۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '،ح' به '، ح') |
جز (جایگزینی متن - '،ن' به '، ن') |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
تفسير نور الثقلين در انتهاء هر جلد فهرستى ارائه كرده است كه مبناى آن فرازهاى آيات تفسير شده مىباشد.در نتيجه شيوۀ پيدا كردن مطالب از طريق موضوع نمىباشد، بلكه از طريق آيه يا فرازى از آيه مىباشد. در بخش«شيوۀ مؤلف» به معرفى اثر و انگيزۀ آن اشارهاى شده است. | تفسير نور الثقلين در انتهاء هر جلد فهرستى ارائه كرده است كه مبناى آن فرازهاى آيات تفسير شده مىباشد.در نتيجه شيوۀ پيدا كردن مطالب از طريق موضوع نمىباشد، بلكه از طريق آيه يا فرازى از آيه مىباشد. در بخش«شيوۀ مؤلف» به معرفى اثر و انگيزۀ آن اشارهاى شده است. | ||
از جمله نسخ خطى اين | از جمله نسخ خطى اين تفسير، نسخۀ خطى در كتابخانۀ آستان قدس رضوى شماره 8055 و نسخه ديگر متعلق به كتابخانۀ شخصى آقاى عبدالحسين شهيد صالحى مىباشد. | ||
==ساختار و گزارش محتوا== | ==ساختار و گزارش محتوا== | ||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
روايات شأن نزول در مرحلۀ بعد مطرح مىشود و با توجه به اينكه بخش قابل توجهى از شأن نزولهاى منقول شيعى در تفسير قمى مىباشند، بطور طبيعى، روايات اين بخش بيشتر از اين تفسير است، البته مقدارى نيز از احتجاج، كافى، تفسير عياشى و...نقل مىنمايند. | روايات شأن نزول در مرحلۀ بعد مطرح مىشود و با توجه به اينكه بخش قابل توجهى از شأن نزولهاى منقول شيعى در تفسير قمى مىباشند، بطور طبيعى، روايات اين بخش بيشتر از اين تفسير است، البته مقدارى نيز از احتجاج، كافى، تفسير عياشى و...نقل مىنمايند. | ||
پس از آن رواياتى كه ارتباط نسبتا مستقيمى با آيه دارند و مىتوانند تفسيرى به معناى خاص | پس از آن رواياتى كه ارتباط نسبتا مستقيمى با آيه دارند و مىتوانند تفسيرى به معناى خاص مىباشند، نقل مىشود.رواياتى كه در بيان تأويل، مصداق يا تطبيق هستند در مرحلۀ بعد ذكر مىشوند و در نهايت احاديثى كه بيشتر موضوع متناسب با آيه را بيان مىكنند، نقل شده است. | ||
البته مقصود از روايات تفسيرى خاص، اين نيست كه امام(ع)اين روايت را حتما به جهت تفسير و تبيين اين آيه، بيان كرده باشد، بلكه منظور اين است كه اين روايت به هر جهت كه بيان شده باشد، مىتوان آن را به عنوان تفسير آيه برشمرد و در تبيين مراد از آن استفاده كرد.بعنوان نمونه مواردى ذكر مىشود: | البته مقصود از روايات تفسيرى خاص، اين نيست كه امام(ع)اين روايت را حتما به جهت تفسير و تبيين اين آيه، بيان كرده باشد، بلكه منظور اين است كه اين روايت به هر جهت كه بيان شده باشد، مىتوان آن را به عنوان تفسير آيه برشمرد و در تبيين مراد از آن استفاده كرد.بعنوان نمونه مواردى ذكر مىشود: | ||
خط ۱۶۵: | خط ۱۶۵: | ||
