۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ف«' به 'ف «') |
جز (جایگزینی متن - 'ب«' به 'ب «') |
||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
مقدمه تفسير با رسالهاى در علوم قرآنى به نام«محكم و متشابه» شباهتهاى بسيارى دارد. رساله مذكور، منسوب به [[علمالهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] علم الهدى است(آقا بزرگ طهرانى، ج 2، ص 154 و ج 4، ص 318) و متن كامل آن، در جلد نود«بحار الانوار»(ص 1 - 97) درج شده است. اين رساله، روايت واحد مفصلى است از حضرت على(ع) به نقل از نعمانى در تفسير قرآن كه با يك سند متصل به [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] مىرسد. در سند روايت، نام راويان ضعيفى چون حسن بن على بن ابى حمزة ديده مىشود. در اين رساله، نخست، فهرست انواع آيات قرآنى ذكر شده كه با فهرست عناوين تفسير، شباهت بسيارى دارد، ولى فهرست روايت نعمانى دقيقتر و منظمتر است. مقايسه شرح تفصيلى عناوين در دو كتاب، از گستردگى روايت نعمانى حكايت مىكند؛ حتى مباحث تازهاى همچون وجوه معايش خلق(مجلسى، ج 90، ص 46 - 49) و حدود فرايض(همان، ج 90، ص 62 - 64) در اين روايت ديده مىشود كه در مجموع، حجم رساله را به پنج برابر مقدمه تفسير على بن ابراهيم رسانده است. | مقدمه تفسير با رسالهاى در علوم قرآنى به نام«محكم و متشابه» شباهتهاى بسيارى دارد. رساله مذكور، منسوب به [[علمالهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] علم الهدى است(آقا بزرگ طهرانى، ج 2، ص 154 و ج 4، ص 318) و متن كامل آن، در جلد نود«بحار الانوار»(ص 1 - 97) درج شده است. اين رساله، روايت واحد مفصلى است از حضرت على(ع) به نقل از نعمانى در تفسير قرآن كه با يك سند متصل به [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] مىرسد. در سند روايت، نام راويان ضعيفى چون حسن بن على بن ابى حمزة ديده مىشود. در اين رساله، نخست، فهرست انواع آيات قرآنى ذكر شده كه با فهرست عناوين تفسير، شباهت بسيارى دارد، ولى فهرست روايت نعمانى دقيقتر و منظمتر است. مقايسه شرح تفصيلى عناوين در دو كتاب، از گستردگى روايت نعمانى حكايت مىكند؛ حتى مباحث تازهاى همچون وجوه معايش خلق(مجلسى، ج 90، ص 46 - 49) و حدود فرايض(همان، ج 90، ص 62 - 64) در اين روايت ديده مىشود كه در مجموع، حجم رساله را به پنج برابر مقدمه تفسير على بن ابراهيم رسانده است. | ||
در «بحار»، پس از نقل رساله نعمانى، از رسالهاى مشابه، تأليف سعد بن عبداللّه اشعرى نام برده شده كه مطالب آن با ترتيبى ديگر، مشابه مطالب اين روايت است. دو باب از اين رساله، در «بحار الانوار»(ج 89، ص 60 - 73) نقل شده كه بىشباهت به مباحث تفسير قمى نيست و نيز مطالبى ديگر از آن به نام تفسير سعد بن عبدالله در مجلدات مختلف «بحار» نقل شده است(براى نمونه: مجلسى، ج 80، ص 47 و ج 81، ص 71، 382 و ج 100، ص 305). آقا بزرگ طهرانى، اين رساله را | در «بحار»، پس از نقل رساله نعمانى، از رسالهاى مشابه، تأليف سعد بن عبداللّه اشعرى نام برده شده كه مطالب آن با ترتيبى ديگر، مشابه مطالب اين روايت است. دو باب از اين رساله، در «بحار الانوار»(ج 89، ص 60 - 73) نقل شده كه بىشباهت به مباحث تفسير قمى نيست و نيز مطالبى ديگر از آن به نام تفسير سعد بن عبدالله در مجلدات مختلف «بحار» نقل شده است(براى نمونه: مجلسى، ج 