۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'data-type='language'|عربي ' به 'data-type='language'|عربی') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
|- | |- | ||
|سال نشر | |سال نشر | ||
|data-type='publishYear'| 1410ق | |data-type='publishYear'| 1410ق | ||
|-class='articleCode' | |-class='articleCode' | ||
|کد اتوماسیون | |کد اتوماسیون | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
قسمت اصلی کتاب که متضمن آرای ابتکاری و اجتهادی شهید صدر است، پس از نقد مبسوط او از راهحلهای دیگران و پیراستن فضا از غبارهای برخاسته و پشت سر نهادن جنبههای نقضی و ایجاد ناامیدی نسبت به آرای موجود آغاز میشود و این خود نزدیک به سهچهارم کتاب را در بر میگیرد. در اینجاست که مکتب ذاتی معرفت، تعریف و تشریح میگردد<ref>ر.ک: سروش، عبدالکریم، ص25</ref>. | قسمت اصلی کتاب که متضمن آرای ابتکاری و اجتهادی شهید صدر است، پس از نقد مبسوط او از راهحلهای دیگران و پیراستن فضا از غبارهای برخاسته و پشت سر نهادن جنبههای نقضی و ایجاد ناامیدی نسبت به آرای موجود آغاز میشود و این خود نزدیک به سهچهارم کتاب را در بر میگیرد. در اینجاست که مکتب ذاتی معرفت، تعریف و تشریح میگردد<ref>ر.ک: سروش، عبدالکریم، ص25</ref>. | ||
از نظر مؤلف، منطق ارسطویی | از نظر مؤلف، منطق ارسطویی تنها یک راه برای رشد معرفت میشناسد و آن طریق توالد موضوعی است؛ یعنی معتقد است که ادراکات و دریافتهای انسان بر حسب ضوابطی منطقی، صرف نظر از خواست یا آگاهی یا ظن یا یقین شخص، خودبهخود مستلزم نتایجی است که به دنبال آنها میآید؛ یعنی اگر معلومات شخص را به ماشینی هم بدهیم که معانی آنها را نفهمد و به آنها باور یا ظنی هم پیدا نکند، باز هم میتواند نتایج منطقی آنها را از دلشان بیرون بکشد. آن جنبه از معرفت که جداشدنی از شخص عالم است و در قالب قضایا و قیاسات ریخته میشود و در گردونه روابط منطقی وارد میگردد و نتایج صوری مشخص تولید میکند، جنبه موضوعی معرفت است و توالد موضوعی معرفت؛ یعنی زاده شدن معرفت بعدی از معارف قبلی بدون دخالت جنبههای روانی و شخصی عالم. بدیهی است که استدلال در این شیوه از رشد معرفت، برقرار کردن نوعی رابطه صحیح منطقی میان قضایای صادق است<ref>همان</ref>. | ||
اتکای انحصاری بر این شیوه باعث شده است که منطق ارسطویی برای تحکیم استقرا دست توسل به قیاس بزند و بکوشد تا مقدمه مأخوذ از استقرا را در شکم یک قیاس جای دهد و از آنجا به طریق توالد موضوعی قضیهای کلی را منطقا نتیجه بگیرد. اما مؤلف میاندیشد که رشد معرفت بشری و خصوصا تعمیمات استقرایی را نمیتوان تنها به شیوه توالد موضوعی تبیین کرد و چون منطق صوری، فقط متکفل بیان روابط موضوعی معلومات و مدرکات است، پس استقرا راه حل منطقی ندارد و تنها با قبول شیوه توالد ذاتی و مکتب ذاتی معرفت است که مسئله استقرا حل میگردد<ref>همان، ص26- 25</ref>. | اتکای انحصاری بر این شیوه باعث شده است که منطق ارسطویی برای تحکیم استقرا دست توسل به قیاس بزند و بکوشد تا مقدمه مأخوذ از استقرا را در شکم یک قیاس جای دهد و از آنجا به طریق توالد موضوعی قضیهای کلی را منطقا نتیجه بگیرد. اما مؤلف میاندیشد که رشد معرفت بشری و خصوصا تعمیمات استقرایی را نمیتوان تنها به شیوه توالد موضوعی تبیین کرد و چون منطق صوری، فقط متکفل بیان روابط موضوعی معلومات و مدرکات است، پس استقرا راه حل منطقی ندارد و تنها با قبول شیوه توالد ذاتی و مکتب ذاتی معرفت است که مسئله استقرا حل میگردد<ref>همان، ص26- 25</ref>. |
ویرایش