الأنس الجليل بتاريخ القدس و الخليل: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ن(' به 'ن ('
جز (جایگزینی متن - '»ش' به '» ش')
جز (جایگزینی متن - 'ن(' به 'ن (')
خط ۹۶: خط ۹۶:
بعد از مطرح شدن اين مساحت، به بحث ذكر تاريخ انبياء كه از حضرت آدم(ع) و بعد نوح، هود، صالح، عليه‌السّلام مطرح مى‌شود و زمانى كه به حضرت ابراهيم خليل(ع) مى‌رسد ارتباطى كه بين اين پيامبر الهى، و بين شهرى كه در آن ساكن و سپس در آن مدفون شده، مطرح مى‌شود و بعد تاريخ بناء كعبه و ذكر فرزندان آن حضرت اسماعيل و اصحاق مى‌آيد و در ادامه قصه ذبيح ابراهيم(ع) و سپس تاريخ اولاد ابراهيم اسماعيل و اسحاق(ع) و همسران آنها و مكنان دفن آنها و ارتباطى كه بين آنها، با اين شهر مقدس است، گفتگوى مى‌شود.
بعد از مطرح شدن اين مساحت، به بحث ذكر تاريخ انبياء كه از حضرت آدم(ع) و بعد نوح، هود، صالح، عليه‌السّلام مطرح مى‌شود و زمانى كه به حضرت ابراهيم خليل(ع) مى‌رسد ارتباطى كه بين اين پيامبر الهى، و بين شهرى كه در آن ساكن و سپس در آن مدفون شده، مطرح مى‌شود و بعد تاريخ بناء كعبه و ذكر فرزندان آن حضرت اسماعيل و اصحاق مى‌آيد و در ادامه قصه ذبيح ابراهيم(ع) و سپس تاريخ اولاد ابراهيم اسماعيل و اسحاق(ع) و همسران آنها و مكنان دفن آنها و ارتباطى كه بين آنها، با اين شهر مقدس است، گفتگوى مى‌شود.


اين مباحث كه همه با آيات قرآن و احاديث و اخبار نبوى به طور مستدّل مطرح شده سليمان كه از پسران حضرت داود(ع) است و به تصريح قرآن، نبوت و سلطنت را با هم داشت. در زبان سلطنت خود بر روى مدفن ابراهيم(ع) كه در سرزمينى به نام حبرون قرار داشت، بنايى ساخت. قبل از ابراهيم(ع)، ساره همسرش در اين مكان دفن شده بود و بعد از ابراهيم(ع) نيز پسرش اسحاق و همسرش، يعقوب و همسرش همگى در اينجا دفن هستند و چون مسلمانان در فلسطين جاى گرفتند آن را مشهد ابراهيم ناميدند و مسجدى در آنجا ساختند و نيز اين منطقه حبرون بعدها لقب ابراهيم را گفت و به الخليل موسوم شد. مؤلف با ذكر اين مطالب، سپس وارد آداب زيارت حضرت ابراهيم(ع) و بعد طول و عرض جغرافيايى اين بنايى كه حضرت سليمان(ع) و لوط بردارزاده‌اش كه از نخستين كسانى بود كه همراه ساره همسرش به وى گرويدند و ايوب(ع) و شعيب(ع) مى‌شود و سرگذشت‌هاى اين پيامبران الهى را با تحليل حوادث آن بازگو مى‌كند تا نوبت به موسى(ع)، برگشت او به مصر و برگزيده شدن از سوى خدا و داستان و برخورد با ساحران و تا سپردن سپاهيان فرعون به دريا و از يادآورى اينها مجيرالدين مؤلف اثر، پلى مى‌سازد بين ارتباط و علاقه‌اى كه موسى(ع) به قوم بنى اسرائيل و پيوندى كه با بيت‌المقدس داشته است، مى‌رسد و از نفرتى كه با ستمگران كه بر اين سرزمين حكومت مى‌كند.
