پرش به محتوا

تفسير نورالثقلين: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '،خ' به '، خ'
جز (جایگزینی متن - '،پ' به '، پ')
جز (جایگزینی متن - '،خ' به '، خ')
خط ۷۸: خط ۷۸:
بعد از بيان روش كلى مصنف، با بررسى بيشتر بخشهاى مختلف تفسير، مى‌توان به جزئيات شيوۀ كار مصنف اشاره كرد، از جمله اينكه:
بعد از بيان روش كلى مصنف، با بررسى بيشتر بخشهاى مختلف تفسير، مى‌توان به جزئيات شيوۀ كار مصنف اشاره كرد، از جمله اينكه:


تفسير هر سوره با نقل روايات فضيلت،خواص، آثار و ثواب قرائت آن آغاز مى‌شود.
تفسير هر سوره با نقل روايات فضيلت، خواص، آثار و ثواب قرائت آن آغاز مى‌شود.


روايات شأن نزول در مرحلۀ بعد مطرح مى‌شود و با توجه به اينكه بخش قابل توجهى از شأن نزولهاى منقول شيعى در تفسير قمى مى‌باشند، بطور طبيعى، روايات اين بخش بيشتر از اين تفسير است، البته مقدارى نيز از احتجاج، كافى، تفسير عياشى و...نقل مى‌نمايند.
روايات شأن نزول در مرحلۀ بعد مطرح مى‌شود و با توجه به اينكه بخش قابل توجهى از شأن نزولهاى منقول شيعى در تفسير قمى مى‌باشند، بطور طبيعى، روايات اين بخش بيشتر از اين تفسير است، البته مقدارى نيز از احتجاج، كافى، تفسير عياشى و...نقل مى‌نمايند.
خط ۹۲: خط ۹۲:
2-اصول كافى از [[امام صادق]] عليه السّلام: فى الرجل يموت و لا وارث له و لا مولى؟قال:هو اهل هذه الآية'''يسئلونك عن الانفال'''.جلد دوم صفحۀ 118 حضرت در صدد تفسير و تبيين موضوع آيه نبودند بلكه فقط مصداقى را مشخص نمودند، امّا اين مى‌تواند در كشف معنا و مراد آيه ما را كمك نمايد.
2-اصول كافى از [[امام صادق]] عليه السّلام: فى الرجل يموت و لا وارث له و لا مولى؟قال:هو اهل هذه الآية'''يسئلونك عن الانفال'''.جلد دوم صفحۀ 118 حضرت در صدد تفسير و تبيين موضوع آيه نبودند بلكه فقط مصداقى را مشخص نمودند، امّا اين مى‌تواند در كشف معنا و مراد آيه ما را كمك نمايد.


3-در خصال از امام باقر عليه السلام:ان اللّه تعالى خلق الشهور اثنى عشر شهرا و هى ثلثمأة و ستون يوما فحجر ستة ايام،خلق فيها السموات و الارض فمن ثم تقاصرت الشهور.
3-در خصال از امام باقر عليه السلام:ان اللّه تعالى خلق الشهور اثنى عشر شهرا و هى ثلثمأة و ستون يوما فحجر ستة ايام، خلق فيها السموات و الارض فمن ثم تقاصرت الشهور.


اين روايت ذيل آيه 36 سوره توبه:'''ان عدة الشهور عند اللّه اثنا عشر شهرا فى كتاب اللّه يوم خلق السموات و الارض'''ج 2 صفحۀ 216 آمده است، كه گرچه امام(ع)در صدد تفسير آيه نيست امّا براى روشن شدن آيه به ما كمك خواهد كرد.
اين روايت ذيل آيه 36 سوره توبه:'''ان عدة الشهور عند اللّه اثنا عشر شهرا فى كتاب اللّه يوم خلق السموات و الارض'''ج 2 صفحۀ 216 آمده است، كه گرچه امام(ع)در صدد تفسير آيه نيست امّا براى روشن شدن آيه به ما كمك خواهد كرد.
خط ۱۸۱: خط ۱۸۱:
در تفسير نور الثقلين ج 1 صفحۀ 107 تا 114 ضمن احاديث 294 تا 306،13 روايت نقل شده است،10 روايت به آموزش سحر توسط دو ملك الهى، هاروت و ماروت و قصۀ آنها مربوط مى‌شود.
در تفسير نور الثقلين ج 1 صفحۀ 107 تا 114 ضمن احاديث 294 تا 306،13 روايت نقل شده است،10 روايت به آموزش سحر توسط دو ملك الهى، هاروت و ماروت و قصۀ آنها مربوط مى‌شود.


