۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - 'ن«' به 'ن «') |
||
خط ۱۰۰: | خط ۱۰۰: | ||
عين القضات، در اين اصل، همچنين به آداب مريدان اشاره كرده و بيان مىكند كه مريد نبايد به چشم سر پير را ببيند، بلكه به چشم دل حقيقت و معنويت وى را ببيند، زيرا كه مريد در مشاهده پير، صد هزار فايده يابد. ادب ديگر آن است كه تمام احوال خود را به پير بگويد تا مريد را عجبى نيايد. ادب ديگر آن است كه مريد مبتدى، حضور و غيبت پير را نگاه دارد، اما مريد منتهى را حضور و غيبت يكسان باشد. هر كارى كه پير به مريد مىفرمايد، در واقع، خلعتى باشد الهى كه به او مىدهند و فرمان پير، فرمان خدا باشد. | عين القضات، در اين اصل، همچنين به آداب مريدان اشاره كرده و بيان مىكند كه مريد نبايد به چشم سر پير را ببيند، بلكه به چشم دل حقيقت و معنويت وى را ببيند، زيرا كه مريد در مشاهده پير، صد هزار فايده يابد. ادب ديگر آن است كه تمام احوال خود را به پير بگويد تا مريد را عجبى نيايد. ادب ديگر آن است كه مريد مبتدى، حضور و غيبت پير را نگاه دارد، اما مريد منتهى را حضور و غيبت يكسان باشد. هر كارى كه پير به مريد مىفرمايد، در واقع، خلعتى باشد الهى كه به او مىدهند و فرمان پير، فرمان خدا باشد. | ||
پير، اورادى را به مريدان تجويز مىكند؛ نخست، تلقين لا اله الا الله به وى مىكند، چون از اين مقام درگذرد، | پير، اورادى را به مريدان تجويز مىكند؛ نخست، تلقين لا اله الا الله به وى مىكند، چون از اين مقام درگذرد، تلقين «الله» مىكند؛ بهطورى كه سالك نفى و فناى جمله را در«لا» بگذارد و رخت در خيمهى«الا الله» زند، چون بدين مقام رسد پير به او تلقين «هوهوهو» مىكند. | ||
اصل سوم: آدميان، بر سه گونه فطرت آفريده شدهاند | اصل سوم: آدميان، بر سه گونه فطرت آفريده شدهاند | ||
خط ۱۱۴: | خط ۱۱۴: | ||
اصل چهارم: خود را بشناس تا خدا را بشناسى | اصل چهارم: خود را بشناس تا خدا را بشناسى | ||
به نظر عين القضات چون مرد بدان مقام رسد كه از شراب معرفت مست شود، چون به كمال رسد، نفس محمد(ص) بر وى جلوه كند و هر كه معرفت نفس محمد(ص) براى او حاصل شود، پاى همت در معرفت ذات الله نهد، | به نظر عين القضات چون مرد بدان مقام رسد كه از شراب معرفت مست شود، چون به كمال رسد، نفس محمد(ص) بر وى جلوه كند و هر كه معرفت نفس محمد(ص) براى او حاصل شود، پاى همت در معرفت ذات الله نهد، چون «من رآنى فقد رأى الحق». | ||
عين القضات بيان مىكند كه معرفت در دنيا، تخم لقاء الله است در آخرت؛ يعنى امروز بامعرفت است، فردا بارؤيت. هر كه معرفت خود را فراموش كند، او را فراموش كرده است و هر كه نفس خود را به يادآورد، او را به ياد آورده است. | عين القضات بيان مىكند كه معرفت در دنيا، تخم لقاء الله است در آخرت؛ يعنى امروز بامعرفت است، فردا بارؤيت. هر كه معرفت خود را فراموش كند، او را فراموش كرده است و هر كه نفس خود را به يادآورد، او را به ياد آورده است. |
ویرایش