پرش به محتوا

شرح مثنوی معنوی مولوی (نیکلسون): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'بديع‌الزمان فروزانفر' به 'بديع‌الزمان فروزانفر '
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
جز (جایگزینی متن - 'بديع‌الزمان فروزانفر' به 'بديع‌الزمان فروزانفر ')
خط ۵۶: خط ۵۶:
#مترجم در مواردى كه لفظ يا اصطلاحى را در متون محل مراجعه نيكلسون نيافته با صاحب‌نظران به مشورت پرداخته و در اين ميان، در مورد اصطلاحات و مطالب عرفانى، بيشتر از استاد سيد جلال‌الدين آشتيانى استفاده كرده و حتى براى ترجمه بعضى قسمت‌هاى پيچيده عرفانى و فلسفى، با راهنمايى او مشكلش حل شده است <ref>همان، مقدمه، ص 112</ref>.
#مترجم در مواردى كه لفظ يا اصطلاحى را در متون محل مراجعه نيكلسون نيافته با صاحب‌نظران به مشورت پرداخته و در اين ميان، در مورد اصطلاحات و مطالب عرفانى، بيشتر از استاد سيد جلال‌الدين آشتيانى استفاده كرده و حتى براى ترجمه بعضى قسمت‌هاى پيچيده عرفانى و فلسفى، با راهنمايى او مشكلش حل شده است <ref>همان، مقدمه، ص 112</ref>.
#نيكلسون همه آيات قرآنى - جز چند مورد كوچك - را در متن به ترجمه انگليسى آورده بود؛ مترجم، ترجيح داده كه اصل و ترجمه فارسى هر آيه را پياپى در متن ترجمه بياورد. اگر احيانا به‌ضرورتى ترجمه آيه‌اى از قرآن در متن مترجم نيامده مسلما در يادداشت‌هاى مترجم آمده است. ترجمه فارسى آيات قرآنى - جز چند مورد كه در بخش يادداشت‌هاى مترجم مشخص شده - از روى ترجمه انگليسى نيكلسون صورت گرفته است <ref>همان، مقدمه، ص 112 - 113</ref>.
#نيكلسون همه آيات قرآنى - جز چند مورد كوچك - را در متن به ترجمه انگليسى آورده بود؛ مترجم، ترجيح داده كه اصل و ترجمه فارسى هر آيه را پياپى در متن ترجمه بياورد. اگر احيانا به‌ضرورتى ترجمه آيه‌اى از قرآن در متن مترجم نيامده مسلما در يادداشت‌هاى مترجم آمده است. ترجمه فارسى آيات قرآنى - جز چند مورد كه در بخش يادداشت‌هاى مترجم مشخص شده - از روى ترجمه انگليسى نيكلسون صورت گرفته است <ref>همان، مقدمه، ص 112 - 113</ref>.
#مترجم، منابع احاديث و اخبار و رواياتى را كه نيكلسون بدون ذكر مأخذ نقل كرده بود، از روى كتاب احاديث مثنوى شادروان استاد بديع‌الزمان فروزانفر و يا از متون كهن عرفانى عربى و فارسى جستجو و نقل كرده است <ref>همان، مقدمه، ص 112</ref>.
#مترجم، منابع احاديث و اخبار و رواياتى را كه نيكلسون بدون ذكر مأخذ نقل كرده بود، از روى كتاب احاديث مثنوى شادروان استاد [[فروزانفر، بدیع‌الزمان|بديع‌الزمان فروزانفر]]  و يا از متون كهن عرفانى عربى و فارسى جستجو و نقل كرده است <ref>همان، مقدمه، ص 112</ref>.
#مترجم، شرح نيكلسون بر مثنوى را در مدت هفت سال ترجمه و براى آن، مقدمه و يادداشت فراهم كرده است <ref>همان، مقدمه، ص 114 - 115</ref>.
#مترجم، شرح نيكلسون بر مثنوى را در مدت هفت سال ترجمه و براى آن، مقدمه و يادداشت فراهم كرده است <ref>همان، مقدمه، ص 114 - 115</ref>.
#نيكلسون در مقدمه نوشته است كه اهتمام خطير به نوشتن شرحى موجز بر مثنوى - كه من اثر خود را برخوردار از چنين توصيفى مى‌بينم - مسائل مربوط به صورت، دامنه شمول و روش را در بر مى‌گيرد كه تصميم‌گيرى در باره آنها آسان نيست. آيا بايد آن را براى استفاده متخصصان طرح افكند يا با نياز گروهى گسترده‌تر موافق آورد يا با تن‌دردادن به اين خطر كه حق هيچ‌يك چنان‌كه بايد برآورده نشود، در جهت تلفيق اين معيارهاى ناسازگار تلاش كرد. در مجلد حاضر طريق اخير در پيش گرفته شده است. شايد در بقيه اثر براى انصراف از اين راه دلايل متقاعدكننده‌اى وجود داشته باشد، اما احساس كردم كه دست كم بخشى از مثنوى را چنان بايد مطرح ساخت كه اكثريت پژوهندگان غربى شعر عارفانه فارسى؛ يعنى آنها كه به‌رغم اطلاع كلى از موضوع، باز هم نيازمند كمك و راهنمايى در جزئيات هستند، آن را بهتر فهم كنند. اين امر، تا حد زيادى با ارجاع دادن به كتاب‌هاى ديگر تأمين شده است. بى‌شك شرح آرمانى آن است كه مكتفى به ذات (مستقل و اصيل) باشد، اما چنين چيزى متأسفانه همچون عنقا در عالم مكان و زمان وجود ندارد؛ هرچند، اغلب به‌دشوارى مى‌توان دانست كه چه چيز را بايد كنار زد و چه چيز را در ميان آورد، برخلاف خواست خود به توضيح در باره مشرب، مفهوم درونى و تاريخ ادبى مثنوى، كوشيدم تا ميان نقد متن و تفسير توازنى برقرار سازم <ref>همان، ج 1، ص 1</ref>.
#نيكلسون در مقدمه نوشته است كه اهتمام خطير به نوشتن شرحى موجز بر مثنوى - كه من اثر خود را برخوردار از چنين توصيفى مى‌بينم - مسائل مربوط به صورت، دامنه شمول و روش را در بر مى‌گيرد كه تصميم‌گيرى در باره آنها آسان نيست. آيا بايد آن را براى استفاده متخصصان طرح افكند يا با نياز گروهى گسترده‌تر موافق آورد يا با تن‌دردادن به اين خطر كه حق هيچ‌يك چنان‌كه بايد برآورده نشود، در جهت تلفيق اين معيارهاى ناسازگار تلاش كرد. در مجلد حاضر طريق اخير در پيش گرفته شده است. شايد در بقيه اثر براى انصراف از اين راه دلايل متقاعدكننده‌اى وجود داشته باشد، اما احساس كردم كه دست كم بخشى از مثنوى را چنان بايد مطرح ساخت كه اكثريت پژوهندگان غربى شعر عارفانه فارسى؛ يعنى آنها كه به‌رغم اطلاع كلى از موضوع، باز هم نيازمند كمك و راهنمايى در جزئيات هستند، آن را بهتر فهم كنند. اين امر، تا حد زيادى با ارجاع دادن به كتاب‌هاى ديگر تأمين شده است. بى‌شك شرح آرمانى آن است كه مكتفى به ذات (مستقل و اصيل) باشد، اما چنين چيزى متأسفانه همچون عنقا در عالم مكان و زمان وجود ندارد؛ هرچند، اغلب به‌دشوارى مى‌توان دانست كه چه چيز را بايد كنار زد و چه چيز را در ميان آورد، برخلاف خواست خود به توضيح در باره مشرب، مفهوم درونى و تاريخ ادبى مثنوى، كوشيدم تا ميان نقد متن و تفسير توازنى برقرار سازم <ref>همان، ج 1، ص 1</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش