۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ': ==' به '==') |
جز (جایگزینی متن - 'ر(' به 'ر (') |
||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
1. مترجم در مقدمهاش كه آن را در تاريخ بهار 1389ش، در قم نوشته، تأكيد كرده است: «... كتابى كه هماينك مورد مطالعه شما عزيزان قرار مىگيرد، ترجمه كتاب «سنن النبي(ص)» است كه متن كتاب از آثار گرانسنگ مرحوم [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] مىباشد كه بنا به درخواست مدير محترم انتشارات دارالفكر و با اجازه كتبى فرزند برومند [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] جناب آقاى مهندس حاج سيد عبدالباقى طباطبايى، توفيق ترجمه اين اثر ارزشمند به اينجانب واگذار شده است... <ref>ر.ك: مقدمه كتاب، ص40</ref>. | 1. مترجم در مقدمهاش كه آن را در تاريخ بهار 1389ش، در قم نوشته، تأكيد كرده است: «... كتابى كه هماينك مورد مطالعه شما عزيزان قرار مىگيرد، ترجمه كتاب «سنن النبي(ص)» است كه متن كتاب از آثار گرانسنگ مرحوم [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] مىباشد كه بنا به درخواست مدير محترم انتشارات دارالفكر و با اجازه كتبى فرزند برومند [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] جناب آقاى مهندس حاج سيد عبدالباقى طباطبايى، توفيق ترجمه اين اثر ارزشمند به اينجانب واگذار شده است... <ref>ر.ك: مقدمه كتاب، ص40</ref>. | ||
2. مترجم محترم، توضيحاتى را در مورد كاربرد سنت در لغت و اصطلاح و حجيت سنت پيامبر(ص) نوشته و بعد به اخلاق و سيره پيامبر(ص) نگاهى گذرا افكنده و چند موضوع مانند دعوت به نيكى و احسان، برقرار ساختن صلح و دوستى در بين مردم و... را توضيح داده و آنگاه درباره زندگى، استادان و آثار [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] توضيحات مفيدى را آورده است <ref>ر.ك: همان، ص21-48</ref>. | 2. مترجم محترم، توضيحاتى را در مورد كاربرد سنت در لغت و اصطلاح و حجيت سنت پيامبر (ص) نوشته و بعد به اخلاق و سيره پيامبر (ص) نگاهى گذرا افكنده و چند موضوع مانند دعوت به نيكى و احسان، برقرار ساختن صلح و دوستى در بين مردم و... را توضيح داده و آنگاه درباره زندگى، استادان و آثار [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] توضيحات مفيدى را آورده است <ref>ر.ك: همان، ص21-48</ref>. | ||
3. مترجم محترم، ترجمه حاضر را در تاريخ زمستان 1389ش، در قم به پايان رسانده است <ref>متن كتاب، ص431</ref>. | 3. مترجم محترم، ترجمه حاضر را در تاريخ زمستان 1389ش، در قم به پايان رسانده است <ref>متن كتاب، ص431</ref>. | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
6. در اثر حاضر، پاورقىهاى متعددى آمده و در آن، ارجاعات و استنادات و توضيحاتى بيان شده است، ولى با تأسف روشن نيست كه اين پاورقىها نوشته نويسنده گرانقدر است يا از افزودههاى مترجم محترم. البته به نظر مىرسد با توجه به استنادات مكررى كه در پاورقىها به آثار جديد، مانند «تفسير نمونه»، «معارف و معاريف»، «آشنايى با علوم حديث» و... انجام شده است <ref>ر.ك: همان، ص53، 56، 60، 62، 65، 78 و...</ref>، برخى از اين پاورقىها متعلق به مترجم محترم است. | 6. در اثر حاضر، پاورقىهاى متعددى آمده و در آن، ارجاعات و استنادات و توضيحاتى بيان شده است، ولى با تأسف روشن نيست كه اين پاورقىها نوشته نويسنده گرانقدر است يا از افزودههاى مترجم محترم. البته به نظر مىرسد با توجه به استنادات مكررى كه در پاورقىها به آثار جديد، مانند «تفسير نمونه»، «معارف و معاريف»، «آشنايى با علوم حديث» و... انجام شده است <ref>ر.ك: همان، ص53، 56، 60، 62، 65، 78 و...</ref>، برخى از اين پاورقىها متعلق به مترجم محترم است. | ||
7. بر طبق شمارهگذارى كه در اثر حاضر انجام شده تعداد 454 روايت و سيره از پيامبر(ص) در اين كتاب گردآورى شده است <ref>ر.ك: همان، ص56-429</ref>. | 7. بر طبق شمارهگذارى كه در اثر حاضر انجام شده تعداد 454 روايت و سيره از پيامبر (ص) در اين كتاب گردآورى شده است <ref>ر.ك: همان، ص56-429</ref>. | ||
8. هرچند مقايسه تفصيلى متن عربى و ترجمه فارسى و داورى درباره ميزان موفقيت مترجم در اثر حاضر كارى تخصصى و مشكل است و نياز به فرصتى فراخ دارد، وليكن بهعنوان نمونه و مقايسه اجمالى به متن و ترجمه ذيل توجه بفرماييد: نويسنده گرامى چنين نوشته است: «... قد ترك نفسه من ثلاث: المراء و الإكثار و ما لا يعنيه و ترك الناس من ثلاث: كان لا يذم أحدا و لا يعيره و لا يطلب عثراته و لا عورته و لا يتكلم إلا في ما رجا ثوابه. إذا تكلم أطرق جلساؤه، كأن على رئوسهم الطير؛ فإذا سكت تكلموا» <ref>همان، ص78</ref>. | 8. هرچند مقايسه تفصيلى متن عربى و ترجمه فارسى و داورى درباره ميزان موفقيت مترجم در اثر حاضر كارى تخصصى و مشكل است و نياز به فرصتى فراخ دارد، وليكن بهعنوان نمونه و مقايسه اجمالى به متن و ترجمه ذيل توجه بفرماييد: نويسنده گرامى چنين نوشته است: «... قد ترك نفسه من ثلاث: المراء و الإكثار و ما لا يعنيه و ترك الناس من ثلاث: كان لا يذم أحدا و لا يعيره و لا يطلب عثراته و لا عورته و لا يتكلم إلا في ما رجا ثوابه. إذا تكلم أطرق جلساؤه، كأن على رئوسهم الطير؛ فإذا سكت تكلموا» <ref>همان، ص78</ref>. |
ویرایش