پرش به محتوا

ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ')م' به ') م'
جز (جایگزینی متن - '،ه' به '، ه')
جز (جایگزینی متن - ')م' به ') م')
خط ۵۴: خط ۵۴:




ابن تيميه علاوه بر مذهب حنبلى كه مذهب وى بود، به‌تحقيق در مذاهب فقهى و علم كلام و اصول اعتقادات نيز پرداخت و برخلاف اكثر معاصران خود فلسفه و حكمت هم آموخت و با اديان يهود و مسيحيت آشنا شد.كسى كه آثار او را مطالعه مى‌كند و اطلاعات او را در معارف اسلامى از فقه و حديث و كلام و لغت و تفسير مى‌بيند، انتظار دارد كه در بلندنظرى و تعصّب‌ستيزى فردى برجسته باشد و گرد تعصبات و فرقه‌گرائى‌هاى زمان خود نگردد، اما او در حدود عقايد مذهب خانوادگى خود(حنبلى)محدود و محصور مانده و در مجادلات و مباحثات كلامى از راه انصاف به دور افتاده و به مخالفان خود با سلاح اتهام حمله كرده است.
ابن تيميه علاوه بر مذهب حنبلى كه مذهب وى بود، به‌تحقيق در مذاهب فقهى و علم كلام و اصول اعتقادات نيز پرداخت و برخلاف اكثر معاصران خود فلسفه و حكمت هم آموخت و با اديان يهود و مسيحيت آشنا شد.كسى كه آثار او را مطالعه مى‌كند و اطلاعات او را در معارف اسلامى از فقه و حديث و كلام و لغت و تفسير مى‌بيند، انتظار دارد كه در بلندنظرى و تعصّب‌ستيزى فردى برجسته باشد و گرد تعصبات و فرقه‌گرائى‌هاى زمان خود نگردد، اما او در حدود عقايد مذهب خانوادگى خود(حنبلى) محدود و محصور مانده و در مجادلات و مباحثات كلامى از راه انصاف به دور افتاده و به مخالفان خود با سلاح اتهام حمله كرده است.


ابن تيميه آنچه را خوانده و ياد گرفته است،در دفاع از اصول حنابله و محدثان به‌كار مى‌برد و فقط آنان را اهل نظر يا به تعبير خودش«نظّار» مى‌خواند و بزرگان انديشۀ جهان و حكماى بزرگ اسلام را به باد انتقادهاى سخت و عنيف مى‌گيرد و حتى بر اشعرى و غزالى و [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] بى‌محابا مى‌تازد و تنها در بعضى از مسائل فقهى از خود استقلال رأى نشان مى‌دهد.
ابن تيميه آنچه را خوانده و ياد گرفته است،در دفاع از اصول حنابله و محدثان به‌كار مى‌برد و فقط آنان را اهل نظر يا به تعبير خودش«نظّار» مى‌خواند و بزرگان انديشۀ جهان و حكماى بزرگ اسلام را به باد انتقادهاى سخت و عنيف مى‌گيرد و حتى بر اشعرى و غزالى و [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] بى‌محابا مى‌تازد و تنها در بعضى از مسائل فقهى از خود استقلال رأى نشان مى‌دهد.
خط ۹۸: خط ۹۸:
اما دربارۀ تحريم سفر به اماكن ديگر براى زيارت نيز اين روايات هيچ گونه دلالتى ندارد زيرا حديث،دربارۀ مساجد سخن مى‌گويد و بر فرض دلالت، بايد سفر براى ساير مساجد را تحريم كند نه سفر براى ساير اماكن براى زيارت قبور اولياى خدا،زيرا آنچه محور بحث است،نفيا و اثباتا، همان مساجد است،نه قبور صالحان.بنابراين چنانچه ناروايى سفر به ساير مساجد را بپذيريم، اين امر دليل بر ناروايى ساير مسافرتها كه اصلا داخل در موضوع بحث نيستند،نخواهد بود.
اما دربارۀ تحريم سفر به اماكن ديگر براى زيارت نيز اين روايات هيچ گونه دلالتى ندارد زيرا حديث،دربارۀ مساجد سخن مى‌گويد و بر فرض دلالت، بايد سفر براى ساير مساجد را تحريم كند نه سفر براى ساير اماكن براى زيارت قبور اولياى خدا،زيرا آنچه محور بحث است،نفيا و اثباتا، همان مساجد است،نه قبور صالحان.بنابراين چنانچه ناروايى سفر به ساير مساجد را بپذيريم، اين امر دليل بر ناروايى ساير مسافرتها كه اصلا داخل در موضوع بحث نيستند،نخواهد بود.


گذشته از اين، اگر اين حديث ناظر به زيارت پيامبران و صالحان باشد، طبعا در برابر سيرۀ مسلمين،حديث منسوخ و يا مؤوّلى خواهد بود،زيرا پيش از عصر ابن تيميه همۀ مسلمانان جهان به زيارت قبر پيامبر (ص)مى‌شتافتند و اين سيرۀ عمليه، بزرگترين حجت بر جواز و نيز استحباب قصد سفر براى زيارت پيامبران و اولياى الهى است.
گذشته از اين، اگر اين حديث ناظر به زيارت پيامبران و صالحان باشد، طبعا در برابر سيرۀ مسلمين،حديث منسوخ و يا مؤوّلى خواهد بود،زيرا پيش از عصر ابن تيميه همۀ مسلمانان جهان به زيارت قبر پيامبر (ص) مى‌شتافتند و اين سيرۀ عمليه، بزرگترين حجت بر جواز و نيز استحباب قصد سفر براى زيارت پيامبران و اولياى الهى است.


در پايان يادآور مى‌شويم:اگر فرض شود كه اين حديث(احاديث)از دلالت گسترده‌اى برخوردار است؛يعنى علاوه بر تحريم سفر به ساير مساجد، سفر به اماكن را نيز تحريم مى‌كند،در اين صورت هم مقصود تحريم سفرهايى است كه براى تعظيم مكان خاصى انجام مى‌گيرد، اما اگر هدف از سفر به اين اماكن، تعظيم انسانى باشد كه در آن مكان مدفون است و خداوند او را بزرگ شمرده است و ما را به تكريم و محبت او دعوت نموده،چنين سفرى به هيچ وجه داخل در مدلول روايت نخواهد بود.
در پايان يادآور مى‌شويم:اگر فرض شود كه اين حديث(احاديث)از دلالت گسترده‌اى برخوردار است؛يعنى علاوه بر تحريم سفر به ساير مساجد، سفر به اماكن را نيز تحريم مى‌كند،در اين صورت هم مقصود تحريم سفرهايى است كه براى تعظيم مكان خاصى انجام مى‌گيرد، اما اگر هدف از سفر به اين اماكن، تعظيم انسانى باشد كه در آن مكان مدفون است و خداوند او را بزرگ شمرده است و ما را به تكريم و محبت او دعوت نموده،چنين سفرى به هيچ وجه داخل در مدلول روايت نخواهد بود.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش