۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «<div class='wikiInfo'> بندانگشتی|نفحات الأنس {| class="wikitable aboutBookTable" style="...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
</div> | </div> | ||
== معرفی اجمالی == | |||
'''نفحات الأنس'''، از آثار عارف مشهور قرن نهم هجری، عبدالرحمن بن احمد جامی است که در آن، تعدادی از شخصیتهای صوفی و عارف را به زبان فارسی شناسانده است. | |||
این اثر را آقایان عبدالحمید مولوی، ولیام ناسولیس و مولوی غلام عیسی تصحیح و تحقیق کردهاند. پیشنهاد نگارش کتاب حاضر به نویسنده در تاریخ 881ق، مطرح شده و او آن را پذیرفته و در تاریخ 883ق، به پایان رسانده است. | |||
نام کامل کتاب عبارت است از: «نفحات الأنس من حضرات القدس». | |||
== ساختار == | |||
این کتاب از مقدمه نویسنده و متن اصلی (شامل دو بخش: 1. الرجال العارفون الواصلون، 584 نفر؛ 2. النّساء العارفات الواصلات إلی مراتب الرّجال، 34 نفر) تشکیل شده است. | |||
گفتنی است که با توجه به آنکه نگرش اسلامی، نه مردسالار است و نه زن سالار، بلکه الهی و انسانی است و ارزش محور، شایسته آن بود که نویسنده محترم قید «إلی مراتب الرّجال» را در عنوان بخش دوم نمی آورد و یا به این صورت مینوشت: «إلی مراتب الکمال». | |||
زبان و ادبیات این کتاب، برای نسل حاضر چندان رسا و شیوا نیست؛ زیرا به صورت فارسی - عربی و متعلق به قرن نهم هجری است. | |||
== گزارش محتوا == | |||
برای آشنایی با محتوای این اثر، توجه به چند مطلب مفید و جالب ذیل کافی است: | |||
#در مقدمه نویسنده چنین آمده است: «... امّا بعد، میگوید پای شکسته زاویه خمول و گمنامی عبدالرّحمن بن احمد الجامی - ثبته اللّه علی منهج الصّدق و السّداد، فی العمل و القول و الاعتقاد - که: شیخ امام، عالم عارف، ابوعبدالرّحمن محمّد بن حسین السّلمی النّیسابوری - قدّس اللّه تعالی روحه - در بیان سیر و احوال مشایخ طریقت - قدّس اللّه تعالی أرواحهم - که کبرای دین و عظمای اهل یقینند و جامعند میان علوم ظاهر و علوم باطن، کتابی جمع کرده است و آن را «طبقات الصوفیة» نام نهاده و آن را پنج طبقه گردانیده و طبقه را عبارت از جماعتی داشته که در زمان واحد یا در ازمنه متقاربه انوار ولایت و آثار هدایت از ایشان نموده و سفر و رحلت مریدان و مستفیدان به ایشان بوده. | |||
#:و در هر طبقه بیست تن از مشایخ و ائمه و علمای این طایفه ذکر کرده و به حسب اقتضای وقت و مقام از کلمات قدسیه و شمایل مرضیه ایشان، آنچه دلالت میکند بر طریقت و علم و حال و سیرت ایشان، در بیان آورده. | |||
#:و حضرت شیخ الاسلام، کهف الانام، ناصر السنه، قامع البدعه، ابواسماعیل عبداللّه بن محمّد الانصاری الهروی - قدّس اللّه تعالی روحه - آن را در مجالس صحبت و مجامع تذکیر و موعظت املا میفرمودهاند و سخنان دیگر بعضی از مشایخی که در آن کتاب مذکور نشده و بعضی از اذواق و مواجید خود بر آن میافزوده و یکی از محبّان و مریدان آن را جمع میکرده و در قید کتابت میآورده و الحق آن کتابی است لطیف و مجموعه ای است شریف مشتمل بر حقایق معارف صوفیه و دقایق لطائف این طایفه علّیه، اما چون به زبان هروی قدیم که در آن عهد معهود بوده وقوع یافته و به تصحیف و تحریف نویسندگان به جایی رسیده که در بسیاری از مواضع فهم مقصود به سهولت دست نمی دهد و ایضا مقتصر است بر ذکر بعض متقدّمان و از ذکر بعضی دیگر و از ذکر حضرت شیخ الاسلام و معاصران وی و متأخران از وی خالی است. | |||
#:بارها در خاطر این فقیر میگشت که به قدر وسع و طاقت در تحریر و تقریر آن کوشش نماید؛ آنچه معلوم شود به عبارتی که متعارف روزگار است در بیان آرد و آن را که مفهوم نشود در حجاب ستر و کتمان بگذارد و از کتب معتبره دیگر سخنان چیده و معارف سنجیده اضافه آن کرده بر لوح تبیان نگارد و شرح احوال و مقامات و معارف و کرامات و تاریخ ولادت و وفات جماعتی که در آن کتاب مذکور نشده با آن منضمّ گرداند؛ امّا به واسطه وفور علایق و هجوم عوایق میسّر نمی شد، تاآنکه در تاریخ سنه احدی و ثمانین و ثمانمائه محبّ درویشان و مُعتقِد مُعتقَد ایشان، آن از همه شغل سیر و بر فقر دلیر، امیر نظام الدین علی شیر - أعزّه اللّه تعالی بعزّ قبوله و وفّقه لسلوک طریق وصوله - که به طوع و اختیار از اعلی مراتب جاه و اعتبار اعراض نموده و به قدم تسلیم و رضا بر سلوک جادّه فقر و فنا اقبال فرموده، از این فقیر مثل آن صورتی که بر دل گذشته بود و در خاطر متمکن گشته، استدعا کرد، داعیه قدیم صورت تجدید یافت و دغدغه سابق سمت تقویت و تأکید پذیرفت، لاجرم به صدق همت و خلوص طویت در امضای آن نیت و استقصای آن امنیت شروع افتاد... | |||
#:این جمع و تألیف به جهت اشتمال بر نفحات انفاس طیبه مشایخ که از حظایر قدس رسیده، و بر مشامّ جان مشتاقان محاضر انس وزیده، مسمّی میگردد به نفحات الأنس من حضرات القدس...»<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ص1-2</ref>. | |||
#ابوهاشم صوفی(قده)، به کنیت مشهور است. شیخ بوده به شام و در اصل کوفی است و با سفیان ثوری معاصر بوده و مات سفیان الثوری - رحمه اللّه - بالبصرة سنة إحدی و ستین و مائة. | |||
و سفیان ثوری گوید: «لو لا أبوهاشم الصّوفی ما عرفت دقیق الرّیاء» و هم وی گوید: «من ندانستم که صوفی چه بود تا بوهاشم صوفی را ندیدم» و پیش از وی بزرگان بودند در زهد و ورع و معاملت نیکو، در طریق توکل و طریق محبّت، لیکن اول کسی که وی را صوفی خواندند وی بود و پیش از وی کسی را به این نام نخوانده بودند...<ref>ر.ک: همان، ص35-36</ref>. | |||
#رابعه عدویه(ره) وی از اهل بصره بود. سفیان ثوری(رض) از وی مسائل میپرسید و به وی میرفت و به موعظت و دعای وی رغبت مینمود. روزی سفیان بر وی درآمد و دست برآورد و گفت: «اللّهم إنّی أسألک السّلامة». رابعه بگریست. سفیان پرسید که: «چه میگریاند تو را»؟ گفت: «تو مرا به معرض گریه درآوردی». سفیان گفت: «چون»؟ گفت: «ندانسته ای که سلامت از دنیا در ترک او است و تو به آن آلوده ای»؟...<ref>ر.ک: همان، ص716-717</ref>. | |||
#نویسنده، تصریح کرده که اثر حاضر را در تاریخ 883 به پایان برده است: | |||
رباعیة فی تاریخ إتمامه: | |||
{{شعر}} | |||
{{ب|''این نسخه مقتبس ز انفاس کرام''|2=''کز وی نفحات انست آید به مشام''}} | |||
{{ب|''از هجرت خیر بشر و فخر انام ''|2=''در هشتصد و هشتاد و سیم گشت تمام''}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
و الحمد للَّه علی الإتمام...<ref>ر.ک: همان، ص740</ref>. در این عبارت تعیین نشده که مقصود از این تاریخ، هجری شمسی است یا قمری، ولیکن با نظر به تاریخ وفات نویسنده مشخص میشود که منظور هجری قمری است. | |||
== وضعیت کتاب == | |||
برای اثر حاضر، فهرست تفصیلی مطالب در آغاز آن فراهم شده، ولی فهارس فنی و همچنین فهرست منابع مشاهده نشد. | |||
==پانویس == | |||
<references /> | |||
== منابع مقاله == | |||
مقدمه و متن کتاب. | |||
== وابستهها == | == وابستهها == |
ویرایش