آيتاللّه معرفت در التفسير و المفسرون ج 2 صفحۀ 328-329 مىفرمايد: «همچنانكه رواياتى مشتمل بر غلو و وهن به ائمه «عليهم السلام» در اين تفسير نقل شده، بناى آن بر نقل اسرائيليات و احاديث موضوع نيز بوده است، مانند آنچه در قصۀ هاروت و ماروت و ارتباط آنها با زهره و مسخ او آمده است، و در اين كتاب فراوان اينگونه اسرائيليات نقل شده است.» | آيتاللّه معرفت در التفسير و المفسرون ج 2 صفحۀ 328-329 مىفرمايد: «همچنانكه رواياتى مشتمل بر غلو و وهن به ائمه «عليهم السلام» در اين تفسير نقل شده، بناى آن بر نقل اسرائيليات و احاديث موضوع نيز بوده است، مانند آنچه در قصۀ هاروت و ماروت و ارتباط آنها با زهره و مسخ او آمده است، و در اين كتاب فراوان اينگونه اسرائيليات نقل شده است.» | ||
همچنين آقاى محمد على ايازى در كتاب «المفسرون حياتهم و منهجهم»صفحۀ 734 مىفرمايد: «تفسير نور الثقلين همانگونه كه گاهى روايات ضعيف و موهن را نقل كرده است، رواياتى كه مشتمل بر غلو، وهن و تطبيق و اسرائيليات نيز | همچنين آقاى محمد على ايازى در كتاب «المفسرون حياتهم و منهجهم»صفحۀ 734 مىفرمايد: «تفسير نور الثقلين همانگونه كه گاهى روايات ضعيف و موهن را نقل كرده است، رواياتى كه مشتمل بر غلو، وهن و تطبيق و اسرائيليات نيز هست، نقل كرده مانند«قصۀ هاروت و ماروت و زهرة»، بدون ترجيح و اظهار نظر در مورد آنها». | ||
با توجه به نظرات فوق بر آن شديم تا در زمينۀ روايات اسرائيلية در تفسير نور الثقلين كنكاش بيشترى بنماييم. | با توجه به نظرات فوق بر آن شديم تا در زمينۀ روايات اسرائيلية در تفسير نور الثقلين كنكاش بيشترى بنماييم. | ||
خط ۱۷۱: | خط ۱۷۱: | ||
آيتاللّه معرفت در جلد دوم التفسير و المفسرون صفحۀ 80 در مراد از «اسرائيليات» بعد از بيان ريشۀ لغوى و وجه آن مىفرمايد:لفظ اسرائيليات گر چه در ظاهر بر قصههايى كه از مصادر يهودى نقل مىشود،دلالت دارد، امّا علماى تفسير و حديث، آن را بر معنايى اعم اطلاق مىكنند. | آيتاللّه معرفت در جلد دوم التفسير و المفسرون صفحۀ 80 در مراد از «اسرائيليات» بعد از بيان ريشۀ لغوى و وجه آن مىفرمايد:لفظ اسرائيليات گر چه در ظاهر بر قصههايى كه از مصادر يهودى نقل مىشود،دلالت دارد، امّا علماى تفسير و حديث، آن را بر معنايى اعم اطلاق مىكنند. | ||
در اصطلاح آنها، اسرائيليات، بر هر قصه يا روايتى گفته مىشود كه،در تفسير، حديث و تاريخ، از اساطير قديمى نقل شود و منسوب به يك مصدر | در اصطلاح آنها، اسرائيليات، بر هر قصه يا روايتى گفته مىشود كه،در تفسير، حديث و تاريخ، از اساطير قديمى نقل شود و منسوب به يك مصدر يهودى، نصرانى يا غير آن باشد. | ||
بلكه بعضى از مفسرين و محدثين،جميع آنچه كه دشمنان اسلام از يهود و غير آنها، با سوء نيت و به قصد تخريب عقايد مسلمانان، وارد تفسير و حديث كردهاند و هيچ اصل و منشأ صحيحى نداشته باشد را اسرائيليات مىگويند.و اين به سبب آن است كه اكثر خرافات و داستانهاى دروغ،در اصل از يك مصدر يهودى سرچشمه مىگيرد.» | بلكه بعضى از مفسرين و محدثين،جميع آنچه كه دشمنان اسلام از يهود و غير آنها، با سوء نيت و به قصد تخريب عقايد مسلمانان، وارد تفسير و حديث كردهاند و هيچ اصل و منشأ صحيحى نداشته باشد را اسرائيليات مىگويند.و اين به سبب آن است كه اكثر خرافات و داستانهاى دروغ،در اصل از يك مصدر يهودى سرچشمه مىگيرد.» | ||
خط ۱۹۳: | خط ۱۹۳: | ||
در حديث 304 كه از تفسير قمى از امام باقر «عليه السّلام» نقل مىكند آمده است: «مسأله عطار و نحن بمكه، عن هاروت و ماروت فقال ابوجعفر «عليه السّلام»...كه ملائكۀ مأمور نوشتن اعمال زمينيان (انس و جن)از گناهان آنها به تنگ آمده، به خداوند اعتراض نمودند، خداوند به آنها فرمود نمايندهاى انتخاب نمائيد تا به زمين بفرستم، آنان، هاروت و ماروت را كه منتقدترين ملائكه به اعمال زمينيان بودند، انتخاب كردند، خداوند آنها را به زمين فرستاد و فرمود:طبايع و لذايذ آدمى را در وجود شما تعبيه كردم، به زمين برويد اما شرك نورزيد،قتل ننمائيد، خمر نياشاميد و زنا نكنيد.در ناحيه بابل به شكل آدمى،فرود آمدند، با زنى زيبارو،زينت آراسته، و خوشبو مواجه شدند،دل به او دادند، تقاضاى كام نمودند. | در حديث 304 كه از تفسير قمى از امام باقر «عليه السّلام» نقل مىكند آمده است: «مسأله عطار و نحن بمكه، عن هاروت و ماروت فقال ابوجعفر «عليه السّلام»...كه ملائكۀ مأمور نوشتن اعمال زمينيان (انس و جن)از گناهان آنها به تنگ آمده، به خداوند اعتراض نمودند، خداوند به آنها فرمود نمايندهاى انتخاب نمائيد تا به زمين بفرستم، آنان، هاروت و ماروت را كه منتقدترين ملائكه به اعمال زمينيان بودند، انتخاب كردند، خداوند آنها را به زمين فرستاد و فرمود:طبايع و لذايذ آدمى را در وجود شما تعبيه كردم، به زمين برويد اما شرك نورزيد،قتل ننمائيد، خمر نياشاميد و زنا نكنيد.در ناحيه بابل به شكل آدمى،فرود آمدند، با زنى زيبارو،زينت آراسته، و خوشبو مواجه شدند،دل به او دادند، تقاضاى كام نمودند. | ||
در پاسخ آنان،زن گفت بايد به دين من درآييد و معبود من بپرستيد،صنمى را نشان داد و تقاضاى سجده بر آن كرد، تقاضا پذيرفتند، و حاضر شدند به جهت تقرب به آن بت شراب نيز بياشامند، به قصد كام بردن، آماده | در پاسخ آنان،زن گفت بايد به دين من درآييد و معبود من بپرستيد،صنمى را نشان داد و تقاضاى سجده بر آن كرد، تقاضا پذيرفتند، و حاضر شدند به جهت تقرب به آن بت شراب نيز بياشامند، به قصد كام بردن، آماده شدند، ناگهان سائلى، آن صحنه بديد، زن گفت:بايد او را بكشيد تا اين امر فاش نشود.رفتند و كشتند و برگشتند اما از زن خبرى نبود، خداوند به آنها فرمود:من ساعتى شما را به حال آدميان در زمين رها كردم، عصيان كرديد.بين عذاب دنيا و آخرت،يكى را بگزينيد، عذاب دنيا را گزيدند.بدين جهت در سرزمين بابل به انسانها، سحر آموختند. | ||