در ضمن حديث شمارۀ 294 از عيون الاخبار از [[امام صادق]] عليه السلام سؤال مى‌شود كه: '''«فان قوما عندنا يزعمون ان هاروت و ماروت ملكان اختارتهما الملائكة....''' عده‌اى گمان مى‌كنند كه هاروت و ماروت دو ملك الهى هستند كه وقتى، عصيان بنى آدم در زمين زياد شد، ملائكه آنها را بعنوان نمايندۀ خود انتخاب كرده خداوند آن دو را به همراه ملك سومى به زمين فرستاد، اين دو ملك بوسيلۀ زنى به نام زهره، آزمايش شدند و در نهايت،خمر نوشيده،قتل مرتكب شده و قصد زنا با آن زن را داشتند.خداوند آنها را در بابل عذاب كرد.ساحران از آنها، سحر مى‌آموزند.آن زن نيز بشكل ستارۀ زهره مسخ گرديد.[[امام صادق]] عليه السلام مى‌فرمايد:معاذ اللّه من ذلك، ساحت خداوند از اين افكار دور است، ملائكه موجودات معصوم الهى هستند كه جز امر الهى را، انجام نمى‌دهند، لحظه‌اى از عبادت الهى،دور گردان نيستند و از قبايح و كفر و عصيان بدورند.»
در ضمن حديث شمارۀ 294 از عيون الاخبار از [[امام صادق]] عليه السلام سؤال مى‌شود كه: '''«فان قوما عندنا يزعمون ان هاروت و ماروت ملكان اختارتهما الملائكة....''' عده‌اى گمان مى‌كنند كه هاروت و ماروت دو ملك الهى هستند كه وقتى، عصيان بنى آدم در زمين زياد شد، ملائكه آنها را بعنوان نمايندۀ خود انتخاب كرده خداوند آن دو را به همراه ملك سومى به زمين فرستاد، اين دو ملك بوسيلۀ زنى به نام زهره، آزمايش شدند و در نهايت، خمر نوشيده،قتل مرتكب شده و قصد زنا با آن زن را داشتند.خداوند آنها را در بابل عذاب كرد.ساحران از آنها، سحر مى‌آموزند.آن زن نيز بشكل ستارۀ زهره مسخ گرديد.[[امام صادق]] عليه السلام مى‌فرمايد:معاذ اللّه من ذلك، ساحت خداوند از اين افكار دور است، ملائكه موجودات معصوم الهى هستند كه جز امر الهى را، انجام نمى‌دهند، لحظه‌اى از عبادت الهى،دور گردان نيستند و از قبايح و كفر و عصيان بدورند.»


در حديث 296 از عيون الاخبار نيز نقل مى‌شود كه: «سمعت المأمون يسأل الرضا «عليه السلام» عما يرويه الناس من أمر الزهرة و انها كانت امرأة فتن بها هاروت و ماروت...در اين روايت نيز از امام رضا عليه السلام، مأمون راجع به زهره و هاروت و ماروت و سهيل سؤال مى‌كند.امام رضا عليه السلام مى‌فرمايد:كذبوا فى قولهم، مردم درست نمى‌گويند، ايندو(زهرة و سهيل)ستاره نبودند بلكه دو حيوان دريايى بودند، خداوند دشمنان خود را به شكل اشياء نورانى مسخ نمى‌كند.»
در حديث 296 از عيون الاخبار نيز نقل مى‌شود كه: «سمعت المأمون يسأل الرضا «عليه السلام» عما يرويه الناس من أمر الزهرة و انها كانت امرأة فتن بها هاروت و ماروت...در اين روايت نيز از امام رضا عليه السلام، مأمون راجع به زهره و هاروت و ماروت و سهيل سؤال مى‌كند.امام رضا عليه السلام مى‌فرمايد:كذبوا فى قولهم، مردم درست نمى‌گويند، ايندو(زهرة و سهيل)ستاره نبودند بلكه دو حيوان دريايى بودند، خداوند دشمنان خود را به شكل اشياء نورانى مسخ نمى‌كند.»
خط ۱۹۱: خط ۱۹۱:
مى‌فرمايد:انسانهاى مسخ شده، سيزده تن مى‌باشد و در مقام شمارش،زهره را نيز جزء آنها محسوب مى‌نمايند.در احاديث 299،300،301 و 302 نيز همين مضمون تكرار مى‌شود.در واقع اعتقادى كه مردم داشتند و از طرف [[امام صادق]] و امام رضا «عليهما السلام» در دو حديث اوّل نفى شده بود، توسط اين احاديث تأييد مى‌گردد.
مى‌فرمايد:انسانهاى مسخ شده، سيزده تن مى‌باشد و در مقام شمارش،زهره را نيز جزء آنها محسوب مى‌نمايند.در احاديث 299،300،301 و 302 نيز همين مضمون تكرار مى‌شود.در واقع اعتقادى كه مردم داشتند و از طرف [[امام صادق]] و امام رضا «عليهما السلام» در دو حديث اوّل نفى شده بود، توسط اين احاديث تأييد مى‌گردد.


در حديث 304 كه از تفسير قمى از امام باقر «عليه السّلام» نقل مى‌كند آمده است: «مسأله عطار و نحن بمكه، عن هاروت و ماروت فقال ابوجعفر «عليه السّلام»...كه ملائكۀ مأمور نوشتن اعمال زمينيان (انس و جن)از گناهان آنها به تنگ آمده، به خداوند اعتراض نمودند، خداوند به آنها فرمود نماينده‌اى انتخاب نمائيد تا به زمين بفرستم، آنان، هاروت و ماروت را كه منتقدترين ملائكه به اعمال زمينيان بودند، انتخاب كردند،خداوند آنها را به زمين فرستاد و فرمود:طبايع و لذايذ آدمى را در وجود شما تعبيه كردم، به زمين برويد اما شرك نورزيد،قتل ننمائيد،خمر نياشاميد و زنا نكنيد.در ناحيه بابل به شكل آدمى،فرود آمدند، با زنى زيبارو،زينت آراسته، و خوشبو مواجه شدند،دل به او دادند، تقاضاى كام نمودند.
در حديث 304 كه از تفسير قمى از امام باقر «عليه السّلام» نقل مى‌كند آمده است: «مسأله عطار و نحن بمكه، عن هاروت و ماروت فقال ابوجعفر «عليه السّلام»...كه ملائكۀ مأمور نوشتن اعمال زمينيان (انس و جن)از گناهان آنها به تنگ آمده، به خداوند اعتراض نمودند، خداوند به آنها فرمود نماينده‌اى انتخاب نمائيد تا به زمين بفرستم، آنان، هاروت و ماروت را كه منتقدترين ملائكه به اعمال زمينيان بودند، انتخاب كردند، خداوند آنها را به زمين فرستاد و فرمود:طبايع و لذايذ آدمى را در وجود شما تعبيه كردم، به زمين برويد اما شرك نورزيد،قتل ننمائيد، خمر نياشاميد و زنا نكنيد.در ناحيه بابل به شكل آدمى،فرود آمدند، با زنى زيبارو،زينت آراسته، و خوشبو مواجه شدند،دل به او دادند، تقاضاى كام نمودند.


در پاسخ آنان،زن گفت بايد به دين من درآييد و معبود من بپرستيد،صنمى را نشان داد و تقاضاى سجده بر آن كرد، تقاضا پذيرفتند، و حاضر شدند به جهت تقرب به آن بت شراب نيز بياشامند، به قصد كام بردن، آماده شدند،ناگهان سائلى، آن صحنه بديد، زن گفت:بايد او را بكشيد تا اين امر فاش نشود.رفتند و كشتند و برگشتند اما از زن خبرى نبود،خداوند به آنها فرمود:من ساعتى شما را به حال آدميان در زمين رها كردم، عصيان كرديد.بين عذاب دنيا و آخرت،يكى را بگزينيد، عذاب دنيا را گزيدند.بدين جهت در سرزمين بابل به انسانها، سحر آموختند.
در پاسخ آنان،زن گفت بايد به دين من درآييد و معبود من بپرستيد،صنمى را نشان داد و تقاضاى سجده بر آن كرد، تقاضا پذيرفتند، و حاضر شدند به جهت تقرب به آن بت شراب نيز بياشامند، به قصد كام بردن، آماده شدند،ناگهان سائلى، آن صحنه بديد، زن گفت:بايد او را بكشيد تا اين امر فاش نشود.رفتند و كشتند و برگشتند اما از زن خبرى نبود، خداوند به آنها فرمود:من ساعتى شما را به حال آدميان در زمين رها كردم، عصيان كرديد.بين عذاب دنيا و آخرت،يكى را بگزينيد، عذاب دنيا را گزيدند.بدين جهت در سرزمين بابل به انسانها، سحر آموختند.


