پرش به محتوا

تفسير البغوي: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ':«' به ': «'
جز (جایگزینی متن - '،آ' به '، آ')
جز (جایگزینی متن - ':«' به ': «')
خط ۴۶: خط ۴۶:
[[علاء الدين على بن محمد بغدادى]] معروف به خازن (متوفاى 725ق) كه تفسير بغوى را تلخيص كرده است، علت انتخاب خود را چنين بيان مى‌كند: «زيرا كتاب معالم التنزيل نوشته علامه جليل، عالم كامل، احياكننده سنت، قدوه و پيشواى امت، ابومحمد حسين بن مسعود بغوى، جزو بهترين و ارزشمندترين تأليفات در تفسير بود. (اين كتاب) جامع آراء صحيحه، عارى از شبهه و تحريف و آراسته به زيور احاديث نبويه و احكام شرعيه بود و در شيواترين عبارات و زيباترين اسلوب شكل گرفته بود؛ از اين‌رو خواستم تا از گوهرهاى تابناك آن بهره فراوان ببرم».
[[علاء الدين على بن محمد بغدادى]] معروف به خازن (متوفاى 725ق) كه تفسير بغوى را تلخيص كرده است، علت انتخاب خود را چنين بيان مى‌كند: «زيرا كتاب معالم التنزيل نوشته علامه جليل، عالم كامل، احياكننده سنت، قدوه و پيشواى امت، ابومحمد حسين بن مسعود بغوى، جزو بهترين و ارزشمندترين تأليفات در تفسير بود. (اين كتاب) جامع آراء صحيحه، عارى از شبهه و تحريف و آراسته به زيور احاديث نبويه و احكام شرعيه بود و در شيواترين عبارات و زيباترين اسلوب شكل گرفته بود؛ از اين‌رو خواستم تا از گوهرهاى تابناك آن بهره فراوان ببرم».


استاد عبدالرزاق مهدى، محقق دار احياء التراث العربي‌بيروت در مقدمه تفسير بغوى مى‌نويسد:«اين تفسير از شيواترين كتب تفسيرى به شمار مى‌رود،نثر آن روان و منسجم است و متضمن احاديثى است كه سند همه آنها صحيح يا حسن است».البته بايد متذكر شد كه احاديث جعلى و ضعيف نيز در اين تفسير به ندرت يافت مى‌شود، بدين‌جهت اين تهذيب و تعريف‌ها را بايد به حالت غالبى در نظر گرفت. از اين‌رو دكتر محمد حسين ذهبى در التفسير و المفسرون مى‌نويسد: «روى هم رفته، اين تفسير، بهترين و سالم‌ترين تفسير نقلى است كه در دسترس اهل علم قرار دارد». بايد اضافه نمود كه اين مقايسه‌ها در رابطه با تفاسير نقلى اهل سنت صورت گرفته است.
استاد عبدالرزاق مهدى، محقق دار احياء التراث العربي‌بيروت در مقدمه تفسير بغوى مى‌نويسد: «اين تفسير از شيواترين كتب تفسيرى به شمار مى‌رود،نثر آن روان و منسجم است و متضمن احاديثى است كه سند همه آنها صحيح يا حسن است».البته بايد متذكر شد كه احاديث جعلى و ضعيف نيز در اين تفسير به ندرت يافت مى‌شود، بدين‌جهت اين تهذيب و تعريف‌ها را بايد به حالت غالبى در نظر گرفت. از اين‌رو دكتر محمد حسين ذهبى در التفسير و المفسرون مى‌نويسد: «روى هم رفته، اين تفسير، بهترين و سالم‌ترين تفسير نقلى است كه در دسترس اهل علم قرار دارد». بايد اضافه نمود كه اين مقايسه‌ها در رابطه با تفاسير نقلى اهل سنت صورت گرفته است.


