۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - 'ر(' به 'ر (') |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
مصنف، ضمن بیان اینکه زندگی انسانی به حیات مادی او منحصر نمیشود، تعریفی از دین ارائه میدهد و ضمن اشاره به این نکته که انسان محتاج هدایت است، وجود دین و هدایت دینی را برای او امری لازم و ضروری میشمارد. او هدایت را به دو نوع ثابت و سیال تقسیم میکند و از ضرورت وجود هدایت تشریعی برای وی سخن میگوید و متذکر میشود که همواره در کنار ادیان آسمانی، ادیانی ساختگی و دروغین پدید آمدهاند<ref>ر.ک: متن کتاب، 14-5</ref>. | مصنف، ضمن بیان اینکه زندگی انسانی به حیات مادی او منحصر نمیشود، تعریفی از دین ارائه میدهد و ضمن اشاره به این نکته که انسان محتاج هدایت است، وجود دین و هدایت دینی را برای او امری لازم و ضروری میشمارد. او هدایت را به دو نوع ثابت و سیال تقسیم میکند و از ضرورت وجود هدایت تشریعی برای وی سخن میگوید و متذکر میشود که همواره در کنار ادیان آسمانی، ادیانی ساختگی و دروغین پدید آمدهاند<ref>ر.ک: متن کتاب، 14-5</ref>. | ||
از جمله مدعیان دروغین نبوت در صدر اسلام، اسود عنسی، طلیحة بن خویلد، سجاح و مسیلمه بودهاند. نویسنده به بیان اجمالی مسائل تاریخی مربوطه و معرفی شخصیت هریک از این اشخاص در ضمن چند صفحه میپردازد؛ که البته معرفی مسیلمة بن ثمامه، مشروحتر از بقیه است و نامه او به پیامبر(ص) مبنی بر مشارکتش با ایشان در نبوت و پاسخ پیامبر اکرم(ص) به او هم در این قسمت ذکر شده است<ref>ر.ک: همان، ص27-16</ref>. | از جمله مدعیان دروغین نبوت در صدر اسلام، اسود عنسی، طلیحة بن خویلد، سجاح و مسیلمه بودهاند. نویسنده به بیان اجمالی مسائل تاریخی مربوطه و معرفی شخصیت هریک از این اشخاص در ضمن چند صفحه میپردازد؛ که البته معرفی مسیلمة بن ثمامه، مشروحتر از بقیه است و نامه او به پیامبر (ص) مبنی بر مشارکتش با ایشان در نبوت و پاسخ پیامبر اکرم(ص) به او هم در این قسمت ذکر شده است<ref>ر.ک: همان، ص27-16</ref>. | ||
نویسنده از افرادی که در سودان، مراکش و لیبی بهدروغ ادعای مهدویت کردند و نیز مدعیانی که بهدروغ خود را نایب و باب مخصوص حضرت مهدی(عج) خواندند، همچون: محمدعلی شلمغانی، شریعی، نمیری و بلالی نام میبرد<ref>ر.ک: همان، ص28</ref> و از علیمحمد شیرازی معروف به سید باب، بهعنوان خبیثترین این اشخاص که پس از ادعای بابیت، ادعای مهدویت و سپس نبوت کرد و به این حد رضایت نداده، مدعی الوهیت شد یاد میکند<ref>ر.ک: همان</ref>. | نویسنده از افرادی که در سودان، مراکش و لیبی بهدروغ ادعای مهدویت کردند و نیز مدعیانی که بهدروغ خود را نایب و باب مخصوص حضرت مهدی(عج) خواندند، همچون: محمدعلی شلمغانی، شریعی، نمیری و بلالی نام میبرد<ref>ر.ک: همان، ص28</ref> و از علیمحمد شیرازی معروف به سید باب، بهعنوان خبیثترین این اشخاص که پس از ادعای بابیت، ادعای مهدویت و سپس نبوت کرد و به این حد رضایت نداده، مدعی الوهیت شد یاد میکند<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
مؤلف در ادامه، به مواردی از بیسوادیهای بهاءالله اشاره میکند و متعجبانه میپرسد: چنین موجودی چگونه میتواند خدا باشد<ref>ر.ک: همان، ص55-51</ref>. وی با استناد به مطالب کتابهای خودِ بابیان و بهائیان، اعتقادات آنان را به نقد میکشد. او مینویسد: خداوند در نگاه باب و بهاء موجودی است موهوم، خیالی و مخلوقی محدود و ضعیف که حتی گاهی زندانی میشود. باب و بهاء میپندارند خودشان خدا هستند<ref>ر.ک: همان، ص57</ref>. وی مینویسد: باب در ادعای نبوتش کتابی آورد که اسم آن «البيان» است. او نتوانست آن را تکمیل کند و این کار را به عهده یحیی (صبح ازل) گذاشت. اما پس از وی، بهاءالله ادعای نبوت نمود، بیآنکه به وصیت سلف خویش (باب) اعتنایی نماید. وی علیه برادر خویش (یحیی) جنگید و سرانجام او را مسموم کرد و به قتل رساند...<ref>ر.ک: همان، ص60</ref>. | مؤلف در ادامه، به مواردی از بیسوادیهای بهاءالله اشاره میکند و متعجبانه میپرسد: چنین موجودی چگونه میتواند خدا باشد<ref>ر.ک: همان، ص55-51</ref>. وی با استناد به مطالب کتابهای خودِ بابیان و بهائیان، اعتقادات آنان را به نقد میکشد. او مینویسد: خداوند در نگاه باب و بهاء موجودی است موهوم، خیالی و مخلوقی محدود و ضعیف که حتی گاهی زندانی میشود. باب و بهاء میپندارند خودشان خدا هستند<ref>ر.ک: همان، ص57</ref>. وی مینویسد: باب در ادعای نبوتش کتابی آورد که اسم آن «البيان» است. او نتوانست آن را تکمیل کند و این کار را به عهده یحیی (صبح ازل) گذاشت. اما پس از وی، بهاءالله ادعای نبوت نمود، بیآنکه به وصیت سلف خویش (باب) اعتنایی نماید. وی علیه برادر خویش (یحیی) جنگید و سرانجام او را مسموم کرد و به قتل رساند...<ref>ر.ک: همان، ص60</ref>. | ||
مؤلف در ذیل عنوانی دیگر از خاتمیت پیامبر(ص) سخن میگوید و برای اثبات این مدعا از قرآن و روایات کمک میگیرد<ref>ر.ک: همان، ص72-61</ref>. | مؤلف در ذیل عنوانی دیگر از خاتمیت پیامبر (ص) سخن میگوید و برای اثبات این مدعا از قرآن و روایات کمک میگیرد<ref>ر.ک: همان، ص72-61</ref>. | ||
درباره مسئله مهدویت مینویسد: بهخاطر بیان تمام مسائل مربوط به امام زمان(ع) در روایات اسلامی و عدم تطبیق این اوصاف بر مؤسسان بابیت و بهائیت، آنها ادعای مهدویت نوعیه کرده، مهدویت شخصیه را منکر شدند یا خود را باب آن حضرت خواندند و روایات و آیات مربوط به مهدویت را تحریف کردند<ref>ر.ک: همان، ص75</ref>. | درباره مسئله مهدویت مینویسد: بهخاطر بیان تمام مسائل مربوط به امام زمان(ع) در روایات اسلامی و عدم تطبیق این اوصاف بر مؤسسان بابیت و بهائیت، آنها ادعای مهدویت نوعیه کرده، مهدویت شخصیه را منکر شدند یا خود را باب آن حضرت خواندند و روایات و آیات مربوط به مهدویت را تحریف کردند<ref>ر.ک: همان، ص75</ref>. |
ویرایش