پرش به محتوا

دیوان امام: تفاوت میان نسخه‌ها

۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۰ مارس ۲۰۱۷
جز
جایگزینی متن - 'و«' به 'و «'
جز (جایگزینی متن - 'ه«' به 'ه «')
جز (جایگزینی متن - 'و«' به 'و «')
خط ۱۳۹: خط ۱۳۹:
ديوان [[خ‍م‍ی‍ن‍ی‌، روح‌الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران|امام خمينى]](ره) داراى سه قصيده زيبا و هنرمندانه است. ايشان اولين قصيده را به نام«مديحه نورَين نيرَين»، در مدح حضرت فاطمه زهرا(س)، دختر پيامبر(ص) و حضرت فاطمه معصومه(ع) دختر امام موسى بن جعفر(ع) سروده است. ايشان در اين قصيده از اصطلاحات فلسفى، مثل: واجب، ممكن، ازليت، ابديت، عرض، جوهر، نفس، موجود، معدوم، كون و مكان، ممكنات، باطل، علت، هستى و... و صنايع ادبى تضاد و مراعات نظير، فراوان، بهره جسته است.
ديوان [[خ‍م‍ی‍ن‍ی‌، روح‌الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران|امام خمينى]](ره) داراى سه قصيده زيبا و هنرمندانه است. ايشان اولين قصيده را به نام«مديحه نورَين نيرَين»، در مدح حضرت فاطمه زهرا(س)، دختر پيامبر(ص) و حضرت فاطمه معصومه(ع) دختر امام موسى بن جعفر(ع) سروده است. ايشان در اين قصيده از اصطلاحات فلسفى، مثل: واجب، ممكن، ازليت، ابديت، عرض، جوهر، نفس، موجود، معدوم، كون و مكان، ممكنات، باطل، علت، هستى و... و صنايع ادبى تضاد و مراعات نظير، فراوان، بهره جسته است.


دو قصيده ديگر امام(ره) به نام‌هاى«قصيده بهاريه انتظار» و«در مدح ولى عصر(عج)»، در ستايش حضرت مهدى موعود(س) است كه در آن ضمن توصيف طبيعت زيباى بهارى، به پاره‌اى از اصطلاحات موسيقى كهن ايرانى اشاره كرده است. <ref>مقاله «سيرى در ديوان اشعار [[خ‍م‍ی‍ن‍ی‌، روح‌الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران|امام خمينى]]»، ص 203 - 204</ref>.
دو قصيده ديگر امام(ره) به نام‌هاى«قصيده بهاريه انتظار» و «در مدح ولى عصر(عج)»، در ستايش حضرت مهدى موعود(س) است كه در آن ضمن توصيف طبيعت زيباى بهارى، به پاره‌اى از اصطلاحات موسيقى كهن ايرانى اشاره كرده است. <ref>مقاله «سيرى در ديوان اشعار [[خ‍م‍ی‍ن‍ی‌، روح‌الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران|امام خمينى]]»، ص 203 - 204</ref>.


==== مسمط ====  
==== مسمط ====  
خط ۱۵۰: خط ۱۵۰:
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


هفت بار تكرار شده است. اين ترجيع‌بند، سرشار از شور و نشاط عرفانى است و در آن، اشتياق به «لقاء الله» و«فناء فى الله» و ابراز دوستى به حضرت مهدى موعود(عج) و سوز و گداز از فراق آن ولى الله و صاحب مقام خاتميت ولايت، به‌صورتى لطيف و گرم و گيرا مطرح شده است.
هفت بار تكرار شده است. اين ترجيع‌بند، سرشار از شور و نشاط عرفانى است و در آن، اشتياق به «لقاء الله» و «فناء فى الله» و ابراز دوستى به حضرت مهدى موعود(عج) و سوز و گداز از فراق آن ولى الله و صاحب مقام خاتميت ولايت، به‌صورتى لطيف و گرم و گيرا مطرح شده است.


==== قطعات و اشعار پراكنده ====
==== قطعات و اشعار پراكنده ====
خط ۱۷۸: خط ۱۷۸:
=== برخى از نكته‌هاى مرتبط با مباحث عرفانى ===
=== برخى از نكته‌هاى مرتبط با مباحث عرفانى ===
# [[خ‍م‍ی‍ن‍ی‌، روح‌الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران|امام خمينى]] در چند مورد از [[حلاج، حسین بن منصور|حسين بن منصور حلاج]]، صوفى مشهور و صاحب شطحِ«أنا الحق» نام برده و از جمله در غزل«چشم بيمار»، گويى او را عارف و عاشق واقعى شمرده و چنين سروده:<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8044/1/142 ديوان امام، ص 142]</ref><br />{{شعر}}{{ب|''فارغ از خود شدم و كوس انا الحق بزدم''|2=''همچو منصور خريدار سرِ دار شدم''}}{{پایان شعر}}<br />و در رباعى«لافِ أنا الحق»، منتقدانه وى را وابسته به خود و نارسته از دنيا دانسته و چنين گفته:<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8044/1/246 ديوان امام، ص 246]</ref>.{{شعر}}{{ب|''تا منصورى لاف أنا الحق بزنى''|2=''ناديده جمال دوست غوغا فكنى''}}{{ب|''دك كن جبل خودى خود چون موسى''|2=''تا جلوه كند جمال او بى أرنى''}}{{پایان شعر}}<br />و در رباعى«خودبين» نيز به او و همانندانش اشاره انتقادى شديدى كرده و با نقدى آتشين، اين‌گونه سروده:<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8044/1/246 ديوان امام، ص 246]</ref>.{{شعر}}{{ب|''گر نيست شوى كوس أنا الحق نزنى''|2=''با دعوى پوچ خود معلق نزنى''}}{{ب|''تا خودبينى تو مشركى بيش نه‌اى''|2=''بى‌خود بشوى كه لاف مطلق نزنى''}}{{پایان شعر}}<br />البته با اين همه، براى شناسايى نظر نهايى [[خ‍م‍ی‍ن‍ی‌، روح‌الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران|امام خمينى]] در باره حلاج و شطحياتش، نيازمند پژوهش اجتهادى و مراجعه به مجموعه آثار ايشان هستيم.
# [[خ‍م‍ی‍ن‍ی‌، روح‌الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران|امام خمينى]] در چند مورد از [[حلاج، حسین بن منصور|حسين بن منصور حلاج]]، صوفى مشهور و صاحب شطحِ«أنا الحق» نام برده و از جمله در غزل«چشم بيمار»، گويى او را عارف و عاشق واقعى شمرده و چنين سروده:<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8044/1/142 ديوان امام، ص 142]</ref><br />{{شعر}}{{ب|''فارغ از خود شدم و كوس انا الحق بزدم''|2=''همچو منصور خريدار سرِ دار شدم''}}{{پایان شعر}}<br />و در رباعى«لافِ أنا الحق»، منتقدانه وى را وابسته به خود و نارسته از دنيا دانسته و چنين گفته:<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8044/1/246 ديوان امام، ص 246]</ref>.{{شعر}}{{ب|''تا منصورى لاف أنا الحق بزنى''|2=''ناديده جمال دوست غوغا فكنى''}}{{ب|''دك كن جبل خودى خود چون موسى''|2=''تا جلوه كند جمال او بى أرنى''}}{{پایان شعر}}<br />و در رباعى«خودبين» نيز به او و همانندانش اشاره انتقادى شديدى كرده و با نقدى آتشين، اين‌گونه سروده:<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8044/1/246 ديوان امام، ص 246]</ref>.{{شعر}}{{ب|''گر نيست شوى كوس أنا الحق نزنى''|2=''با دعوى پوچ خود معلق نزنى''}}{{ب|''تا خودبينى تو مشركى بيش نه‌اى''|2=''بى‌خود بشوى كه لاف مطلق نزنى''}}{{پایان شعر}}<br />البته با اين همه، براى شناسايى نظر نهايى [[خ‍م‍ی‍ن‍ی‌، روح‌الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران|امام خمينى]] در باره حلاج و شطحياتش، نيازمند پژوهش اجتهادى و مراجعه به مجموعه آثار ايشان هستيم.
# [[خ‍م‍ی‍ن‍ی‌، روح‌الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران|امام خمينى]] در غزلِ«مكتب عشق» از«الفتوحات المكية» [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] و«مصباح الأنس» فنارى، اين‌گونه ياد كرده است:<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8044/1/51 ديوان امام، ص 51]</ref>.<br />{{شعر}}{{ب|''از«فتوحاتم» نشد فتحى و از«مصباح»، نورى''|2=''هرچه خواهم در درونِ جامه آن دل‌فريب است''}}{{پایان شعر}}<br />البته اين يادكرد را لزوماً نمى‌توان به معناى نظر نهايى [[خ‍م‍ی‍ن‍ی‌، روح‌الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران|امام خمينى]] تلقى كرد و براى دست‌يابى به نظر جامع ايشان لازم است كه ساير آثار، مانند«تعليقات على فصوص الحكم و مصباح الانس» و«مصباح الهداية الى الخلافة و الولاية» نيز مورد بررسى قرار گيرد.
# [[خ‍م‍ی‍ن‍ی‌، روح‌الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران|امام خمينى]] در غزلِ«مكتب عشق» از«الفتوحات المكية» [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] و «مصباح الأنس» فنارى، اين‌گونه ياد كرده است:<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8044/1/51 ديوان امام، ص 51]</ref>.<br />{{شعر}}{{ب|''از«فتوحاتم» نشد فتحى و از«مصباح»، نورى''|2=''هرچه خواهم در درونِ جامه آن دل‌فريب است''}}{{پایان شعر}}<br />البته اين يادكرد را لزوماً نمى‌توان به معناى نظر نهايى [[خ‍م‍ی‍ن‍ی‌، روح‌الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران|امام خمينى]] تلقى كرد و براى دست‌يابى به نظر جامع ايشان لازم است كه ساير آثار، مانند«تعليقات على فصوص الحكم و مصباح الانس» و «مصباح الهداية الى الخلافة و الولاية» نيز مورد بررسى قرار گيرد.
# از آنجا كه تجلى، در عرفان، جايگاه والايى دارد و عارفان، خلقت جهان را ناشى از تجلى ذات حق مى‌دانند، اين موضوع در ديوان امام(ره) نيز بازتاب چشم‌گيرى دارد. حضرت امام، در جاى جاى اشعارشان با اشاره به داستان تجلى حق بر كوه طور، از آن دريافتى رمزى و عرفانى دارند. ايشان قلب سالك را رمزى از كوه طور مى‌دانند و معتقدند: «تا نور حق بر دل سالك جلوه‌گر نشود و هستى او را فانى نسازد، به وصال يار نخواهد رسيد».<br /> هم‌چنين با تعريض به فلاسفه مى‌گويند: «غمزه يار و تجلى معشوق بر دل سالك، او را موسى‌وار از خود، بى‌خود مى‌سازد و تمام دردها را درمان مى‌كند». در نظر ايشان، جمال يار در همه جا جلوه‌گر است و اگر از ديد ما مستور است، عيب در خود ماست كه چشم حق‌بين نداريم:<ref>آيه تجلى در ديوان [[خ‍م‍ی‍ن‍ی‌، روح‌الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران|امام خمينى]](ره)، ص 36 - 37</ref>.<br />{{شعر}}{{ب|''عيب از ماست اگر دوست ز ما مستور است''|2=''ديده بگشاى كه بينى همه عالم طور است''}}{{پایان شعر}}
# از آنجا كه تجلى، در عرفان، جايگاه والايى دارد و عارفان، خلقت جهان را ناشى از تجلى ذات حق مى‌دانند، اين موضوع در ديوان امام(ره) نيز بازتاب چشم‌گيرى دارد. حضرت امام، در جاى جاى اشعارشان با اشاره به داستان تجلى حق بر كوه طور، از آن دريافتى رمزى و عرفانى دارند. ايشان قلب سالك را رمزى از كوه طور مى‌دانند و معتقدند: «تا نور حق بر دل سالك جلوه‌گر نشود و هستى او را فانى نسازد، به وصال يار نخواهد رسيد».<br /> هم‌چنين با تعريض به فلاسفه مى‌گويند: «غمزه يار و تجلى معشوق بر دل سالك، او را موسى‌وار از خود، بى‌خود مى‌سازد و تمام دردها را درمان مى‌كند». در نظر ايشان، جمال يار در همه جا جلوه‌گر است و اگر از ديد ما مستور است، عيب در خود ماست كه چشم حق‌بين نداريم:<ref>آيه تجلى در ديوان [[خ‍م‍ی‍ن‍ی‌، روح‌الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران|امام خمينى]](ره)، ص 36 - 37</ref>.<br />{{شعر}}{{ب|''عيب از ماست اگر دوست ز ما مستور است''|2=''ديده بگشاى كه بينى همه عالم طور است''}}{{پایان شعر}}


۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش