در نزد قدماء مطالب به صورت طبقهبندى ارائه نشده است و متأخرين اكثرا ذيل پنج اصل، اصول اعتقادى را دستهبندى كردهاند.اما مولف براى بيان مطالب اعتقادى از دستهبندى خاصى استفاده نموده است.او علاوه بر 5 اصل اعتقادى شيعه 3 مبحث ديگر نيز اضافه نموده است 2-مبحث آن به بحثهاى مقدماتى همچون علم و نظر كه در نزد قدماء مطرح بود مىپردازد و يك مبحث به حدوث عالم.از آنجا كه بعضى از متكلمين نتوانستهاند بحث از حدوث عالم را ذيل يكى از 5 اصل اعتقادى يعنى توحيد، عدل، نبوت، امامت و معاد جاى دهند، اكثرا از طرح اين مبحث سرباز زدهاند و گاه در رسالهاى مجزا به اين بحث پرداختهاند.اما مولف با عقد بابى به عنوان حدوث عالم اين بحث را در كنار مباحث توحيد و ديگر مباحث اعتقادى مطرح مىكند. | ||
2-معاد روحانى:مولف همچون ديگر متكلمين به معاد جسمانى قائل است و مىگويد معادى كه در شريعت ثابت است معاد جسمانى مىباشد.اما از اين باب كه جمع كند بين قواعد حكمى و شرعى مىگويد مانعى نيست كه به هردو معاد قائل شويم.گرچه در آيات و روايات دليلى بر اين معاد نيست، اما چون قوانين حكمت مقتضى اين معاد است «موجب المصير اليه».[1] | 2-معاد روحانى:مولف همچون ديگر متكلمين به معاد جسمانى قائل است و مىگويد معادى كه در شريعت ثابت است معاد جسمانى مىباشد.اما از اين باب كه جمع كند بين قواعد حكمى و شرعى مىگويد مانعى نيست كه به هردو معاد قائل شويم.گرچه در آيات و روايات دليلى بر اين معاد نيست، اما چون قوانين حكمت مقتضى اين معاد است «موجب المصير اليه».[1] |
ویرایش