۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ا(' به 'ا (') |
جز (جایگزینی متن - 'ز«' به 'ز «') |
||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
پندنامه را گنجينهاى از آموزههاى اخلاقى بايد به شمار آورد، زيرا اندرزهايى در باره آداب معاشرت(سلوك) در بر دارد. عطار، افزون بر نعت حضرت محمد(ص) و ستايش ائمه مجتهدين و مناجات با خداوند و آوردن عذر گناه در آغاز اين منظومه، به بيان شر نفس و نكوهش آن مىپردازد و در باره «مذمت غيبت» و «فوايد خاموشى» سخن مىراند. بر «عمل خالص» تأكيد مىكند و | پندنامه را گنجينهاى از آموزههاى اخلاقى بايد به شمار آورد، زيرا اندرزهايى در باره آداب معاشرت(سلوك) در بر دارد. عطار، افزون بر نعت حضرت محمد(ص) و ستايش ائمه مجتهدين و مناجات با خداوند و آوردن عذر گناه در آغاز اين منظومه، به بيان شر نفس و نكوهش آن مىپردازد و در باره «مذمت غيبت» و «فوايد خاموشى» سخن مىراند. بر «عمل خالص» تأكيد مىكند و از «سيرت ملوك» و «فساد پادشاهى» گزارش مىدهد و بر «حسن خلق» تأكيد مىكند. ديگر بخشهاى اين منظومه هر يك در باره چيزى از خصال نيكو يا رذايل نفس انسانى يا توضيح و مفهومشناسى آنها و راهنمايى در باره فراچنگ آوردن خصال نيكو و زدودن خصال بد است. مانند«در اوصاف نيكبختى»، «در مذمت دنيا و دنيا دوستى»، «در اوصاف تواضع درويشان»، «در صفت رياضت»، «در مجاهدت نفس»، «در تعريف فقر»، «در مذمت مشورت با جاهلان»، «در وصف دانش» و... | ||
آنچه را عارفان پيش از عطار، مانند ابونصر سراج، در كتاب «اللمع»، ابوبكر كلابادى در «التعرّف» و [[قشیری، عبدالکریم بن هوازن|ابوالقاسم قشيرى]] در رساله معروف خود و خواجه عبداللّه انصارى در «[[منازل السائرين]]» و حجة الاسلام محمّد غزالى در «احياء علوم الدّين»، آوردهاند، شيخ فريد الدين عطار آنها را به شعر در «پندنامه» خود آورده و در آن، هم صناعت شعر را پاس داشته و هم خود را از برخى از قيدها و تكلفهاى شاعرى بر كنار داشته است. | آنچه را عارفان پيش از عطار، مانند ابونصر سراج، در كتاب «اللمع»، ابوبكر كلابادى در «التعرّف» و [[قشیری، عبدالکریم بن هوازن|ابوالقاسم قشيرى]] در رساله معروف خود و خواجه عبداللّه انصارى در «[[منازل السائرين]]» و حجة الاسلام محمّد غزالى در «احياء علوم الدّين»، آوردهاند، شيخ فريد الدين عطار آنها را به شعر در «پندنامه» خود آورده و در آن، هم صناعت شعر را پاس داشته و هم خود را از برخى از قيدها و تكلفهاى شاعرى بر كنار داشته است. | ||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
البته در آثار رودكى و كليله و دمنه منظوم او كه منظومهاى حكمى و اخلاقى بوده است و در نوشتههاى بازمانده از شاعران معاصر وى(سده چهارم هجرى)، مانند شهيد بلخى، مصعبى، دقيقى و ابوالفتح بستى، قطعههاى كوتاه و بلندى با درونمايه وعظ و حكمت ديده مىشود و بهويژه ابوشكور بلخى كه بيتهايى | البته در آثار رودكى و كليله و دمنه منظوم او كه منظومهاى حكمى و اخلاقى بوده است و در نوشتههاى بازمانده از شاعران معاصر وى(سده چهارم هجرى)، مانند شهيد بلخى، مصعبى، دقيقى و ابوالفتح بستى، قطعههاى كوتاه و بلندى با درونمايه وعظ و حكمت ديده مىشود و بهويژه ابوشكور بلخى كه بيتهايى از «آفريننامه» وى در دست هست، چنين درونمايهاى ديده مىشود. حتی «شاهنامه» فردوسى كه اثرى حماسى به شمار مىرود، از نصيحت و موعظه پر است. | ||
شعر پندآميز را در سدههاى چهارم تا ششم، شاعرانى مانند كسايى مروزى، حكيم ناصر خسرو، سنايى، انورى و... پروردند تا اينكه از سده ششم با گونه عرفانى شعر فارسى درآميخت؛ چنانكه جدا كردن عرفان(تحقيق) و حكمت و پند از يكديگر در آثار شمارى از شاعران، مانند«حديقه» سنايى و «مخزن الاسرار» نظامى دشوار مىنمايد. نويسنده ناشناخته «پند پيران» كه گمان مىرود در سده پنجم هجرى نوشته شده باشد، در باره اهميت پندآموزى مىنويسد: و هيچ چيز نيست مر دين را سودمندتر و نافعتر از حكايت پيران و نگرستن اندر سيرت و آثار ايشان كه علما و بزرگان چنين گفتند كه همچون بيمار كه زود علاج نيابد، زود هلاك شود و هر كه پند و حكايت پيران نشنود، دين را زود به باد بردهد، پس علاج دين در پند پيران شنيدن است و اندر حكايت ايشان نگرستن. | شعر پندآميز را در سدههاى چهارم تا ششم، شاعرانى مانند كسايى مروزى، حكيم ناصر خسرو، سنايى، انورى و... پروردند تا اينكه از سده ششم با گونه عرفانى شعر فارسى درآميخت؛ چنانكه جدا كردن عرفان(تحقيق) و حكمت و پند از يكديگر در آثار شمارى از شاعران، مانند«حديقه» سنايى و «مخزن الاسرار» نظامى دشوار مىنمايد. نويسنده ناشناخته «پند پيران» كه گمان مىرود در سده پنجم هجرى نوشته شده باشد، در باره اهميت پندآموزى مىنويسد: و هيچ چيز نيست مر دين را سودمندتر و نافعتر از حكايت پيران و نگرستن اندر سيرت و آثار ايشان كه علما و بزرگان چنين گفتند كه همچون بيمار كه زود علاج نيابد، زود هلاك شود و هر كه پند و حكايت پيران نشنود، دين را زود به باد بردهد، پس علاج دين در پند پيران شنيدن است و اندر حكايت ايشان نگرستن. | ||
خط ۱۰۰: | خط ۱۰۰: | ||
#استاد [[فروزانفر، بدیعالزمان|بديع الزّمان فروزانفر]] در شرح احوال و نقد و تحليل آثار عطّار، در صحّت انتساب «پندنامه» به عطار ساكت است؛ يعنى آن را نه رد مىكند و نه مىپذيرد؛ | #استاد [[فروزانفر، بدیعالزمان|بديع الزّمان فروزانفر]] در شرح احوال و نقد و تحليل آثار عطّار، در صحّت انتساب «پندنامه» به عطار ساكت است؛ يعنى آن را نه رد مىكند و نه مىپذيرد؛ | ||
#ابن يوسف شيرازى در فهرست كتب خطى مجلس شوراى اسلامى يا كليّات عطّار(1126)، در رديف پنجمين، نسبت «پندنامه» را به وى مىپذيرد و صفحه 275 تا 291 آن مجموعه را به او منسوب مىداند؛ | #ابن يوسف شيرازى در فهرست كتب خطى مجلس شوراى اسلامى يا كليّات عطّار(1126)، در رديف پنجمين، نسبت «پندنامه» را به وى مىپذيرد و صفحه 275 تا 291 آن مجموعه را به او منسوب مىداند؛ | ||
#استاد [[نفیسی، سعید|سعيد نفيسى]] در جستوجو در احوال و آثار فريد الدّين عطار نيشابورى، با رد كردن انتساب برخى از منظومهها به عطار نيشابورى، مانند«بلبلنامه» و «بىسرنامه»، «ترجمة الاحاديث» يا «مواعظ» و «جوهر الذّات» و «حلاجنامه» يا «منصورنامه» و يا «هيلاجنامه» و «خياطنامه» و... نامى | #استاد [[نفیسی، سعید|سعيد نفيسى]] در جستوجو در احوال و آثار فريد الدّين عطار نيشابورى، با رد كردن انتساب برخى از منظومهها به عطار نيشابورى، مانند«بلبلنامه» و «بىسرنامه»، «ترجمة الاحاديث» يا «مواعظ» و «جوهر الذّات» و «حلاجنامه» يا «منصورنامه» و يا «هيلاجنامه» و «خياطنامه» و... نامى از «پندنامه» نمىبرد و مىتوان گفت درستى انتساب اين كتاب را به وى مىپذيرد؛ | ||
#دكتر نورانى وصال در مقدمه «مصيبتنامه»، مهمترين كتابهاى عطار را چنين برمىشمرَد: «اسرارنامه»، «الهىنامه»، «پندنامه»، «خسرونامه»، «اشترنامه»، «مصيبتنامه»، «منطق الطير»، «ديوان قصائد و غزليات» و «تذكرة الاولياء»؛ | #دكتر نورانى وصال در مقدمه «مصيبتنامه»، مهمترين كتابهاى عطار را چنين برمىشمرَد: «اسرارنامه»، «الهىنامه»، «پندنامه»، «خسرونامه»، «اشترنامه»، «مصيبتنامه»، «منطق الطير»، «ديوان قصائد و غزليات» و «تذكرة الاولياء»؛ | ||
#احمد گلچين معانى، در جلد هفتم فهرست كتب خطى آستان قدس رضوى، مىگويد: «پندنامه، منظومه اخلاقى است بر وزن مثنوى مولانا، اثر مشهور شيخ فريد الدّين عطار نيشابورى كه در حدود 850 بيت است و بيش از هر كتاب عطار به طبع رسيده و به تازى و تركى و هندى نيز ترجمه شده... امين احمد رازى در تذكره هفت اقليم[آن را] ولدنامه ذكر كرده است، حاجى خليفه در كشف الظنون[آن را] پسرنامه خوانده است و اختيار نام ولدنامه، يا پسرنامه از اينجاست كه در اين مثنوى ابيات زيادى خطاب به پسر وجود دارد و آنچه كه معروف است پندنامه مىباشد»؛ | #احمد گلچين معانى، در جلد هفتم فهرست كتب خطى آستان قدس رضوى، مىگويد: «پندنامه، منظومه اخلاقى است بر وزن مثنوى مولانا، اثر مشهور شيخ فريد الدّين عطار نيشابورى كه در حدود 850 بيت است و بيش از هر كتاب عطار به طبع رسيده و به تازى و تركى و هندى نيز ترجمه شده... امين احمد رازى در تذكره هفت اقليم[آن را] ولدنامه ذكر كرده است، حاجى خليفه در كشف الظنون[آن را] پسرنامه خوانده است و اختيار نام ولدنامه، يا پسرنامه از اينجاست كه در اين مثنوى ابيات زيادى خطاب به پسر وجود دارد و آنچه كه معروف است پندنامه مىباشد»؛ |
ویرایش