اين روايت، مضمونى، مخالف دو حديث اول دارد، و در واقع تأييدى است بر مطالبى كه امام عليه السلام آنها را تكذيب نموده بود.
اين روايت، مضمونى، مخالف دو حديث اول دارد، و در واقع تأييدى است بر مطالبى كه امام عليه السلام آنها را تكذيب نموده بود.
خط ۲۰۵: خط ۲۰۵:
البته مصنف نور الثقلين در مقدمۀ تفسير خود مى‌فرمايد: «مقصود از نقل رواياتى كه به ظاهر مخالف عقايد اماميه است، اعتقاد يا عمل به آنها نيست، بلكه منظور آگاهى خواننده از وجود و محل صدور آنهاست، تا راهى براى توجيه و تبيين يا نفى آن بيابد، با توجه به اينكه در اينگونه موارد، روايات معارض را نيز آورده‌ام.»
البته مصنف نور الثقلين در مقدمۀ تفسير خود مى‌فرمايد: «مقصود از نقل رواياتى كه به ظاهر مخالف عقايد اماميه است، اعتقاد يا عمل به آنها نيست، بلكه منظور آگاهى خواننده از وجود و محل صدور آنهاست، تا راهى براى توجيه و تبيين يا نفى آن بيابد، با توجه به اينكه در اينگونه موارد، روايات معارض را نيز آورده‌ام.»


بنابراين مى‌توان گفت كه نقل اين روايات، لزوما به معناى قبول آنها از طرف مصنف نبوده است، منتهى نقل بدون نقد و تعديل و تذكر،خواننده را دچار حيران و سرگردانى خواهد كرد.
بنابراين مى‌توان گفت كه نقل اين روايات، لزوما به معناى قبول آنها از طرف مصنف نبوده است، منتهى نقل بدون نقد و تعديل و تذكر، خواننده را دچار حيران و سرگردانى خواهد كرد.


2:قصۀ تابوت و سكينه:سورۀ بقره آيۀ 248 '''و قال لهم نبيّهم ان آية ملكه ان ياتيكم التابوت فيه سكينة من ربكم...''' در جلد 1 نور الثقلين صفحۀ 245 ذيل اين آيه در مورد صفات «تابوت» و «سكينه» و محتويات آن رواياتى نقل مى‌شود كه، بخشى از آن را مى‌توان از اسرائيلياتى دانست كه در كتب تفسيرى عامه نيز يافت مى‌شود.البته هم حجم و هم كيفيت مطالب،در حدّ اسرائيليات كتب عامه نيست.
2:قصۀ تابوت و سكينه:سورۀ بقره آيۀ 248 '''و قال لهم نبيّهم ان آية ملكه ان ياتيكم التابوت فيه سكينة من ربكم...''' در جلد 1 نور الثقلين صفحۀ 245 ذيل اين آيه در مورد صفات «تابوت» و «سكينه» و محتويات آن رواياتى نقل مى‌شود كه، بخشى از آن را مى‌توان از اسرائيلياتى دانست كه در كتب تفسيرى عامه نيز يافت مى‌شود.البته هم حجم و هم كيفيت مطالب،در حدّ اسرائيليات كتب عامه نيست.
خط ۳۰۹: خط ۳۰۹:
در معنای «ق»:جلد 5 صفحۀ 104 حديث 3 از معانى الاخبار از [[امام صادق]] عليه السلام: و امّا «ق»فهو الجبل المحيط بالارض.
در معنای «ق»:جلد 5 صفحۀ 104 حديث 3 از معانى الاخبار از [[امام صادق]] عليه السلام: و امّا «ق»فهو الجبل المحيط بالارض.


در معنای «ن»جلد 5 ص 387 حديث 4 از خصال به نقل از امام باقر عليه السلام:ان «يس» لرسول اللّه(ص)عشرة اسماء،خمسة فى القرآن و خمسة ليست فى القرآن،فامّا التى فى القرآن، محمد، احمد، عبد اللّه،يس و ن.
در معنای «ن»جلد 5 ص 387 حديث 4 از خصال به نقل از امام باقر عليه السلام:ان «يس» لرسول اللّه(ص)عشرة اسماء، خمسة فى القرآن و خمسة ليست فى القرآن،فامّا التى فى القرآن، محمد، احمد، عبد اللّه،يس و ن.


و جلد 5 صفحۀ 387 حديث 5 از علل الشرايع از [[امام صادق]] عليه السلام:...و امّا «ان» فكان نهرا فى الجنة».
و جلد 5 صفحۀ 387 حديث 5 از علل الشرايع از [[امام صادق]] عليه السلام:...و امّا «ان» فكان نهرا فى الجنة».
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش