۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
جز (جایگزینی متن - ' اند.' به 'اند.') |
||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
در '''«الله ولىّ الذين...»''' معتقد به حصر است يعنى هيچ ولىاى براى مؤمنين غير خداوند وجود ندارد و در '''«اولئك»''' خطاب را عام و احتمال هم مىدهد كه التفات باشد و مراد، نبى اكرم(ص) بوده از باب إضمار آنچه در ذهن است مثل '''(رفع بعضهم درجاتٍ)'''، در توصيف احتباك مىگويد: ذكر دو جمله است كه از هر دو قسمتى كه در جاى ديگر آمده، حذف شدهاند مثلاً تقدير '''«الله ولى الذين آمنوا»'''، الله ولى الذين آمنوا و هم اصحاب الجنه است. در ادامه بر فرائد، اتّساع، استعمال لفظ در حقيقت، ابداع، إرسال المثل، انواع جناسها، استعاره اشاره و تمام استخراجات را زائيده فكر خود با استناد به قواعد علم بلاغت مىدانند غير از دو مورد كه در «ترديد» از ابوحيّان کتاب بحرالمحيط و در '''«الطاغوت»''' از كشاف [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] نقل كرده است. | در '''«الله ولىّ الذين...»''' معتقد به حصر است يعنى هيچ ولىاى براى مؤمنين غير خداوند وجود ندارد و در '''«اولئك»''' خطاب را عام و احتمال هم مىدهد كه التفات باشد و مراد، نبى اكرم(ص) بوده از باب إضمار آنچه در ذهن است مثل '''(رفع بعضهم درجاتٍ)'''، در توصيف احتباك مىگويد: ذكر دو جمله است كه از هر دو قسمتى كه در جاى ديگر آمده، حذف شدهاند مثلاً تقدير '''«الله ولى الذين آمنوا»'''، الله ولى الذين آمنوا و هم اصحاب الجنه است. در ادامه بر فرائد، اتّساع، استعمال لفظ در حقيقت، ابداع، إرسال المثل، انواع جناسها، استعاره اشاره و تمام استخراجات را زائيده فكر خود با استناد به قواعد علم بلاغت مىدانند غير از دو مورد كه در «ترديد» از ابوحيّان کتاب بحرالمحيط و در '''«الطاغوت»''' از كشاف [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] نقل كرده است. | ||
نگارنده با توجه به آيه، قائل به استعمال در حقيقت و مجاز، جواز وقوع معرّب در قرآن، جزء صيغه عموم بودن موصول و مضاف و دخول غايب در مغّيى | نگارنده با توجه به آيه، قائل به استعمال در حقيقت و مجاز، جواز وقوع معرّب در قرآن، جزء صيغه عموم بودن موصول و مضاف و دخول غايب در مغّيى شدهاند. | ||
در استخراجات فقهى قائلند؛ مسلمان از كافر و بالعكس ارث نمى برد و ولىّ يكديگر هم چه در نكاح و چه در عقد نمىتوانند باشند، ولايت دشمنان، حرام و هجر، ذم و غيب آنها به آنچه در شرع ذم شدهاند جايز است. | در استخراجات فقهى قائلند؛ مسلمان از كافر و بالعكس ارث نمى برد و ولىّ يكديگر هم چه در نكاح و چه در عقد نمىتوانند باشند، ولايت دشمنان، حرام و هجر، ذم و غيب آنها به آنچه در شرع ذم شدهاند جايز است. |
ویرایش