۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'data-type='language'|عربي ' به 'data-type='language'|عربی') |
جز (جایگزینی متن - 'ملاصدرا' به 'ملاصدرا ') |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
آخوند هیدجی در این کتاب به شرح بخش منطق و حکمت منظومه ملا هادی سبزواری پرداخته است. در واقع این کتاب تعلیقه است بر قسمت منطق منظومه حاج ملا هادی سبزواری که به «اللئالي المنتظمة» موسوم است. لئالی و شرح آن که توسط خود حاجی نگارش یافته، یکی از متون محکم منطقی است که در حوزههای علمی بعد از حاشیه ملا عبدالله و شرح شمسیه و جوهر النضيد و شرح مطالع، تدریس میشود<ref>ر.ک: رمضانی، حسن، ص73</ref>. | آخوند هیدجی در این کتاب به شرح بخش منطق و حکمت منظومه ملا هادی سبزواری پرداخته است. در واقع این کتاب تعلیقه است بر قسمت منطق منظومه حاج ملا هادی سبزواری که به «اللئالي المنتظمة» موسوم است. لئالی و شرح آن که توسط خود حاجی نگارش یافته، یکی از متون محکم منطقی است که در حوزههای علمی بعد از حاشیه ملا عبدالله و شرح شمسیه و جوهر النضيد و شرح مطالع، تدریس میشود<ref>ر.ک: رمضانی، حسن، ص73</ref>. | ||
همچنین کتاب، تعلیقهای است بر قسمت حکمت منظومه حاج ملا هادی سبزواری که به «غرر الفرائد» موسوم است. «غرر الفرائد» و شرح آن که آن نیز توسط خود حاجی نگارش یافته، یکی از متون دقیق و پرمحتوای فلسفی است و در حوزههای علوم عقلی قبل از اسفار اربعه ملاصدرا تدریس میشود. مرحوم سبزواری در این اثر گرانسنگ و ارزشمند از آثار بزرگانی همچون: صدرالمتألهین، ابن سینا، قطبالدین شیرازی، محقق طوسی، میرداماد، محییالدین بن عربی و دیگران بهره جسته و از این طریق زمینه را برای ورود در اسفار که با توجه و اشراف بر جمیع مشارب فلسفی و عرفانی و کلامی بنیان گردیده، فراهم نموده است<ref>ر.ک: همان، ص49</ref>. | همچنین کتاب، تعلیقهای است بر قسمت حکمت منظومه حاج ملا هادی سبزواری که به «غرر الفرائد» موسوم است. «غرر الفرائد» و شرح آن که آن نیز توسط خود حاجی نگارش یافته، یکی از متون دقیق و پرمحتوای فلسفی است و در حوزههای علوم عقلی قبل از اسفار اربعه [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] تدریس میشود. مرحوم سبزواری در این اثر گرانسنگ و ارزشمند از آثار بزرگانی همچون: صدرالمتألهین، ابن سینا، قطبالدین شیرازی، محقق طوسی، میرداماد، محییالدین بن عربی و دیگران بهره جسته و از این طریق زمینه را برای ورود در اسفار که با توجه و اشراف بر جمیع مشارب فلسفی و عرفانی و کلامی بنیان گردیده، فراهم نموده است<ref>ر.ک: همان، ص49</ref>. | ||
شیوه کار شارع در این تعلیقه چنین است که ابتدا بخشی جزئی از کتاب منظومه را در گیومه میآورد، سپس آدرس آن متن را که شامل شماره صفحه و سطر میباشد، ذکر میکند و در ادامه شرح و توضیحات خود را قید مینماید. | شیوه کار شارع در این تعلیقه چنین است که ابتدا بخشی جزئی از کتاب منظومه را در گیومه میآورد، سپس آدرس آن متن را که شامل شماره صفحه و سطر میباشد، ذکر میکند و در ادامه شرح و توضیحات خود را قید مینماید. | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
شارح در این کتاب علاوه بر اینکه به شرح جملات پرداخته است، مباحثی از قبیل صرف، نحو و معجم را نیز آورده است؛ مثلا در بخشی از کتاب چنین میخوانیم: قوله: «کسا بکسر الكاف»، ص19، س12: کسا لباس معروفی است. کسا خبر است برای «التباين» و «جزئيا» در متن حال است از او<ref>ر.ک: متن کتاب، ص33</ref>. در جای دیگر میگوید: قوله: «بل كل مدرك»، ص38، س12: مدرک به صیغه اسم مفعول است<ref>ر.ک: همان، ص180</ref>. | شارح در این کتاب علاوه بر اینکه به شرح جملات پرداخته است، مباحثی از قبیل صرف، نحو و معجم را نیز آورده است؛ مثلا در بخشی از کتاب چنین میخوانیم: قوله: «کسا بکسر الكاف»، ص19، س12: کسا لباس معروفی است. کسا خبر است برای «التباين» و «جزئيا» در متن حال است از او<ref>ر.ک: متن کتاب، ص33</ref>. در جای دیگر میگوید: قوله: «بل كل مدرك»، ص38، س12: مدرک به صیغه اسم مفعول است<ref>ر.ک: همان، ص180</ref>. | ||
ایشان در این کتاب از نظرات کسانی چون ارسطو<ref>ر.ک: همان، ص120، 342، 64</ref>، افلاطون<ref>ر.ک: همان، 394، 410 و 425</ref>، ابن سینا<ref>ر.ک: همان، ص169 و 479</ref>، ملاصدرا<ref>ر.ک: همان، ص80، 103 و 149</ref>، شهید ثانی<ref>ر.ک: همان، ص192، 527 و 582</ref> و... بهره برده است. | ایشان در این کتاب از نظرات کسانی چون ارسطو<ref>ر.ک: همان، ص120، 342، 64</ref>، افلاطون<ref>ر.ک: همان، 394، 410 و 425</ref>، ابن سینا<ref>ر.ک: همان، ص169 و 479</ref>، [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] <ref>ر.ک: همان، ص80، 103 و 149</ref>، شهید ثانی<ref>ر.ک: همان، ص192، 527 و 582</ref> و... بهره برده است. | ||
شارح در پایان کتاب، بیستودو قاعده فلسفی را ذکر کرده است. قواعد مذکور، جزء شرح کتاب بشمار نمیرود، بلکه شارح برای بهره بردن بهتر خوانندگان حکمت به آن افزوده است. | شارح در پایان کتاب، بیستودو قاعده فلسفی را ذکر کرده است. قواعد مذکور، جزء شرح کتاب بشمار نمیرود، بلکه شارح برای بهره بردن بهتر خوانندگان حکمت به آن افزوده است. |
ویرایش