۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'تاليف' به 'تألیف') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
به هر حال، هر اندازه كه در داورى خود سختگير باشيم، عناصر مهمى وجود دارد كه اين اثر را متمايز كرده و آن را به نوگرايى و تجدد نزديك مىنمايد و بدان دليلى براى وجود و ظهور مىبخشد كه عبارتند از: | به هر حال، هر اندازه كه در داورى خود سختگير باشيم، عناصر مهمى وجود دارد كه اين اثر را متمايز كرده و آن را به نوگرايى و تجدد نزديك مىنمايد و بدان دليلى براى وجود و ظهور مىبخشد كه عبارتند از: | ||
#مولف بخشها را به صورتى غير عادى مرتب ساخته است. | |||
#اطلاعات و مطالب دقيقى را در دسترس قرار مىدهد كه احيانا، حتى در كتابهاى قواعد غير كلاسيك هم يافت نمى شود. | |||
#تعديلات و تصحيحاتى را نسبت به اشتباههاى شايع در كتب كلاسيك صورت داده است ولى فقط موارد درست را ذكر مىكند و به اين تعديلات و اصطلاحات صراحتا اشاره نمىنمايد. | |||
#تابلوها و ساختارهاى ارائه شده در وهله نخست نوعى رفاه زدگى عقلى به نظر مىآيد كه مولف خواسته واحدهايى آشنا بر جادههاى قواعد باشند، اما اين اشكالها حداقل انگيزهاى براى رياضت عقلى خواهند ماند. | |||
#هنگام اختلاف آراء، با كمال احتياط به ميانجيگرى آمده و آن اختلاف را پايان مىدهد، مثلا مولف معانى برخى ادواتى كه به معناى: مِن، الى، عن، فى و... مىآيند را در معناى ظرفيت منحصر داشته است، با وجود آنكه اين معنا، در كنار ديگر معانى كه براى حروف ذكر مىشود، وجود دارد. | |||
مولف در مقدمه كتاب خاطر نشانمىكند: ما اصول دانش تنظيم كلى را براى ورود به قواعد از زاويه روشمندى نوين به كار بستيم و شكافهاى موجود در پرداخت به مباحث صرف و نحو را كشف كرديم كه مهمترين آنها، عدم وجود ديدگاهى كلى نسبت به اقسام كلى بدين عنوان كه واحدهاى مستقلى از يكديگرند، مىباشد و اين امر منجر به فقدان ريسمان ارتباطى بين اجزاء كوچكى كه از آنها كلمات تشكيل مىشوند مىگردد. شكافهايى كه بدانها مانوس شدهايم و وارد سنتهاى ما گشته است.<ref>متن كتاب، ص دوم</ref> | مولف در مقدمه كتاب خاطر نشانمىكند: ما اصول دانش تنظيم كلى را براى ورود به قواعد از زاويه روشمندى نوين به كار بستيم و شكافهاى موجود در پرداخت به مباحث صرف و نحو را كشف كرديم كه مهمترين آنها، عدم وجود ديدگاهى كلى نسبت به اقسام كلى بدين عنوان كه واحدهاى مستقلى از يكديگرند، مىباشد و اين امر منجر به فقدان ريسمان ارتباطى بين اجزاء كوچكى كه از آنها كلمات تشكيل مىشوند مىگردد. شكافهايى كه بدانها مانوس شدهايم و وارد سنتهاى ما گشته است.<ref>متن كتاب، ص دوم</ref> |
ویرایش