80، ص 47 و ج 81، ص 71، 382 و ج 100، ص 305). آقا بزرگ طهرانى، اين رساله را كتاب «ناسخ القرآن و منسوخه و محكمه و متشابهه» مىداند(ج 24، ص 8) كه نجاشى، در ترجمه سعد بن عبدالله، براى وى ذكر كرده است. بررسى ارتباط دقيق اين سه متن با يكديگر مىتواند به شناخت بهتر تفسير على بن ابراهيم، تصحيح اغلاط مقدمه آن و نيز تصحيح دو متن ديگر يارى رساند. همچنين نام كتاب «الناسخ و المنسوخ»، در شمار آثار على بن ابراهيم، پس از نام كتاب تفسير، ممكن است با مقدمه تفسير موجود ارتباط داشته باشد. | ||
اكنون نسخهاى با عنوان تفسير على بن ابراهيم در دست است كه نخستين بار، حسن بن سليمان حلى به نقل از [[شهيد اول]](متوفى 784)، منقولاتى از اين نسخه را ديده و سپس در كتب متأخر، مانند«بحار الانوار»، روايات آن، در ابواب مختلف پراكنده شده است. در اين نسخه، بارها عباراتى ديده مىشود كه به تفسير على بن ابراهيم ارجاع مىدهد(براى نمونه: قمى، ج 1، ص 120، 271، 313 و ج 2، ص 360 و نيز آقا بزرگ طهرانى، ج 4، ص 304 و 305). به علاوه اين تفسير، از معاصران على بن ابراهيم، همچون احمد بن ادريس(متوفى 306) و حسين بن محمد بن عامر و حُمَيد بن زياد(متوفى 310) و محمد بن جعفر رزّاز (متوفى 316)، نيز روايات بسيار دارد و حتى احاديثى از محدّثان متأخر از وى، همچون ابن عقدة(249 - 332) و محمد بن عبداللّه بن جعفر حِميرى و ابن همام اسكافى(متوفى 336)، در اين كتاب ديده مىشود كه خود على بن ابراهيم در هيچ سندى از آنها روايت نمىكند. | اكنون نسخهاى با عنوان تفسير على بن ابراهيم در دست است كه نخستين بار، حسن بن سليمان حلى به نقل از [[شهيد اول]](متوفى 784)، منقولاتى از اين نسخه را ديده و سپس در كتب متأخر، مانند«بحار الانوار»، روايات آن، در ابواب مختلف پراكنده شده است. در اين نسخه، بارها عباراتى ديده مىشود كه به تفسير على بن ابراهيم ارجاع مىدهد(براى نمونه: قمى، ج 1، ص 120، 271، 313 و ج 2، ص 360 و نيز آقا بزرگ طهرانى، ج 4، ص 304 و 305). به علاوه اين تفسير، از معاصران على بن ابراهيم، همچون احمد بن ادريس(متوفى 306) و حسين بن محمد بن عامر و حُمَيد بن زياد(متوفى 310) و محمد بن جعفر رزّاز (متوفى 316)، نيز روايات بسيار دارد و حتى احاديثى از محدّثان متأخر از وى، همچون ابن عقدة(249 - 332) و محمد بن عبداللّه بن جعفر حِميرى و ابن همام اسكافى(متوفى 336)، در اين كتاب ديده مىشود كه خود على بن ابراهيم در هيچ سندى از آنها روايت نمىكند. | ||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
آقا بزرگ طهرانى، نخستين كسى است كه در باره عدم صحت انتساب تمام تفسير موجود به على بن ابراهيم سخن گفته و بر اين باور است كه ابوالفضل، عباس بن محمد بن قاسم، شاگرد على بن ابراهيم كه نامش در آغاز تفسير موجود آمده، روايات ابوالجارود(راوى مطالبى از امام باقر (ع) در باره تفسير) و ديگران را از اواسط جلد اول تفسير، در آن وارد كرده است(ج 4، ص 303)، اما شاهدى براى اين نظر در دست نيست و عباس بن محمد بن قاسم، كسى جز يكى از مشايخ مؤلف كتاب نيست كه در طريق مؤلف به على بن ابراهيم، قرار گرفته(مدد الموسوى، ص 93 - 94) و نام وى، علاوه بر آغاز كتاب، در ميان نام راويان ديگر نيز ذكر شده است(ج 2، ص 297). | آقا بزرگ طهرانى، نخستين كسى است كه در باره عدم صحت انتساب تمام تفسير موجود به على بن ابراهيم سخن گفته و بر اين باور است كه ابوالفضل، عباس بن محمد بن قاسم، شاگرد على بن ابراهيم كه نامش در آغاز تفسير موجود آمده، روايات ابوالجارود(راوى مطالبى از امام باقر (ع) در باره تفسير) و ديگران را از اواسط جلد اول تفسير، در آن وارد كرده است(ج 4، ص 303)، اما شاهدى براى اين نظر در دست نيست و عباس بن محمد بن قاسم، كسى جز يكى از مشايخ مؤلف كتاب نيست كه در طريق مؤلف به على بن ابراهيم، قرار گرفته(مدد الموسوى، ص 93 - 94) و نام وى، علاوه بر آغاز كتاب، در ميان نام راويان ديگر نيز ذكر شده است(ج 2، ص 297). | ||
در طرف مقابل، در | در طرف مقابل، در كتاب «تأويل الآيات»، از تفسير على بن ابراهيم، مطالب بسيارى نقل شده است(براى نمونه: ص 90، 127، 165 و 173) كه اصلا در اين تفسير نيست؛ بنا بر اين، تفسير موجود، نه دربردارنده تمام تفسير على بن ابراهيم است و نه تمام منقولات آن از وى است، بلكه كتابى است از مؤلفى ديگر كه بيش از همه از تفسير على بن ابراهيم بهره گرفته و در آن، از طريق بيش از بيست راوى، روايات بسيارى از كتب و مصادر ديگر آورده است. حجم اين دسته از روايات، در نيمه نخست مجلد اول تفسير، بسيار اندك است و بهتدريج افزايش مىيابد تا بدانجا كه در اواخر كتاب، تقريبا به اندازه روايات منقول از تفسير على بن ابراهيم مىشود. | ||
در تفسير موجود، معمولا پس از نقل از غير على بن ابراهيم، با آوردن نام على بن ابراهيم، بهگونه صريح يا با ضمير، بازگشتِ متن به تفسير على بن ابراهيم يادآورى مىشود(به جز ج 1، ص 200 - 271). | در تفسير موجود، معمولا پس از نقل از غير على بن ابراهيم، با آوردن نام على بن ابراهيم، بهگونه صريح يا با ضمير، بازگشتِ متن به تفسير على بن ابراهيم يادآورى مىشود(به جز ج 1، ص 200 - 271). | ||
خط ۹۷: | خط ۹۷: | ||
قسمت عمده تفسير موجود، نقل از تفسير على بن ابراهيم است، ولى وجود نقلهايى در «تأويل الآيات» و برخى كتب ديگر از تفسير على بن ابراهيم - كه با احاديث و مطالب تفسير موجود تفاوتهاى فراوانى دارد - سبب مىشود كه به آنچه از تفسير على بن ابراهيم در تفسير موجود نقل شده، نتوان اعتماد كامل كرد(استرآبادى، ص 32، 140، 214، 216 و قس قمى، ج 1، ص 30، 140، 301، 306 و [[ابن طاووس، علی بن موسی|ابن طاووس]]، ص 168، 169، 170، 171 و قس قمى، ج 1، ص 59، 277 و طبرسى، ج 2، ص 503، 614 و قس قمى، ج 1، ص 66، 72 و ابن شهر آشوب، ج 4، ص 272 و قس قمى، ج 1، ص 155). | قسمت عمده تفسير موجود، نقل از تفسير على بن ابراهيم است، ولى وجود نقلهايى در «تأويل الآيات» و برخى كتب ديگر از تفسير على بن ابراهيم - كه با احاديث و مطالب تفسير موجود تفاوتهاى فراوانى دارد - سبب مىشود كه به آنچه از تفسير على بن ابراهيم در تفسير موجود نقل شده، نتوان اعتماد كامل كرد(استرآبادى، ص 32، 140، 214، 216 و قس قمى، ج 1، ص 30، 140، 301، 306 و [[ابن طاووس، علی بن موسی|ابن طاووس]]، ص 168، 169، 170، 171 و قس قمى، ج 1، ص 59، 277 و طبرسى، ج 2، ص 503، 614 و قس قمى، ج 1، ص 66، 72 و ابن شهر آشوب، ج 4، ص 272 و قس قمى، ج 1، ص 155). | ||
مقايسه اسناد على بن ابراهيم در اين كتاب و اسناد على بن ابراهيم در | مقايسه اسناد على بن ابراهيم در اين كتاب و اسناد على بن ابراهيم در كتاب «كافى»، از دشوارىهاى بسيار اين تفسير حكايت مىكند؛ از جمله از كوتاه بودن واسطهها در بسيارى از اسناد(براى نمونه: كلينى، ج 2، ص 389 و قس قمى، ج 1، ص 32) و اين امر، سبب مىگردد كه در نقل از اين كتاب احتياط شود، چون اين احتمال وجود دارد كه على بن ابراهيم-كه در اواسط عمر نابينا شده بود(نجاشى، ص 260)، مطالب تفسيرى را براى شاگردان خود گفته و آنان آنها را نوشته و تنظيم كرده باشند؛ بنا بر اين، كتاب تفسير على بن ابراهيم در اصل نسخههاى مختلف داشته، از جمله نسخهاى از اين تفسير به روايت نوه مؤلف به دست [[ابن طاووس، علی بن موسی|ابن طاووس]] رسيده است و وى، در وصف اين نسخه مىگويد: «جميع كتاب، در چهار جزء، در دو مجلد واقع است»، ولى در تفسير موجود، نشانى از اجزا ديده نمىشود. | ||
ديدگاهى رجالى در باره اسناد تفسير على بن ابراهيم وجود دارد كه با تكيه بر عبارت«و نحن ذاكرون و مخبرون بما ينتهى الينا و رواه مشايخنا و ثقاتنا عن الذين فرض الله طاعتهم...»، در مقدمه آن (ج 1، مقدمه، ص 4)، بر وثاقت تمامى افراد اسناد اين تفسير به شرط اتصال روايت به معصومان (ع) تأكيد مىكند و اين تفسير را از مصادر مهم رجالى مىداند(حرّ عاملى، ج 30، ص 202 و خويى، ج 1، ص 49 و 50). اگر عبارت مذكور، افاده حصر كند و گوينده آن على بن ابراهيم باشد، تنها ناظر به مواردى است كه از على بن ابراهيم نقل شده و علاوه بر وثاقت، بر پايه مبانى علم رجال و روايت حديث، بر شيعه بودن راويان نيز دلالت دارد، ولى گوينده عبارات فوق معلوم نيست و به علاوه، روشن نيست كه اين گواهى، ناظر به تمام افراد سلسله اسناد كتاب باشد؛ به نظر مىرسد اين عبارت، تنها به مشايخ مستقيم يا مؤلفان كتب مأخذ تفسير اشاره دارد، زيرا در اسناد موجود، حتى در مواردى كه از على بن ابراهيم نقل شده، روايات مسلّم الضعف فراوان ديده مىشود. روايات مرسل نيز در كتاب، بسيار است(براى نمونه: ج 1، ص 20، 30، 94، 114 و ج 2، ص 406، 410، 426، 428، 434). از سوى ديگر، با توجه به اينكه على بن حاتم با وجود وثاقت، با تعبير «يروى عن الضعفاء» وصف شده(نجاشى، ص 263)، پذيرش توثيقات وى دشوار است. | ديدگاهى رجالى در باره اسناد تفسير على بن ابراهيم وجود دارد كه با تكيه بر عبارت«و نحن ذاكرون و مخبرون بما ينتهى الينا و رواه مشايخنا و ثقاتنا عن الذين فرض الله طاعتهم...»، در مقدمه آن (ج 1، مقدمه، ص 4)، بر وثاقت تمامى افراد اسناد اين تفسير به شرط اتصال روايت به معصومان (ع) تأكيد مىكند و اين تفسير را از مصادر مهم رجالى مىداند(حرّ عاملى، ج 30، ص 202 و خويى، ج 1، ص 49 و 50). اگر عبارت مذكور، افاده حصر كند و گوينده آن على بن ابراهيم باشد، تنها ناظر به مواردى است كه از على بن ابراهيم نقل شده و علاوه بر وثاقت، بر پايه مبانى علم رجال و روايت حديث، بر شيعه بودن راويان نيز دلالت دارد، ولى گوينده عبارات فوق معلوم نيست و به علاوه، روشن نيست كه اين گواهى، ناظر به تمام افراد سلسله اسناد كتاب باشد؛ به نظر مىرسد اين عبارت، تنها به مشايخ مستقيم يا مؤلفان كتب مأخذ تفسير اشاره دارد، زيرا در اسناد موجود، حتى در مواردى كه از على بن ابراهيم نقل شده، روايات مسلّم الضعف فراوان ديده مىشود. روايات مرسل نيز در كتاب، بسيار است(براى نمونه: ج 1، ص 20، 30، 94، 114 و ج 2، ص 406، 410، 426، 428، 434). از سوى ديگر، با توجه به اينكه على بن حاتم با وجود وثاقت، با تعبير «يروى عن الضعفاء» وصف شده(نجاشى، ص 263)، پذيرش توثيقات وى دشوار است. |
ویرایش