۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - 'ابی ' به 'ابی') |
||
| خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
'''الآداب الطبیة فی الإسلام مع لمحة موجزة عن تاریخ الطب'''، اثر سید جعفر مرتضی عاملی، رفتار و اخلاق پزشکی در اسلام را مورد بحث و کنکاش قرار داده است. | '''الآداب الطبیة فی الإسلام مع لمحة موجزة عن تاریخ الطب'''، اثر سید جعفر مرتضی عاملی، رفتار و اخلاق پزشکی در اسلام را مورد بحث و کنکاش قرار داده است. | ||
نویسنده کتاب را به درخواست علی احمدی میانجی، مبنی بر نگارش | نویسنده کتاب را به درخواست علی احمدی میانجی، مبنی بر نگارش کتابیپیرامون آداب طبی در اسلام با نگاهی کوتاه به تاریخ طب و نهضت جهانی اسلام در این زمینه، به رشته تحریر درآورده است<ref>ر.ک: مقدمه، ص5</ref>. | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
| خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
در مقدمه، به انگیزه نگارش کتاب، اشاره شده است<ref>ر.ک: مقدمه، ص5</ref>. | در مقدمه، به انگیزه نگارش کتاب، اشاره شده است<ref>ر.ک: مقدمه، ص5</ref>. | ||
قسم اول، در چهار فصل، به تاریخ پزشکی اختصاص یافته است. در فصل نخست، طب قبل از اسلام، مورد بحث قرار گرفته است. به اعتقاد نویسنده، سابقه طب به زمانی برمی گردد که انسان بر کره خاکی پای نهاده است. از همان زمان، انسان درد و بیماری را در فراروی خود مشاهده کرده و به فضل الهام الهی، به شناخت بسیاری از وسایلی که به نوعی داروی درد او بود، موفق گشت؛ چنان که میتوان ملاحظه کرد که بسیاری از روشهای درمانی اگرچه - چنان که شیخ مفید بر آن است - از طریق ارشاد و راهنماییهای پیامبران(ع) بر انسان معلوم گشتهاند، لکن همه آنها چنین نبودهاند، بلکه از طریق تجربه، تصادف واندیشه بعد از آگاهی بر طبایع اشیاء آن چنان که ملموس و روشن است هم بوده است. هرچند «ابن | قسم اول، در چهار فصل، به تاریخ پزشکی اختصاص یافته است. در فصل نخست، طب قبل از اسلام، مورد بحث قرار گرفته است. به اعتقاد نویسنده، سابقه طب به زمانی برمی گردد که انسان بر کره خاکی پای نهاده است. از همان زمان، انسان درد و بیماری را در فراروی خود مشاهده کرده و به فضل الهام الهی، به شناخت بسیاری از وسایلی که به نوعی داروی درد او بود، موفق گشت؛ چنان که میتوان ملاحظه کرد که بسیاری از روشهای درمانی اگرچه - چنان که شیخ مفید بر آن است - از طریق ارشاد و راهنماییهای پیامبران(ع) بر انسان معلوم گشتهاند، لکن همه آنها چنین نبودهاند، بلکه از طریق تجربه، تصادف واندیشه بعد از آگاهی بر طبایع اشیاء آن چنان که ملموس و روشن است هم بوده است. هرچند «ابن ابیاصیبعه» در آغاز بحثش از دشواری انتخاب نظری در این زمینه سخن گفته است، اما نویسنده بر این باور است که او به نظریه مذکور گرایش دارد<ref>ر.ک: راشدی لطیف، 1380، ص15؛ متن کتاب، ص12</ref>. | ||
در فصل دوم، پزشکی در دوره اسلامی (قرنهای اول و دوم هجری) مورد بررسی قرار گرفته است. اسلام زمانی ظهور یافت که دانش پزشکی، مراحل طفولیت خود را طی میکرد. عرب به خصوص، از ملتهای دیگر در این زمینه ضعیف تر بود؛ زیرا حکومتی مرکزی که در سایه آن امنیت و ثبات تحقق یابد، در نزد آنان وجود نداشت؛ امنیتی که زمینه رقابت و کوشش در راه به دست آوردن خواستهها و آرزوهایی باشد که ممکن است در دل بسیاری از مردم به علل و اسباب مختلف، آشیانه کند. | در فصل دوم، پزشکی در دوره اسلامی (قرنهای اول و دوم هجری) مورد بررسی قرار گرفته است. اسلام زمانی ظهور یافت که دانش پزشکی، مراحل طفولیت خود را طی میکرد. عرب به خصوص، از ملتهای دیگر در این زمینه ضعیف تر بود؛ زیرا حکومتی مرکزی که در سایه آن امنیت و ثبات تحقق یابد، در نزد آنان وجود نداشت؛ امنیتی که زمینه رقابت و کوشش در راه به دست آوردن خواستهها و آرزوهایی باشد که ممکن است در دل بسیاری از مردم به علل و اسباب مختلف، آشیانه کند. | ||
ویرایش