بغوى مقدمه‌اى بر تفسير خود نگاشته است كه ضمن بيان روش و انگيزه تأليف، اسانيدى را كه در نقل روايات، اقوال صحابه (غالباً ابن عباس) و تابعين،قرائت‌ها،شأن نزول و مسائل تاريخى، داشته است بيان مى‌دارد، به‌همين جهت در متن تفسير مطالب فوق را بدون ذكر سند مى‌آورد. و نيز بحثى در فضائل قرآن و تلاوت آن و وعيد بر تفسير به رأى بيان داشته است.
بغوى مقدمه‌اى بر تفسير خود نگاشته است كه ضمن بيان روش و انگيزه تأليف، اسانيدى را كه در نقل روايات، اقوال صحابه (غالباً ابن عباس) و تابعين،قرائت‌ها،شأن نزول و مسائل تاريخى، داشته است بيان مى‌دارد، به‌همين جهت در متن تفسير مطالب فوق را بدون ذكر سند مى‌آورد. و نيز بحثى در فضائل قرآن و تلاوت آن و وعيد بر تفسير به رأى بيان داشته است.
خط ۷۵: خط ۷۵:
بغوى را امام فقيه نيز لقب داده‌اند ازاين‌جهت مباحث فقهى ذيل آيات احكام بر مسلك شافعى را خوب بيان مى‌دارد و در برخى موارد اختصار را رعايت نموده است؛ مانند بحث در سعى بين صفا و مروه، آيه 158 سوره بقره، كه ضمن ذكر مختصر اقوال به ادله آنها نيز مى‌پردازد. گاهى در مباحث فقهى مقدارى بسط مى‌دهد، مانند بحث قصاص ذيل آيه 178 سوره بقره، بحث صوم ذيل آيه 183 بقره، بحث خمر ذيل آيه 219 بقره، بحث حيض آيه 222 بقره، بحث ايلاء آيه 226 بقره و گاهى بحث طولانى مطرح مى‌كند؛ مانند: بحث حج آيات 193 تا 203 بقره، بحث طلاق آيه 228 تا 237 بقره.
بغوى را امام فقيه نيز لقب داده‌اند ازاين‌جهت مباحث فقهى ذيل آيات احكام بر مسلك شافعى را خوب بيان مى‌دارد و در برخى موارد اختصار را رعايت نموده است؛ مانند بحث در سعى بين صفا و مروه، آيه 158 سوره بقره، كه ضمن ذكر مختصر اقوال به ادله آنها نيز مى‌پردازد. گاهى در مباحث فقهى مقدارى بسط مى‌دهد، مانند بحث قصاص ذيل آيه 178 سوره بقره، بحث صوم ذيل آيه 183 بقره، بحث خمر ذيل آيه 219 بقره، بحث حيض آيه 222 بقره، بحث ايلاء آيه 226 بقره و گاهى بحث طولانى مطرح مى‌كند؛ مانند: بحث حج آيات 193 تا 203 بقره، بحث طلاق آيه 228 تا 237 بقره.


بغوى را مقرئ نيز لقب داده‌اند، بدين‌جهت در تفسير خود به ذكر قراءات مى‌پردازد و مشهور از آنها را مطرح كرده به وجوه آن مى‌پردازد؛ خود در مقدمه مى‌نويسد:«در تفسير، قراءات مشهور را انتخاب و ذكر كرده‌ام؛ زيرا اتفاق بر جواز قرائت آنها وجود دارد». وى سعى دارد بحث قرائت را به اختصار مطرح نمايد، امّا گاهى طولانى مى‌شود؛ مانند قرائت «صراط» در آيه 6 سوره فاتحه و قرائت «سفهاء» در آيه 13 بقره كه نظر قراء اهل كوفه و شام را بررسى مى‌كند.
بغوى را مقرئ نيز لقب داده‌اند، بدين‌جهت در تفسير خود به ذكر قراءات مى‌پردازد و مشهور از آنها را مطرح كرده به وجوه آن مى‌پردازد؛ خود در مقدمه مى‌نويسد: «در تفسير، قراءات مشهور را انتخاب و ذكر كرده‌ام؛ زيرا اتفاق بر جواز قرائت آنها وجود دارد». وى سعى دارد بحث قرائت را به اختصار مطرح نمايد، امّا گاهى طولانى مى‌شود؛ مانند قرائت «صراط» در آيه 6 سوره فاتحه و قرائت «سفهاء» در آيه 13 بقره كه نظر قراء اهل كوفه و شام را بررسى مى‌كند.