اين روايت، مضمونى، مخالف دو حديث اول دارد، و در واقع تأييدى است بر مطالبى كه امام عليه السلام آنها را تكذيب نموده بود. | اين روايت، مضمونى، مخالف دو حديث اول دارد، و در واقع تأييدى است بر مطالبى كه امام عليه السلام آنها را تكذيب نموده بود. | ||
خط ۲۱۹: | خط ۲۱۹: | ||
7-قصۀ قتل فرزند آدم و ماجراى جسد برادر:آيه 31 سورۀ مائده.در اين آيه مطلبى حاكى از وجود اسرائيليات به چشم نمىخورد. | 7-قصۀ قتل فرزند آدم و ماجراى جسد برادر:آيه 31 سورۀ مائده.در اين آيه مطلبى حاكى از وجود اسرائيليات به چشم نمىخورد. | ||
8-قصۀ عظيم الخلقه بودن جبارين و خرافۀ عوج بن عوق:آيۀ 22 سورۀ مائدة. در اين آيه | 8-قصۀ عظيم الخلقه بودن جبارين و خرافۀ عوج بن عوق:آيۀ 22 سورۀ مائدة. در اين آيه نيز، نقل اسرائيليات، به چشم نمىخورد. | ||
9-قصۀ سرگردانى بنى اسرائيل و حوادث آن:آيه 26 سورۀ مائده.در اينجا نيز روايات منقوله را مىتوان عارى از اسرائيليات برشمرد. | 9-قصۀ سرگردانى بنى اسرائيل و حوادث آن:آيه 26 سورۀ مائده.در اينجا نيز روايات منقوله را مىتوان عارى از اسرائيليات برشمرد. | ||
خط ۲۴۱: | خط ۲۴۱: | ||
17-قصۀ شجرۀ طوبى؛آيه 29 سوره رعد.در اينجا اثرى از اسرائيليات مطرح شده در كتب تفسيرى عامه مشاهده نمىشود. | 17-قصۀ شجرۀ طوبى؛آيه 29 سوره رعد.در اينجا اثرى از اسرائيليات مطرح شده در كتب تفسيرى عامه مشاهده نمىشود. | ||
18-قصۀ افساد بنى اسرائيل:سورۀ اسراء آيات 4 تا 8.اينجا نيز خبرى از | 18-قصۀ افساد بنى اسرائيل:سورۀ اسراء آيات 4 تا 8.اينجا نيز خبرى از اسرائيليات، نيست. | ||
19-قصۀ اصحاب كهف:سورۀ كهف آيه 22.در اينجا نيز از اسرائيليات مطرح شده راجع به اسماء،شغل، محل غار و...خبرى نيست. | 19-قصۀ اصحاب كهف:سورۀ كهف آيه 22.در اينجا نيز از اسرائيليات مطرح شده راجع به اسماء،شغل، محل غار و...خبرى نيست. | ||
خط ۲۶۳: | خط ۲۶۳: | ||
28-قصه حضرت ايوب «عليه السّلام»:سورۀ ص آيه 41 به بعد و انبياء 83-84. | 28-قصه حضرت ايوب «عليه السّلام»:سورۀ ص آيه 41 به بعد و انبياء 83-84. | ||
در جلد 4 صفحۀ 463 ذيل آيات سورۀ«ص» مطالبى از اسرائيليات راجع به وضعيت حضرت ايوب «عليه السّلام» به نقل از تفسير | در جلد 4 صفحۀ 463 ذيل آيات سورۀ«ص» مطالبى از اسرائيليات راجع به وضعيت حضرت ايوب «عليه السّلام» به نقل از تفسير قمى، نقل نموده است.در جلد سوم ذيل آيات سورۀ انبياء ضمن ردّ اسرائيليات مطرح شده در مورد حضرت ايوب «ع»، مقدارى از اسرائيليات را مىتوان در بعضى روايات نقل شده، مشاهده كرد. | ||
29-قصۀ«إرم ذات العماد»:سوره فجر آيات 6 تا 8.در اين آيات اثرى از اسرائيليات مطرح شده در داستان اين شهر و ساكنان آن،در روايات نور الثقلين به چشم نمىخورد. | 29-قصۀ«إرم ذات العماد»:سوره فجر آيات 6 تا 8.در اين آيات اثرى از اسرائيليات مطرح شده در داستان اين شهر و ساكنان آن،در روايات نور الثقلين به چشم نمىخورد. |
ویرایش