۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مولف' به 'مؤلف') |
جز (جایگزینی متن - 'ن(' به 'ن (') |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
مفسر محترم از ميان روشها و گرايشهاى تفسيرى، بيشتر اهتمام خود را بر روش تفسير قرآن به قرآن متمركز نموده و در اين زمينه به تفسيرپژوهى و قرآنپژوهى پرداخته است و حاصل اين پژوهش تفسير الفرقان بطور عام و تفسير البلاغ بصورت خاص است. | مفسر محترم از ميان روشها و گرايشهاى تفسيرى، بيشتر اهتمام خود را بر روش تفسير قرآن به قرآن متمركز نموده و در اين زمينه به تفسيرپژوهى و قرآنپژوهى پرداخته است و حاصل اين پژوهش تفسير الفرقان بطور عام و تفسير البلاغ بصورت خاص است. | ||
ايشان در تبيين روش تفسير قرآن به قرآن مىگويد «تفسير قرآن نياز به مقدمه دارد. مقدمات دو گونه است. يك: مقدماتى است كه مفسر بتواند پاسخگوى نظرات مخالف قرآن باشد. دو: مقدمات عادى و عمومى است. در روايتى از امير المومنين(ع) است كه مىفرمايد: انّ القرآن على اربعة اشياء على العبارة و الاشارة و اللطائف و الحقائق. فالعبارة للعوام و الاشارة للخواص و اللطائف للاولياء و الحقايق للانبياء. مقصود از عبارت لفظ نيست. چون اگر لفظ بود همين لفظ را بكار مىبرد. بعد از لفظ معنا است. بعد از معنا هم اشاره و لطايف و حقايق است. اينجا بعد از عبارت اشاره فرموده پس عبارت يعنى معنا، كه به معانى تحت اللفظى، نصّى و ظاهرى قرآن نظر دارد، و به كل عوام مسلمانان مربوط است و در اختصاص كسانى هم نيست. مراحل بعدى شرايطى دارد، و شرايط كسانى كه اهل اشاره و اهل لطائفند و اهل عمقند شرايط ديگرى است، شرايط آن با دو چشم وارد حوزه شدن است. يك چشم فرعى يا حاشيهاى كه نظر به علوم دارد و چشم ديگر اصلى كه نظر به قرآن دارد. | ايشان در تبيين روش تفسير قرآن به قرآن مىگويد «تفسير قرآن نياز به مقدمه دارد. مقدمات دو گونه است. يك: مقدماتى است كه مفسر بتواند پاسخگوى نظرات مخالف قرآن باشد. دو: مقدمات عادى و عمومى است. در روايتى از امير المومنين (ع) است كه مىفرمايد: انّ القرآن على اربعة اشياء على العبارة و الاشارة و اللطائف و الحقائق. فالعبارة للعوام و الاشارة للخواص و اللطائف للاولياء و الحقايق للانبياء. مقصود از عبارت لفظ نيست. چون اگر لفظ بود همين لفظ را بكار مىبرد. بعد از لفظ معنا است. بعد از معنا هم اشاره و لطايف و حقايق است. اينجا بعد از عبارت اشاره فرموده پس عبارت يعنى معنا، كه به معانى تحت اللفظى، نصّى و ظاهرى قرآن نظر دارد، و به كل عوام مسلمانان مربوط است و در اختصاص كسانى هم نيست. مراحل بعدى شرايطى دارد، و شرايط كسانى كه اهل اشاره و اهل لطائفند و اهل عمقند شرايط ديگرى است، شرايط آن با دو چشم وارد حوزه شدن است. يك چشم فرعى يا حاشيهاى كه نظر به علوم دارد و چشم ديگر اصلى كه نظر به قرآن دارد. | ||
بايد تمام آراء و انديشههاى قرآنى، اسلامى، سنى و شيعى بر محور قرآن تصحيح و تفسير شود، آنچه با قرآن موافق است بپذيريد و آنچه مخالف است ردّ كنيد. اين بعد تخصصى است. در بعد عاميانه، عوام كه بخواهند قرآن را بفهمند با اينكه دروس حوزوى نديدهاند، فهمشان نسبت به عبارت ظاهرى قرآن منوط به دانستن لغت عربى است. يعنى طبق لغت قرآن در آيات تدبر و تعمق كنند. | بايد تمام آراء و انديشههاى قرآنى، اسلامى، سنى و شيعى بر محور قرآن تصحيح و تفسير شود، آنچه با قرآن موافق است بپذيريد و آنچه مخالف است ردّ كنيد. اين بعد تخصصى است. در بعد عاميانه، عوام كه بخواهند قرآن را بفهمند با اينكه دروس حوزوى نديدهاند، فهمشان نسبت به عبارت ظاهرى قرآن منوط به دانستن لغت عربى است. يعنى طبق لغت قرآن در آيات تدبر و تعمق كنند. | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
قرآن كلام خداست و همانگونه كه خداوند نيازى به ديگران ندارد، كتابش نيز نيازى به ديگران ندارد. بنابراين اگر نيازى در استفسار آياتى از قرآن هست، همين نياز را خود قرآن برطرف مىكند. اين دليل عقلى مطلب است. دليل نقلى آن زياد است مثلا در آيۀ ''' «و لا يأتونك بمثل الاّ جئناك بالحق و احسن تفسيرا» ''' جئناك كيست؟ خداست. خدا چه چيز آورده است. خدا حق آورده، مخاطب آن نيز پيامبر است. براى پيامبر در مقابل مثلهاى ديگران كه با مثلها مىخواهند حقايق را وارونه كنند و باطل را حق جلوه دهند، مىگويد: ''' «الا جئناك» ''' پس قرآن دو بعدى است. يكى حق است و ديگرى احسن تفسيرا است. همانطورى كه قرآن حقاش احسن الحقائق است، تفسيرش نيز احسن تفاسير است. بنابراين به كمك اين آيه و آيات ديگر، قرآن خودش را تفسير مىكند. بلى، تفكر، تفهم، فكر مطلق خالص و تعقل مطلق ناب مقدماتى است كه خود قرآن بيان كرده: ''' أفلا تعقلون '''، ''' افلا يشعرون ''' ''' افلا يتدبرون '''. | قرآن كلام خداست و همانگونه كه خداوند نيازى به ديگران ندارد، كتابش نيز نيازى به ديگران ندارد. بنابراين اگر نيازى در استفسار آياتى از قرآن هست، همين نياز را خود قرآن برطرف مىكند. اين دليل عقلى مطلب است. دليل نقلى آن زياد است مثلا در آيۀ ''' «و لا يأتونك بمثل الاّ جئناك بالحق و احسن تفسيرا» ''' جئناك كيست؟ خداست. خدا چه چيز آورده است. خدا حق آورده، مخاطب آن نيز پيامبر است. براى پيامبر در مقابل مثلهاى ديگران كه با مثلها مىخواهند حقايق را وارونه كنند و باطل را حق جلوه دهند، مىگويد: ''' «الا جئناك» ''' پس قرآن دو بعدى است. يكى حق است و ديگرى احسن تفسيرا است. همانطورى كه قرآن حقاش احسن الحقائق است، تفسيرش نيز احسن تفاسير است. بنابراين به كمك اين آيه و آيات ديگر، قرآن خودش را تفسير مىكند. بلى، تفكر، تفهم، فكر مطلق خالص و تعقل مطلق ناب مقدماتى است كه خود قرآن بيان كرده: ''' أفلا تعقلون '''، ''' افلا يشعرون ''' ''' افلا يتدبرون '''. | ||
چه حديث كه قرآن را با قرآن تفسير كرده، باشد چه نباشد قرآن خود خويشتن را تفسير مىكند. و نمونههايى در دو بعد وجود دارد. در روايات تفسيرى نوعا رسول الله(ص) و حضرت على و امامان(ع) قرآن را با قرآن تفسير مىكنند.» | چه حديث كه قرآن را با قرآن تفسير كرده، باشد چه نباشد قرآن خود خويشتن را تفسير مىكند. و نمونههايى در دو بعد وجود دارد. در روايات تفسيرى نوعا رسول الله(ص) و حضرت على و امامان (ع) قرآن را با قرآن تفسير مىكنند.» | ||
اين دقت در ريزهكارىهاى قرآنپژوهى كار مفسران دقيقى همچون ايشان است كه براى واضح شدن مقدارى آن را شرح و بسط مىدهيم. | اين دقت در ريزهكارىهاى قرآنپژوهى كار مفسران دقيقى همچون ايشان است كه براى واضح شدن مقدارى آن را شرح و بسط مىدهيم. |
ویرایش