بغوى در بحث‌هاى عقيدتى و كلامى به مثابه يكى از علماى اهل سنت عمل مى‌كند، اضطراب در كلمات وى به چشم مى‌خورد، در صفات خداوند گاهى مسلك سلف (عدم تأويل) را برمى‌گزيند و گاهى مسلك متأخرين (تأويل) را انتخاب مى‌كند. ذيل آيه 54 سوره اعراف ''' «ثم استوى على العرش» ''' در مقابل معتزله قرار مى‌گيرد و بيان «الاستواء غير مجهول و الكيف غير معقول و الإيمان به واجب» را نقل مى‌كند و راه عدم تأويل و الكيف مجهول را پيش مى‌گيرد. و در آيه 42 سوره قلم ''' «يوم يكشف عن ساق» ''' تأويل را انتخاب كرده مى‌گويد:«عن امر فظيع شديد». و در آيه 22 سوره الفجر ''' «و جاء ربك» ''' مى‌نويسد:«جاء امره و قضاؤه و قال الكلبى ينزل حكمه».
بغوى در بحث‌هاى عقيدتى و كلامى به مثابه يكى از علماى اهل سنت عمل مى‌كند، اضطراب در كلمات وى به چشم مى‌خورد، در صفات خداوند گاهى مسلك سلف (عدم تأويل) را برمى‌گزيند و گاهى مسلك متأخرين (تأويل) را انتخاب مى‌كند. ذيل آيه 54 سوره اعراف ''' «ثم استوى على العرش» ''' در مقابل معتزله قرار مى‌گيرد و بيان «الاستواء غير مجهول و الكيف غير معقول و الإيمان به واجب» را نقل مى‌كند و راه عدم تأويل و الكيف مجهول را پيش مى‌گيرد. و در آيه 42 سوره قلم ''' «يوم يكشف عن ساق» ''' تأويل را انتخاب كرده مى‌گويد: «عن امر فظيع شديد». و در آيه 22 سوره الفجر ''' «و جاء ربك» ''' مى‌نويسد: «جاء امره و قضاؤه و قال الكلبى ينزل حكمه».


بغوى را محقق نيز دانسته‌اند، به همين جهت گاهى مبادرت به ذكر اقوال متعدد در تفسير آيه يا بيان معناى آن مى‌نمايد، بدون اينكه بين آنها ترجيحى قائل شود و يا اختلاف و اضطراب آن اقوال را بازگو كند. اما گاهى نيز به ترجيح يكى از اقوال مى‌پردازد كه اين كمتر اتفاق مى‌افتد. مانند آيه 34 سوره بقره ''' «و اذ قلنا...» ''' مى‌نويسد:«فيه قولان: الاصح...» و يا آيه 7 سوره آل عمران ''' «و ما يعلم تأويله...» ''' مى‌نويسد:''' «و اختلف العلماء في نظم هذه الآية...» '''
بغوى را محقق نيز دانسته‌اند، به همين جهت گاهى مبادرت به ذكر اقوال متعدد در تفسير آيه يا بيان معناى آن مى‌نمايد، بدون اينكه بين آنها ترجيحى قائل شود و يا اختلاف و اضطراب آن اقوال را بازگو كند. اما گاهى نيز به ترجيح يكى از اقوال مى‌پردازد كه اين كمتر اتفاق مى‌افتد. مانند آيه 34 سوره بقره ''' «و اذ قلنا...» ''' مى‌نويسد: «فيه قولان: الاصح...» و يا آيه 7 سوره آل عمران ''' «و ما يعلم تأويله...» ''' مى‌نويسد:''' «و اختلف العلماء في نظم هذه الآية...» '''


بغوى سعى دارد كه اسرائيليات تفسير ثعلبى و شاگردش واحدى را نقل ننمايد؛ امّا با اين‌حال تعدادى از اينگونه روايات و قصه‌هاى تاريخى در تفسير او يافت شده است و كمتر به ضعف و جعلى بودن آنها مى‌پردازد. قصه‌هايى از قبيل شأن آدم و حوا و نزول آنها از بهشت ذيل آيه 36 سوره بقره ''' «و قلنا اهبطوا بعضكم لبعض عدو...» ''' و قصه غرق آل فرعون ذيل آيه 50 سوره بقره''' «و اذ فرقنا بكم البحر...» ''' كه مبالغه و مطالب موهن زيادى دارد. و نيز قصه هاروت و ماروت ذيل آيه 102 بقره و داستان طولانى قتل جالوت توسط داود،ذيل آيه 259 سوره بقره.
بغوى سعى دارد كه اسرائيليات تفسير ثعلبى و شاگردش واحدى را نقل ننمايد؛ امّا با اين‌حال تعدادى از اينگونه روايات و قصه‌هاى تاريخى در تفسير او يافت شده است و كمتر به ضعف و جعلى بودن آنها مى‌پردازد. قصه‌هايى از قبيل شأن آدم و حوا و نزول آنها از بهشت ذيل آيه 36 سوره بقره ''' «و قلنا اهبطوا بعضكم لبعض عدو...» ''' و قصه غرق آل فرعون ذيل آيه 50 سوره بقره''' «و اذ فرقنا بكم البحر...» ''' كه مبالغه و مطالب موهن زيادى دارد. و نيز قصه هاروت و ماروت ذيل آيه 102 بقره و داستان طولانى قتل جالوت توسط داود،ذيل آيه 259 سوره بقره.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش