پرش به محتوا

تاریخ بختیاری؛ خلاصة الأعصار في تاريخ البختيار: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'مولف' به 'مؤلف '
جز (جایگزینی متن - 'تاليف' به 'تألیف')
جز (جایگزینی متن - 'مولف' به 'مؤلف ')
خط ۵۱: خط ۵۱:
'''تاريخ بختيارى''' يا «خلاصه الاعصار فى تاريخ البختيار»، نخستين اثر تأليفى مستقل درباره بختيارى است و از زمره كتاب‌هاى جغرافياى تاريخى و مرجع به زبان فارسى است. كتاب حاضر، به دستور حاج عليقلى خان سردار اسعد بختيارى توسط عبدالحسين لسان‌السلطنه سپهر تأليف و به عبارتى تحرير يافته است، چرا كه كتاب حاضر زير نظر سردار اسعد و حتى بعضى قسمت‌هايش توسط خود او تأليف شده است. تأليف كتاب در يك زمان و توسط يك نفر صورت نگرفته است و در حقيقت كار گروهى بوده است. كتاب ما حصل كوشش چندين نفر بوده به قرار ذيل:
'''تاريخ بختيارى''' يا «خلاصه الاعصار فى تاريخ البختيار»، نخستين اثر تأليفى مستقل درباره بختيارى است و از زمره كتاب‌هاى جغرافياى تاريخى و مرجع به زبان فارسى است. كتاب حاضر، به دستور حاج عليقلى خان سردار اسعد بختيارى توسط عبدالحسين لسان‌السلطنه سپهر تأليف و به عبارتى تحرير يافته است، چرا كه كتاب حاضر زير نظر سردار اسعد و حتى بعضى قسمت‌هايش توسط خود او تأليف شده است. تأليف كتاب در يك زمان و توسط يك نفر صورت نگرفته است و در حقيقت كار گروهى بوده است. كتاب ما حصل كوشش چندين نفر بوده به قرار ذيل:


مولفان: سردار اسعد بختيارى، عبدالحسين لسان‌السلطنه ملك المورّخين، سلطان محمد خان بن اسد السلطنه نائينى، ضيغم الممالك بختيارى، عبدالحميد خان يمين نظام- كاشانى معاون وزارت جليله جنگ و ميرزا عبدالرحيم خان كاشانى.
مؤلف ان: سردار اسعد بختيارى، عبدالحسين لسان‌السلطنه ملك المورّخين، سلطان محمد خان بن اسد السلطنه نائينى، ضيغم الممالك بختيارى، عبدالحميد خان يمين نظام- كاشانى معاون وزارت جليله جنگ و ميرزا عبدالرحيم خان كاشانى.


مترجمان: يوسف مسيحى چهار محالى رئيس تحديد ترياك، سلطان محمد خان نائينى بن اسد السلطنه نائينى، عليرضا بن محمد حسين بن كيخسروين فتحعليشاه قاجار، ابوالحسن خان سرتيپ گرانمايه، محسن خان، مادموازل حاجب دختر مصطفى خان امير معظم، صاحب نسق، علّامه محمد قزوينى.
مترجمان: يوسف مسيحى چهار محالى رئيس تحديد ترياك، سلطان محمد خان نائينى بن اسد السلطنه نائينى، عليرضا بن محمد حسين بن كيخسروين فتحعليشاه قاجار، ابوالحسن خان سرتيپ گرانمايه، محسن خان، مادموازل حاجب دختر مصطفى خان امير معظم، صاحب نسق، علّامه محمد قزوينى.
خط ۷۱: خط ۷۱:
فصل چهارم، با عنوان «شرح و تحقيق در باب مجسمه قديمه كه در بلوك مالمير بختيارى كشف شده»، از نوشته‌هاى محمدحسن خان صنيع‌الدوله است. در اين فصل نويسنده از طرف ناصرالدين شاه مامور مى‌شود تا راجع به مجسمه‌اى فلزى كه در مالمير بختيارى توسط يكى از كشاورزان كشف شده، تفحص كند. ولى پس از پاره‌اى مطالعات و تحقيقات آن را از ارباب انواع يونانى دانسته، مالمير را در قرون پيش از اسلام محل اسارت و بعدها محل سكونت يونانى‌ها مى‌داند و به اين بهانه تحقيقات خود را در خصوص جغرافياى تاريخى مالمير به رشته تحرير درآورده است.
فصل چهارم، با عنوان «شرح و تحقيق در باب مجسمه قديمه كه در بلوك مالمير بختيارى كشف شده»، از نوشته‌هاى محمدحسن خان صنيع‌الدوله است. در اين فصل نويسنده از طرف ناصرالدين شاه مامور مى‌شود تا راجع به مجسمه‌اى فلزى كه در مالمير بختيارى توسط يكى از كشاورزان كشف شده، تفحص كند. ولى پس از پاره‌اى مطالعات و تحقيقات آن را از ارباب انواع يونانى دانسته، مالمير را در قرون پيش از اسلام محل اسارت و بعدها محل سكونت يونانى‌ها مى‌داند و به اين بهانه تحقيقات خود را در خصوص جغرافياى تاريخى مالمير به رشته تحرير درآورده است.


فصل پنجم، به نظرات هوتم شيندلر در مورد ايل و سرزمين بختيارى تحت عنوان «ريشه تاريخى بختيارى» اختصاص دارد كه مولف بحث خود را با شرح موقعيت جغرافيايى و نيز سابقه و پيشينه تاريخ بختيارى‌ها از قرون باستان شروع مى‌كند و با انتساب آن‌ها به اتابكان لر كوچك و بزرگ و بيان تاريخچه‌اى از ايشان و تداوم آن‌ها در دوره صفوى ادامه مى‌دهد و با بررسى مفصل‌تر حيات سياسى و نقش تاريخى بختيارى‌ها در دوران افشاريه و زنديه مطلب خود را به پايان مى‌برد. شيندلر نژاد بختيارى‌ها را مخلوطى از ترك و مغول و ايرانى مى‌داند. در انتهاى اين فصل، جدولى از شجره و اولاد و احفاد ايل بختيارى با شعبات و طوايف مختلف و متعدد آن ضميمه شده، سپس شرح حال مختصرى از شيندلر به قلم خود او آمده است. اين فصل را عليرضا بن محمد حسين بن كيخسرو بن فتح عليشاه قاجار ترجمه نموده است.
فصل پنجم، به نظرات هوتم شيندلر در مورد ايل و سرزمين بختيارى تحت عنوان «ريشه تاريخى بختيارى» اختصاص دارد كه مؤلف  بحث خود را با شرح موقعيت جغرافيايى و نيز سابقه و پيشينه تاريخ بختيارى‌ها از قرون باستان شروع مى‌كند و با انتساب آن‌ها به اتابكان لر كوچك و بزرگ و بيان تاريخچه‌اى از ايشان و تداوم آن‌ها در دوره صفوى ادامه مى‌دهد و با بررسى مفصل‌تر حيات سياسى و نقش تاريخى بختيارى‌ها در دوران افشاريه و زنديه مطلب خود را به پايان مى‌برد. شيندلر نژاد بختيارى‌ها را مخلوطى از ترك و مغول و ايرانى مى‌داند. در انتهاى اين فصل، جدولى از شجره و اولاد و احفاد ايل بختيارى با شعبات و طوايف مختلف و متعدد آن ضميمه شده، سپس شرح حال مختصرى از شيندلر به قلم خود او آمده است. اين فصل را عليرضا بن محمد حسين بن كيخسرو بن فتح عليشاه قاجار ترجمه نموده است.


در فصل ششم، بخش‌هايى از كتاب «فارسنامه حاج ميرزا حسن حسينى فسائى» با عنوان «مناطق تابع بختيارى» آمده است.
در فصل ششم، بخش‌هايى از كتاب «فارسنامه حاج ميرزا حسن حسينى فسائى» با عنوان «مناطق تابع بختيارى» آمده است.
خط ۸۱: خط ۸۱:
فصل هشتم، حاوى «خلاصه سفرنامه لايارد انگليسى به بختيارى» ترجمه يوسف مسيحى چهارمحالى است. در اين سفرنامه اطلاعات مفيدى از بختيارى‌ها و اوضاع و احوال ايشان در زمان مذكور ارائه شده است كه از جمله آنهاست: ضيافت‌ها، شعرخوانى، راهزنان و ناامنى كامل، لباس بختيارى، گورستان، عقايد و خرافات، اخذ ماليات و....
فصل هشتم، حاوى «خلاصه سفرنامه لايارد انگليسى به بختيارى» ترجمه يوسف مسيحى چهارمحالى است. در اين سفرنامه اطلاعات مفيدى از بختيارى‌ها و اوضاع و احوال ايشان در زمان مذكور ارائه شده است كه از جمله آنهاست: ضيافت‌ها، شعرخوانى، راهزنان و ناامنى كامل، لباس بختيارى، گورستان، عقايد و خرافات، اخذ ماليات و....


فصل نهم نيز به جغرافيا و تاريخ بختيارى از مآخذ مختلف اختصاص يافته است كه با مطالبى از سفرنامه‌هاى شاردن شروع مى‌شود؛ اما به درستى روشن نيست كه آيا مباحث ديگر نيز نقل قول شاردن از منابع اصلى است يا مولف و محرّر كتاب خود مستقيما از منابع اصلى استخراج و در كتاب گنجانده است. در هر صورت در اين فصل پس از مشاهدات شاردن، راجع به رودخانه زاينده رود اصفهان مباحث فراوانى مطرح شده است.
فصل نهم نيز به جغرافيا و تاريخ بختيارى از مآخذ مختلف اختصاص يافته است كه با مطالبى از سفرنامه‌هاى شاردن شروع مى‌شود؛ اما به درستى روشن نيست كه آيا مباحث ديگر نيز نقل قول شاردن از منابع اصلى است يا مؤلف  و محرّر كتاب خود مستقيما از منابع اصلى استخراج و در كتاب گنجانده است. در هر صورت در اين فصل پس از مشاهدات شاردن، راجع به رودخانه زاينده رود اصفهان مباحث فراوانى مطرح شده است.


در فصل دهم بخشى از سفرنامه ابن بطوطه، مشتمل بر مسافرت اين سياح مغربى در قرن هشتم به صفحات غربى ايران و مشاهدات وى درباره ايذه و شوش و حاكم وقت آن، اتابك افراسياب، آمده است.
در فصل دهم بخشى از سفرنامه ابن بطوطه، مشتمل بر مسافرت اين سياح مغربى در قرن هشتم به صفحات غربى ايران و مشاهدات وى درباره ايذه و شوش و حاكم وقت آن، اتابك افراسياب، آمده است.


فصل يازدهم تماما دربردارنده بخش بختيارى سفرنامه لرد كردن و متضمن مشاهدات شخصى اوست كه به دليل نقش سياسى و تاريخى اين سفير و صاحب منصب انگليسى در وقايع دوره قاجار از ارزش و اهميت تاريخى بسيارى برخوردار است. اين فصل حاوى تاريخچه‌اى از سابقه و گذشته بختيارى و موقعيت سرزمين بختيارى از نظر جغرافيايى و سياسى و بالاخره وضعيت اين ايل در زمان مسافرت مولف است.
فصل يازدهم تماما دربردارنده بخش بختيارى سفرنامه لرد كردن و متضمن مشاهدات شخصى اوست كه به دليل نقش سياسى و تاريخى اين سفير و صاحب منصب انگليسى در وقايع دوره قاجار از ارزش و اهميت تاريخى بسيارى برخوردار است. اين فصل حاوى تاريخچه‌اى از سابقه و گذشته بختيارى و موقعيت سرزمين بختيارى از نظر جغرافيايى و سياسى و بالاخره وضعيت اين ايل در زمان مسافرت مؤلف  است.


فصل دوازدهم، حاوى بخشى از كتاب «تاريخ ايران»، تألیف سرجان ملكم انگليسى درباره بختيارى‌ها مى‌باشد كه او نيز نژاد و اصل و نسب و سابقه و پيشينه تاريخى بختيارى‌ها را در زمان‌هاى دور تا قرون معاصر مورد ارزيابى قرار داده و نمونه‌هايى از دخالت اجداد بختيارى‌ها را در حوادث سياسى زمان‌هاى مختلف نشان مى‌دهد.
فصل دوازدهم، حاوى بخشى از كتاب «تاريخ ايران»، تألیف سرجان ملكم انگليسى درباره بختيارى‌ها مى‌باشد كه او نيز نژاد و اصل و نسب و سابقه و پيشينه تاريخى بختيارى‌ها را در زمان‌هاى دور تا قرون معاصر مورد ارزيابى قرار داده و نمونه‌هايى از دخالت اجداد بختيارى‌ها را در حوادث سياسى زمان‌هاى مختلف نشان مى‌دهد.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش