۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ا(' به 'ا (') |
جز (جایگزینی متن - '،ه' به '، ه') |
||
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
المقصد الثالث فى الاعراض:مولف مباحث مربوط به اعراض را در پنج فصل بيان مىكند. | المقصد الثالث فى الاعراض:مولف مباحث مربوط به اعراض را در پنج فصل بيان مىكند. | ||
الفصل الاول:اين فصل به مباحث كلى در رابطه با اعراض اختصاص يافته است.مولف ابتداء اثبات مىكند كه هرموجودى يا قديم است و يا حادث و هرحادثى يا جوهر است يا عرض و بعد اعراض را تقسيم كرده و در تعداد آنها مناقشه مىكند.سپس او اثبات مىكند كه عرض قيام به نفس ندارد، از محلى به محلى ديگر منتقل | الفصل الاول:اين فصل به مباحث كلى در رابطه با اعراض اختصاص يافته است.مولف ابتداء اثبات مىكند كه هرموجودى يا قديم است و يا حادث و هرحادثى يا جوهر است يا عرض و بعد اعراض را تقسيم كرده و در تعداد آنها مناقشه مىكند.سپس او اثبات مىكند كه عرض قيام به نفس ندارد، از محلى به محلى ديگر منتقل نمىشود، هيچ عرضى نمىتواند قائم به عرض ديگر باشد و اعراض هميشه در حال تغير هستند. | ||
الفصل الثانى:مولف در اين فصل از«كم» و احوال آن بحث مىكند.او ابتداء احكام كلى كم همچون قبول قسمت كردن آن بحث كرده سپس زمان و مكان آن را شرح مىدهد. | الفصل الثانى:مولف در اين فصل از«كم» و احوال آن بحث مىكند.او ابتداء احكام كلى كم همچون قبول قسمت كردن آن بحث كرده سپس زمان و مكان آن را شرح مىدهد. | ||
خط ۹۴: | خط ۹۴: | ||
مقدمه در مورد اقسام جوهر و تعريف آن مىباشد و مقالۀ اول آن به مباحث پيرامون جسم اختصاص يافته است.اين مقاله از دو فصل تشكيل يافته است كه در فصل اول پيرامون احكام كلى جسم و در فصل دوم در مورد اقسام اجسام بحث مىكند.مولف در فصل اول طى پنج مبحث وجود جوهرى را در جسم كه قابل انقسام نيست، و متناهى بودن اجزاء جسم را اثبات مىكند و جزء لا يتجزى را نفى نموده و از احكام جسم سخن مىگويد.مولف در فصل دوم جسم را به مركب و بسيط و جسم بسيط را به فلكى و عنصرى تقسيم مىكند.او در اين فصل طى 4 تقسيم بحث مىكند از بسائط فلكى و عنصرى و مركبات داراى مزاج و بدون مزاج. | مقدمه در مورد اقسام جوهر و تعريف آن مىباشد و مقالۀ اول آن به مباحث پيرامون جسم اختصاص يافته است.اين مقاله از دو فصل تشكيل يافته است كه در فصل اول پيرامون احكام كلى جسم و در فصل دوم در مورد اقسام اجسام بحث مىكند.مولف در فصل اول طى پنج مبحث وجود جوهرى را در جسم كه قابل انقسام نيست، و متناهى بودن اجزاء جسم را اثبات مىكند و جزء لا يتجزى را نفى نموده و از احكام جسم سخن مىگويد.مولف در فصل دوم جسم را به مركب و بسيط و جسم بسيط را به فلكى و عنصرى تقسيم مىكند.او در اين فصل طى 4 تقسيم بحث مىكند از بسائط فلكى و عنصرى و مركبات داراى مزاج و بدون مزاج. | ||
او در قسم اول وجود محدد را و كروى بودن آن را اثبات مىكند و از فلك ثوابت، اقطاب اربعه، علل خسوف و كسوف و سائر مباحثى كه به نحوى با افلاك مرتبط است سخن مىگويد.در قسم دوم از بسائط عنصرى كه عبارت هستند از | او در قسم اول وجود محدد را و كروى بودن آن را اثبات مىكند و از فلك ثوابت، اقطاب اربعه، علل خسوف و كسوف و سائر مباحثى كه به نحوى با افلاك مرتبط است سخن مىگويد.در قسم دوم از بسائط عنصرى كه عبارت هستند از آب،آتش، هوا و زمين، بحث مىكند.او آراء حكماء را در اين رابطه مورد مناقشه قرار داده و طى 3مبحث به احكام عناصر و كيفيت تأثير و تأثر آنها مىپردازد.همچنين در قسم سوم و چهارم از مركباتى كه مزاج ندارند و از مركباتى كه داراى مزاج هستند صحبت مىكند. | ||
مولف مقالۀ دوم خود را به جواهر مجرده اختصاص داده است كه از دو فصل تشكيل يافته است.در فصل اول طى 6 مبحث از نفس و احكام آن سخن مىگويد و در فصل دوم طى 3 مبحث از عقل بحث مىكند.او عقل را تعريف و اثبات كرده و احوالش را شرح مىدهد و در ادامه از ملائكه و جن و شياطين سخن مىگويد. | مولف مقالۀ دوم خود را به جواهر مجرده اختصاص داده است كه از دو فصل تشكيل يافته است.در فصل اول طى 6 مبحث از نفس و احكام آن سخن مىگويد و در فصل دوم طى 3 مبحث از عقل بحث مىكند.او عقل را تعريف و اثبات كرده و احوالش را شرح مىدهد و در ادامه از ملائكه و جن و شياطين سخن مىگويد. |
ویرایش