اين مباحث كه همه با آيات قرآن و احاديث و اخبار نبوى به طور مستدّل مطرح شده سليمان كه از پسران حضرت داود(ع) است و به تصريح قرآن، نبوت و سلطنت را با هم داشت. در زبان سلطنت خود بر روى مدفن ابراهيم(ع) كه در سرزمينى به نام حبرون قرار داشت، بنايى ساخت. قبل از ابراهيم(ع)، ساره همسرش در اين مكان دفن شده بود و بعد از ابراهيم(ع) نيز پسرش اسحاق و همسرش، يعقوب و همسرش همگى در اينجا دفن هستند و چون مسلمانان در فلسطين جاى گرفتند آن را مشهد ابراهيم ناميدند و مسجدى در آنجا ساختند و نيز اين منطقه حبرون بعدها لقب ابراهيم را گفت و به الخليل موسوم شد. مؤلف با ذكر اين مطالب، سپس وارد آداب زيارت حضرت ابراهيم(ع) و بعد طول و عرض جغرافيايى اين بنايى كه حضرت سليمان (ع) و لوط بردارزاده‌اش كه از نخستين كسانى بود كه همراه ساره همسرش به وى گرويدند و ايوب(ع) و شعيب(ع) مى‌شود و سرگذشت‌هاى اين پيامبران الهى را با تحليل حوادث آن بازگو مى‌كند تا نوبت به موسى(ع)، برگشت او به مصر و برگزيده شدن از سوى خدا و داستان و برخورد با ساحران و تا سپردن سپاهيان فرعون به دريا و از يادآورى اينها مجيرالدين مؤلف اثر، پلى مى‌سازد بين ارتباط و علاقه‌اى كه موسى(ع) به قوم بنى اسرائيل و پيوندى كه با بيت‌المقدس داشته است، مى‌رسد و از نفرتى كه با ستمگران كه بر اين سرزمين حكومت مى‌كند.


در ادامه مؤلف، از ديگران پيامبران بزرگ كه ارتباط و علاقه‌اى با اين سرزمين و مكان مقدس داشته‌اند، صحبت مى‌كند. از داود، سليمان و يونس تا اينكه مى‌رسد. كنى كه بعد از به تخت نشستن، در سال چهارم حكومت خود(600 سال قبل از ميلاد)به بيت‌المقدس تاخت و اين شهر را ويران نمود و اين اوّلين ويرانى شهر مقدس بود و آن تا 70 سال به طول انجاميد. پس در جنگى كه بين ايران و بابل درگرفت، بيت المقدس به دست كوروش هخامنشى فتح شد و از 538 قبل از ميلاد تا 332 در تصرف آنها بود. در اين دوره گروهايى از بنى اسرائيل كه به سرزمين‌هاى عربى گريخته بودند، مجددا به بيت‌المقدس بازگشتند. در سال 332 قبل از ميلاد اسكندر مقدونى با شكست امپراتورى ايران، اين شهر را فتح كرد. پس از اسكندر، بيت المقدس متناوبا زير سيطره «بطالسه مصر» و «پادشاهان سلوكى» قرار داشت. و اين وضع ادامه داشت تا اينكه در سال 63 قبل از ميلاد«روميان»، و در 40 قبل از ميلاد «پارتيان» ايرانى بر بيت المقدس مسلط شدند و اندكى بعد «هرود» به يارى روميان بر بيت‌المقدس استيلا يافت حضرت عيسى(ع) در دوره حكومت او به دنيا آمد. چهل سال بعد از مصلوب شدن حضرت مسيح و رفته او به آسمان، «طيطوس» شاه رومى، در همان اولين سال حكومت خود به بيت‌المقدس حمله كرد و ابن شهر را ويران نمود. هيكل يا همان معبد سليمان(ع) را به آتش كشيد و همه كتب آنها را بسوزاند و يهوديان مستقر در بيت‌المقدس را به قتل رساند؛ مگر آنانى كه گريختند يا مخفى شدند. اين ويرانى دوم بيت‌المقدس بود. قوم يهود از اين پس تاكنون براى آنها در اين سرزمين(منظور سال تألیف اثر است) رياست و حكومتى نبوده است. مؤلف در ضمن اين برهه از تاريخ بيت‌المقدس، سرگذشت و حوادث تاريخى انبياء زكريا، يحيى و عيسى عليهم‌السلام با كمك گرفتن آيات از قرآن كريم و احاديث دنبال مى‌كنند. سرزمين فلسطين و بيت‌المقدس در 312 ميلادى به متصرفات «قسطنطن» امپراتور مسيحى روم افزوده شد. در اين دوره كليسها و دينى مسيحى رو به توسعه نهاد و گروه‌هاى مسيحى به اين شهر كوچ نموده و در آنجا اقامت گزيدند. اين وضع ادامه داشت تا اينكه درپى شكست روميان از ساسانيان، بيت‌المقدس به تصرف ايرانيان درآمد؛ ولى با تحولات سياسى و نظامى كه رخ داد تا فتح آل به دست مسلمانان(15 قمرى) در سلطه مسيحيان بود.
در ادامه مؤلف، از ديگران پيامبران بزرگ كه ارتباط و علاقه‌اى با اين سرزمين و مكان مقدس داشته‌اند، صحبت مى‌كند. از داود، سليمان و يونس تا اينكه مى‌رسد. كنى كه بعد از به تخت نشستن، در سال چهارم حكومت خود(600 سال قبل از ميلاد)به بيت‌المقدس تاخت و اين شهر را ويران نمود و اين اوّلين ويرانى شهر مقدس بود و آن تا 70 سال به طول انجاميد. پس در جنگى كه بين ايران و بابل درگرفت، بيت المقدس به دست كوروش هخامنشى فتح شد و از 538 قبل از ميلاد تا 332 در تصرف آنها بود. در اين دوره گروهايى از بنى اسرائيل كه به سرزمين‌هاى عربى گريخته بودند، مجددا به بيت‌المقدس بازگشتند. در سال 332 قبل از ميلاد اسكندر مقدونى با شكست امپراتورى ايران، اين شهر را فتح كرد. پس از اسكندر، بيت المقدس متناوبا زير سيطره «بطالسه مصر» و «پادشاهان سلوكى» قرار داشت. و اين وضع ادامه داشت تا اينكه در سال 63 قبل از ميلاد«روميان»، و در 40 قبل از ميلاد «پارتيان» ايرانى بر بيت المقدس مسلط شدند و اندكى بعد «هرود» به يارى روميان بر بيت‌المقدس استيلا يافت حضرت عيسى(ع) در دوره حكومت او به دنيا آمد. چهل سال بعد از مصلوب شدن حضرت مسيح و رفته او به آسمان، «طيطوس» شاه رومى، در همان اولين سال حكومت خود به بيت‌المقدس حمله كرد و ابن شهر را ويران نمود. هيكل يا همان معبد سليمان (ع) را به آتش كشيد و همه كتب آنها را بسوزاند و يهوديان مستقر در بيت‌المقدس را به قتل رساند؛ مگر آنانى كه گريختند يا مخفى شدند. اين ويرانى دوم بيت‌المقدس بود. قوم يهود از اين پس تاكنون براى آنها در اين سرزمين (منظور سال تألیف اثر است) رياست و حكومتى نبوده است. مؤلف در ضمن اين برهه از تاريخ بيت‌المقدس، سرگذشت و حوادث تاريخى انبياء زكريا، يحيى و عيسى عليهم‌السلام با كمك گرفتن آيات از قرآن كريم و احاديث دنبال مى‌كنند. سرزمين فلسطين و بيت‌المقدس در 312 ميلادى به متصرفات «قسطنطن» امپراتور مسيحى روم افزوده شد. در اين دوره كليسها و دينى مسيحى رو به توسعه نهاد و گروه‌هاى مسيحى به اين شهر كوچ نموده و در آنجا اقامت گزيدند. اين وضع ادامه داشت تا اينكه درپى شكست روميان از ساسانيان، بيت‌المقدس به تصرف ايرانيان درآمد؛ ولى با تحولات سياسى و نظامى كه رخ داد تا فتح آل به دست مسلمانان (15 قمرى) در سلطه مسيحيان بود.


مؤلف با رسيدن به فتح بيت‌المقدس توسط مسلمانان بخشى را اختصاص به زندگانى پيامبر اكرم(ص) (ميلاد، نسب، بعثت، هجرت، رابطه با انصار، غزوات، صفات، سخوات، همسران و وفات آن حضرت) مى‌دهند. و با كمك آيات، روايات و كتب تاريخى به تحليل حوادث اين برهه مى‌پردازد.
مؤلف با رسيدن به فتح بيت‌المقدس توسط مسلمانان بخشى را اختصاص به زندگانى پيامبر اكرم(ص) (ميلاد، نسب، بعثت، هجرت، رابطه با انصار، غزوات، صفات، سخوات، همسران و وفات آن حضرت) مى‌دهند. و با كمك آيات، روايات و كتب تاريخى به تحليل حوادث اين برهه مى‌پردازد.
خط ۱۰۶: خط ۱۰۶:
مؤلف فتح بيت‌المقدّس كه با عنوان الفتح در اثر آمده، را به طور مفصّل كه از طريق كثيره و با الفاظ مختلف وارد شده و او آنچه از آنها را بهتر از همه مى‌داند، روايت مى‌كند. سپس تعدادى از صحابه به آنهايى را ساكن، زائر يا در بيت‌المقدس دفن شده‌اند، ذكر مى‌كند؛ از جمله ابوعبيدة الجراح، حناد بن جبل انصارى، بلال بن رياح، عياض بن غنم، ابوذر غفارى بلال حبشى، خالد بن وليد، تميم بن اوس دارى، عبدالدين سلام و... در اين قسمت به طور مختصر به شرح احوال آنها نيز مى‌پردازد.
مؤلف فتح بيت‌المقدّس كه با عنوان الفتح در اثر آمده، را به طور مفصّل كه از طريق كثيره و با الفاظ مختلف وارد شده و او آنچه از آنها را بهتر از همه مى‌داند، روايت مى‌كند. سپس تعدادى از صحابه به آنهايى را ساكن، زائر يا در بيت‌المقدس دفن شده‌اند، ذكر مى‌كند؛ از جمله ابوعبيدة الجراح، حناد بن جبل انصارى، بلال بن رياح، عياض بن غنم، ابوذر غفارى بلال حبشى، خالد بن وليد، تميم بن اوس دارى، عبدالدين سلام و... در اين قسمت به طور مختصر به شرح احوال آنها نيز مى‌پردازد.


در بعضى ديگر رواياتى را مى‌آورد كه در آخرالزمان شخصى ظهور مى‌كند، به نام صاحب الزمان(ع) كه او به شهر بيت‌المقدس مهاجرت مى‌كند.
در بعضى ديگر رواياتى را مى‌آورد كه در آخرالزمان شخصى ظهور مى‌كند، به نام صاحب الزمان (ع) كه او به شهر بيت‌المقدس مهاجرت مى‌كند.


بعد از دوره فتح، نوبت به دورۀ امويان(19-132 هجرى) مى‌رسد. معاوية بن ابى‌سفيان به فرماندهى سپاه اسلام در فلسطين و شام منصوب شد. او مدت چهل سال به عنوان والى و سپس به عنوان خليفه، بر اين سرزمين حكم راند.
بعد از دوره فتح، نوبت به دورۀ امويان (19-132 هجرى) مى‌رسد. معاوية بن ابى‌سفيان به فرماندهى سپاه اسلام در فلسطين و شام منصوب شد. او مدت چهل سال به عنوان والى و سپس به عنوان خليفه، بر اين سرزمين حكم راند.


مسجد الاقصى و بناى قبة الصخرة، قديمى‌ترين، نفيس‌ترين و منظم‌ترين بناهاى شهر بيت‌المقدّس مى‌باشد كه توسط عبدالملك بن مروان خليفه پنجم اموى در سال 73 ساخته شد كه مؤلف به توصيف اين بنا از حيث ساخت، مساحت، ابواب، و قناديل و ديگر اوصاف اين بناء با شكوه مى‌پردازد. در اين قسمت به ذكر جماعتى از بزرگان تابعين، علماء و زائرن كه به اين شهر آمده و بعضى از آنها بيت المقدس را وطن خويش قرار دادند، قبل از تسلط حاكم ترتح، مى‌پردازد. از جمله اويس بن عامر قرنى، ابونعيم، ابوزبير، ابوسلام حبشى، ابوجعفر جرشى، ام درداء هجيمه، ابوعوام و...كه با شرح مختصرى از احوال آنها همراه است.
مسجد الاقصى و بناى قبة الصخرة، قديمى‌ترين، نفيس‌ترين و منظم‌ترين بناهاى شهر بيت‌المقدّس مى‌باشد كه توسط عبدالملك بن مروان خليفه پنجم اموى در سال 73 ساخته شد كه مؤلف به توصيف اين بنا از حيث ساخت، مساحت، ابواب، و قناديل و ديگر اوصاف اين بناء با شكوه مى‌پردازد. در اين قسمت به ذكر جماعتى از بزرگان تابعين، علماء و زائرن كه به اين شهر آمده و بعضى از آنها بيت المقدس را وطن خويش قرار دادند، قبل از تسلط حاكم ترتح، مى‌پردازد. از جمله اويس بن عامر قرنى، ابونعيم، ابوزبير، ابوسلام حبشى، ابوجعفر جرشى، ام درداء هجيمه، ابوعوام و...كه با شرح مختصرى از احوال آنها همراه است.


دورۀ كه مؤلف به ذكر حوادث آنها بعد از اين توصيف مى‌پردازد، مربوط به دوره عباسيان(132-358) اختصاص مى‌دهد.
دورۀ كه مؤلف به ذكر حوادث آنها بعد از اين توصيف مى‌پردازد، مربوط به دوره عباسيان (132-358) اختصاص مى‌دهد.


بعد از اين دوره، دوره فاطميان و مؤلف به ذكر حوادث و اخبار آنها و اين قسمت مى‌پردازد: نخستين خليفه فاطمى عبيداللّه بن مهدى در سال 297 قمرى به حكومت رسيد(متوفاى). پس از او فرزندش ابوالقاسم محمد با لقب قائم بامرالله(ابوالقاسم)(متوفاى 234) بعد پسر او اسماعيل با لقب منصور بنصراللّه(متوفاى 341). بعد از پسر او ابوتميم معد با لقب مغزالدين اللّه(متوفاى 365) كه شهر قاهره و جامع الازهر در زمان او بنياد بعد از او پسرش منصور نژاد ملقب به عزيز بالله(متوفاى 386) و بعد از او پسرش ابوعلى منصور ملقب به حاكم بامرالله(متوفاى 411) به حكومت رسيدند و او دستور به تخريب كليساى قمامه در بيت المقدّس(408 هجرى) و كليساهاى ديگر داد، و بعد از او فرزندش الظاهر لا غراز دين الله(متوفاى 427)، بعد از پسرش ابوتميم، معد ملقب به مستنصر بالله(متوفاى 487) و بعد فرزندش ابوالقاسم، احمد ملقب به المستعملى بامر الله(495)هجرى به جاى او نشست. در زمان او اداره امور كشور به دست افضل بود، و او چون فردى نالايق بود، شام از قلمرو و حكومت فاطمه بيرون رفت و به دست صليبيون افتاد و از خاك آنجا كه بيت‌المقدس به سرعت نقش بزرگ در تحولات سياسى و نظامى قلمرو غربى اسلام و بلكه اروپا داشت و جنگجويان صليبى به قصد تسخير اين شهر و تسلط بر بزرگترين مركز مسحيت، به فلسطين سرازير شدند و با محاضره بيت‌المقدس بيش از 40 روز در 13 شعبان 492 قمرى، فرنكان(فرنج) قديس را از مصريان گرفتند و چنان به كشتار و غارت دست يازيدند كه مؤلف شمار كشتگان در مسجد الاقصى را بيش از 70 هزار نفر مى‌نويسد... و مؤلف در اين قسمت به طور كامل تاريخ شامل بيت‌المقدس را در دوران حاكمان فاطمى و سلجوقى بررسى نموده است.(نخستين حاكم فاطمى عبيدالله مهدى تا آخرين آنها الناصر الدين اللّه) بين المقدس به مدّت 92 سال(492-853) در دست صليبيان بود. در اين مدت فرمانروايان مسيحى، يهوديان را نيز از بيت‌المقدس بيرون نمودند و گروه‌هاى مسيحى را كه از غرب مى‌آمدند، در شهر و اطراف آن جاى دادند. صليبيان در اين مدّت به بازسازى كليساها و مراكز مسيحى دست زندند و مجموعه‌اى از دينى بوجود آوردند.
بعد از اين دوره، دوره فاطميان و مؤلف به ذكر حوادث و اخبار آنها و اين قسمت مى‌پردازد: نخستين خليفه فاطمى عبيداللّه بن مهدى در سال 297 قمرى به حكومت رسيد(متوفاى). پس از او فرزندش ابوالقاسم محمد با لقب قائم بامرالله(ابوالقاسم)(متوفاى 234) بعد پسر او اسماعيل با لقب منصور بنصراللّه(متوفاى 341). بعد از پسر او ابوتميم معد با لقب مغزالدين اللّه(متوفاى 365) كه شهر قاهره و جامع الازهر در زمان او بنياد بعد از او پسرش منصور نژاد ملقب به عزيز بالله(متوفاى 386) و بعد از او پسرش ابوعلى منصور ملقب به حاكم بامرالله(متوفاى 411) به حكومت رسيدند و او دستور به تخريب كليساى قمامه در بيت المقدّس(408 هجرى) و كليساهاى ديگر داد، و بعد از او فرزندش الظاهر لا غراز دين الله(متوفاى 427)، بعد از پسرش ابوتميم، معد ملقب به مستنصر بالله(متوفاى 487) و بعد فرزندش ابوالقاسم، احمد ملقب به المستعملى بامر الله(495)هجرى به جاى او نشست. در زمان او اداره امور كشور به دست افضل بود، و او چون فردى نالايق بود، شام از قلمرو و حكومت فاطمه بيرون رفت و به دست صليبيون افتاد و از خاك آنجا كه بيت‌المقدس به سرعت نقش بزرگ در تحولات سياسى و نظامى قلمرو غربى اسلام و بلكه اروپا داشت و جنگجويان صليبى به قصد تسخير اين شهر و تسلط بر بزرگترين مركز مسحيت، به فلسطين سرازير شدند و با محاضره بيت‌المقدس بيش از 40 روز در 13 شعبان 492 قمرى، فرنكان (فرنج) قديس را از مصريان گرفتند و چنان به كشتار و غارت دست يازيدند كه مؤلف شمار كشتگان در مسجد الاقصى را بيش از 70 هزار نفر مى‌نويسد... و مؤلف در اين قسمت به طور كامل تاريخ شامل بيت‌المقدس را در دوران حاكمان فاطمى و سلجوقى بررسى نموده است.(نخستين حاكم فاطمى عبيدالله مهدى تا آخرين آنها الناصر الدين اللّه) بين المقدس به مدّت 92 سال(492-853) در دست صليبيان بود. در اين مدت فرمانروايان مسيحى، يهوديان را نيز از بيت‌المقدس بيرون نمودند و گروه‌هاى مسيحى را كه از غرب مى‌آمدند، در شهر و اطراف آن جاى دادند. صليبيان در اين مدّت به بازسازى كليساها و مراكز مسيحى دست زندند و مجموعه‌اى از دينى بوجود آوردند.


در اين سال(583 قمرى) صلاح‌الدين ايوبى پس از پيروزى قاطع بر صليبيان در «حطّين» به طرف بيت‌المقدس پيش رفته و اين شهر را به محاصره خود درآورد. پس از مذاكرات فراوان، در رمضان 583 قمرى پيمانى با صليبيان منعقد شده بر اساس آن، سكنه شهر اجازه يافتند كه پس از پرداخت فديه خود را آزار سازند.
در اين سال(583 قمرى) صلاح‌الدين ايوبى پس از پيروزى قاطع بر صليبيان در «حطّين» به طرف بيت‌المقدس پيش رفته و اين شهر را به محاصره خود درآورد. پس از مذاكرات فراوان، در رمضان 583 قمرى پيمانى با صليبيان منعقد شده بر اساس آن، سكنه شهر اجازه يافتند كه پس از پرداخت فديه خود را آزار سازند.
خط ۱۳۵: خط ۱۳۵:
متن اصلى اين جزء كه در ادامه تاريخ بيت‌المقدّس مى‌باشد و بيش از 13 صفحه نمى‌باشد، با عنوان فتح ملك ناصرى - داورى آغاز مى‌شود. بيت‌المقدس تا سال 626 قمرى در دست مصيريان بود. در الكامل برادر العظم(متوفاى 656) معاهده‌اى با امپراتور روم منعقد نمود، طبق اين معاهده شهر بيت‌المقدس به مدت 11(626 تا 638) به آنها سپرده شد. در سال 641 قمرى ايوبيان مصر(ملك صالح ايوب) به توسط مماليك ترك باز بر آنجا مسلط شدند. گرچه مدتى بعد بر اثر كشمكش‌هاى مجلى و تهاجم خوارزميان، شهر به دست صليبيان افتاد، در اين هنگام سلطان نورالدين سروان سپاه خود «شيركوه» به ديار مصر فرستاد(در مرتبه سوم) كه جنگ سختى ميان دو سپاه در گرفت و سرانجام «شيركوه» پيروز شد. بعد از فوت شيركوه(644) عاضرالدين الله خليفه ناطهى، يوسف صلاح‌الدين را به جاى او بر مسند وزارت نشاند. بعد از مدّتى سلطان نورالدين از شام نامه‌اى به وى نوشت كه از اين پس فاطمين را از خطبه محو سازد و خطبه به نام خليفه عباسى خوانده شود و بيت‌المقدس در دست مصريان بازماند كه مؤلف تمام اين وقايع را به طور مفصل و كامل تحليل نموده است و در زمان او هنوز مصريان بر بيت‌المقدس حكم مى‌رانند تا اين كه در سال 923 قمرى سلطان سليم(پادشان عثمانى) به اين شهر دست يافت.
متن اصلى اين جزء كه در ادامه تاريخ بيت‌المقدّس مى‌باشد و بيش از 13 صفحه نمى‌باشد، با عنوان فتح ملك ناصرى - داورى آغاز مى‌شود. بيت‌المقدس تا سال 626 قمرى در دست مصيريان بود. در الكامل برادر العظم(متوفاى 656) معاهده‌اى با امپراتور روم منعقد نمود، طبق اين معاهده شهر بيت‌المقدس به مدت 11(626 تا 638) به آنها سپرده شد. در سال 641 قمرى ايوبيان مصر(ملك صالح ايوب) به توسط مماليك ترك باز بر آنجا مسلط شدند. گرچه مدتى بعد بر اثر كشمكش‌هاى مجلى و تهاجم خوارزميان، شهر به دست صليبيان افتاد، در اين هنگام سلطان نورالدين سروان سپاه خود «شيركوه» به ديار مصر فرستاد(در مرتبه سوم) كه جنگ سختى ميان دو سپاه در گرفت و سرانجام «شيركوه» پيروز شد. بعد از فوت شيركوه(644) عاضرالدين الله خليفه ناطهى، يوسف صلاح‌الدين را به جاى او بر مسند وزارت نشاند. بعد از مدّتى سلطان نورالدين از شام نامه‌اى به وى نوشت كه از اين پس فاطمين را از خطبه محو سازد و خطبه به نام خليفه عباسى خوانده شود و بيت‌المقدس در دست مصريان بازماند كه مؤلف تمام اين وقايع را به طور مفصل و كامل تحليل نموده است و در زمان او هنوز مصريان بر بيت‌المقدس حكم مى‌رانند تا اين كه در سال 923 قمرى سلطان سليم(پادشان عثمانى) به اين شهر دست يافت.


از صفحه 45 تا پايان(صفحه504) مؤلف اول به معرفى آثار و بناهاى تاريخى بيت‌المقدس از جمله مساجد، كليساها، مدرسه‌ها زوايا، تكايا، رباطها، مقابر و قلاع و استكامات مى‌پردازد(صفحه 150) كه به معرفى و توصيف مجموعه حرم شامل مسجد الاقصى و قبة الصخره(مسجد عمر) كه از زيباترين، قديمى‌ترين بناهاى اين شهر مى‌باشد، مى‌پردازد كه از جمله آنها محراب داود(ع) جامع الغاريه مهد عيسى(ع)، قبة السلسة، قبه معراج، مقام النبى(ص)، مقام خضر(ع)، قبه سليمان، قبه موسى، ابواب مسجدالاقصى باب الرحمة، با التوبة، باب البراق(درى كه پيامر(ص)در شب معراج از آنجا داخل مسجد الاقصى شد) يا باب الجنائن، باب الاسباط و از مدارس بيت‌المقدس، مدرسه فخريّه، تنكزيّه، بلديّه، عثمانيّه، ارغونيّه، خاتونيّه، جوهريّه(مدارس كه در غرب كليساى آن واقع هستند) و مدرسه جاوليّه، ملكيّه، اصعرديّه، فاسيه، دواداريه و...(از سمت شمال) از كليساها كليساى قمامه،صهيون ماريعقوب و كليساى مصلبه و از زوايا مى‌توان زاويه الازرق، شيخ يعقوب عجمى، بلاسى، طواشيه و...
از صفحه 45 تا پايان (صفحه504) مؤلف اول به معرفى آثار و بناهاى تاريخى بيت‌المقدس از جمله مساجد، كليساها، مدرسه‌ها زوايا، تكايا، رباطها، مقابر و قلاع و استكامات مى‌پردازد(صفحه 150) كه به معرفى و توصيف مجموعه حرم شامل مسجد الاقصى و قبة الصخره(مسجد عمر) كه از زيباترين، قديمى‌ترين بناهاى اين شهر مى‌باشد، مى‌پردازد كه از جمله آنها محراب داود(ع) جامع الغاريه مهد عيسى(ع)، قبة السلسة، قبه معراج، مقام النبى(ص)، مقام خضر(ع)، قبه سليمان، قبه موسى، ابواب مسجدالاقصى باب الرحمة، با التوبة، باب البراق(درى كه پيامر(ص)در شب معراج از آنجا داخل مسجد الاقصى شد) يا باب الجنائن، باب الاسباط و از مدارس بيت‌المقدس، مدرسه فخريّه، تنكزيّه، بلديّه، عثمانيّه، ارغونيّه، خاتونيّه، جوهريّه(مدارس كه در غرب كليساى آن واقع هستند) و مدرسه جاوليّه، ملكيّه، اصعرديّه، فاسيه، دواداريه و...(از سمت شمال) از كليساها كليساى قمامه،صهيون ماريعقوب و كليساى مصلبه و از زوايا مى‌توان زاويه الازرق، شيخ يعقوب عجمى، بلاسى، طواشيه و...


كليساى مصلبه و از زوايا مى‌توان زاويه الارزق، شيخ يعقوب عجمى، بلاسى، طواشيه و...
كليساى مصلبه و از زوايا مى‌توان زاويه الارزق، شيخ يعقوب عجمى، بلاسى، طواشيه و...


مؤلف از 6 بركه(آب انبار) هم نام مى‌برد؛ از جمله بركه بنى‌اسرائيل، سليمان(ع)عياض، كه در داخل شهر بيت‌المقدس هستند و بركه ماملا و دو بركه مرجيع كه در خارج آن شهر واقع هستند.
مؤلف از 6 بركه(آب انبار) هم نام مى‌برد؛ از جمله بركه بنى‌اسرائيل، سليمان (ع)عياض، كه در داخل شهر بيت‌المقدس هستند و بركه ماملا و دو بركه مرجيع كه در خارج آن شهر واقع هستند.


از قريه‌هايى هم كه در نزديك بيت‌المقدس؛ از جمله بيت لحم نام مى‌برد كه ما بين بيت‌المقدس و بيت لحم، قبر راحيل مادر حضرت يوسف(ع) قرار دارد.
از قريه‌هايى هم كه در نزديك بيت‌المقدس؛ از جمله بيت لحم نام مى‌برد كه ما بين بيت‌المقدس و بيت لحم، قبر راحيل مادر حضرت يوسف(ع) قرار دارد.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش