۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
جز (جایگزینی متن - 'اميرالمؤمنين(ع) ' به 'اميرالمؤمنين(ع) ') |
||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
ايشان در ادامه اين سه مولفه را توضيح و از نهجالبلاغه مثالهايى در اين باب به خوانندگان ارائه مىكند. | ايشان در ادامه اين سه مولفه را توضيح و از نهجالبلاغه مثالهايى در اين باب به خوانندگان ارائه مىكند. | ||
دومين مقاله، «حكومت در نهجالبلاغه» نام دارد كه متعلق به آيتالله خامنهاى مىباشد. آغاز بخش اين نوشته چنين است كه «مسئله حكومت در نهجالبلاغه، مانند دهها مسئله مهم ديگر زندگى، در اين كتاب عظيم به شيوهاى غير از شيوه محققان و مؤلفان مطرح شده است. البته چنين نيست كه اميرالمؤمنين(ع) فصلى درباره حكومت باز كرده باشد و با ترتيب مقدماتى به نتيجهگيرى برسد. شيوه سخن او در اين باب هم؛ مانند ابواب ديگر، شيوهاى حكيمانه است؛ يعنى عبور از مقدمات و قرار گرفتن بر روى نتيجه. نگاه اميرالمؤمنين(ع) به مسئله حكومت، نگاه يك حكيم بزرگى است كه با منبع وحى متصل و مرتبط است». | دومين مقاله، «حكومت در نهجالبلاغه» نام دارد كه متعلق به آيتالله خامنهاى مىباشد. آغاز بخش اين نوشته چنين است كه «مسئله حكومت در نهجالبلاغه، مانند دهها مسئله مهم ديگر زندگى، در اين كتاب عظيم به شيوهاى غير از شيوه محققان و مؤلفان مطرح شده است. البته چنين نيست كه [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] فصلى درباره حكومت باز كرده باشد و با ترتيب مقدماتى به نتيجهگيرى برسد. شيوه سخن او در اين باب هم؛ مانند ابواب ديگر، شيوهاى حكيمانه است؛ يعنى عبور از مقدمات و قرار گرفتن بر روى نتيجه. نگاه [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] به مسئله حكومت، نگاه يك حكيم بزرگى است كه با منبع وحى متصل و مرتبط است». | ||
ايشان در نوشته خود به حكومت و ابعاد آن در نگاه اميرمومنين(ع) اشاره مىكنند، اين كه «اين معناى حكومت است. اگر مالك اشتر به عنوان استاندار و والى و حاكم مصر معين مىشود، براى آن نيست كه براى خود عنوانى و قدرتى كسب كند، يا سود و بهرهاى مادى را به خود متوجه سازد. براى آن است كه اين كارها را انجام دهد: براى اداره امور مالى كشور از آنها ماليات بگيرد، با دشمنان مردم مبارزه كند، آنها را در مقابل دشمنانشان مصونيت ببخشد، آنها را به صلاح نزديك كند (صلاح با بعد وسيع مادى و معنويش كه از نظر على(ع) و در منطق نهجالبلاغه مطرح است)، شهرها و حيطه حكومت خود را آباد كند؛ يعنى به طور خلاصه انسانها را بسازد، سرزمين را آباد كند، اخلاق و ارزشهاى معنوى را بالا ببرد، وظايف مردم و آن چه را كه در جنب حكومت بر عهده آنهاست، استنقاذ كند....». | ايشان در نوشته خود به حكومت و ابعاد آن در نگاه اميرمومنين(ع) اشاره مىكنند، اين كه «اين معناى حكومت است. اگر مالك اشتر به عنوان استاندار و والى و حاكم مصر معين مىشود، براى آن نيست كه براى خود عنوانى و قدرتى كسب كند، يا سود و بهرهاى مادى را به خود متوجه سازد. براى آن است كه اين كارها را انجام دهد: براى اداره امور مالى كشور از آنها ماليات بگيرد، با دشمنان مردم مبارزه كند، آنها را در مقابل دشمنانشان مصونيت ببخشد، آنها را به صلاح نزديك كند (صلاح با بعد وسيع مادى و معنويش كه از نظر على(ع) و در منطق نهجالبلاغه مطرح است)، شهرها و حيطه حكومت خود را آباد كند؛ يعنى به طور خلاصه انسانها را بسازد، سرزمين را آباد كند، اخلاق و ارزشهاى معنوى را بالا ببرد، وظايف مردم و آن چه را كه در جنب حكومت بر عهده آنهاست، استنقاذ كند....». |
ویرایش