پرش به محتوا

انتهانامه: تفاوت میان نسخه‌ها

۵۸ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۲ ژانویهٔ ۲۰۱۷
بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه ای تازه حاوی «<div class='wikiInfo'> [[پرونده:NUR10965J1.jpg|بندانگش» ایجاد کرد.)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۲: خط ۱۲:
|data-type='authors'|[[سلطان ولد، محمد بن محمد]] (نويسنده)
|data-type='authors'|[[سلطان ولد، محمد بن محمد]] (نويسنده)


[[خزانه‌دارلو، محمدعلی]] (تصحيح و تنظيم)
[[خزانه دارلو، محمدعلی]] (تصحيح و تنظيم)
|-
|-
|زبان  
|زبان  
خط ۴۱: خط ۴۱:




«انتهانامه»، به زبان فارسى، اثر بهاء الدين محمد، مشهور به سلطان‌ولد، فرزند مولانا جلال الدين مولوى، در باب عرفان ادبى و عملى است.
'''انتهانامه'''، به زبان فارسى، اثر بهاء الدين محمد، مشهور به سلطان‌ولد، فرزند مولانا جلال الدين مولوى، در باب عرفان ادبى و عملى است.


مؤلف، در مقدمه مى‌گويد: «چون دو دفتر از مثنوى تمام شد، در موعظه و نصيحت از طريق نظم بسته بودم كه آنچه گفته شد، اگر خلق بدان عمل خواهند كردن، كافى است و تمام. پس عالم خموشى پيش گرفته بودم و به عالم باطن مشغول شده. در عين آن خموشى، الهام حق در رسيد بى‌چون و چگونه كه به پند و موعظه مشغول شو كه آنچه در عالم خموشى مى‌طلبى، در بيان و گفتار حاصل شود».
مؤلف، در مقدمه مى‌گويد: «چون دو دفتر از مثنوى تمام شد، در موعظه و نصيحت از طريق نظم بسته بودم كه آنچه گفته شد، اگر خلق بدان عمل خواهند كردن، كافى است و تمام. پس عالم خموشى پيش گرفته بودم و به عالم باطن مشغول شده. در عين آن خموشى، الهام حق در رسيد بى‌چون و چگونه كه به پند و موعظه مشغول شو كه آنچه در عالم خموشى مى‌طلبى، در بيان و گفتار حاصل شود».
خط ۵۷: خط ۵۷:
نمونه‌هايى از مباحث كتاب:
نمونه‌هايى از مباحث كتاب:


1. در بيان آنكه اولياى واصل، در نام حق، حق را ديده‌اند، زيرا كه حق از نام خود جدا نيست؛ به خلاف نام‌هاى ديگر، چنان‌كه كسى نام نان برد، آنچه از نان يابد، از نام نان نيابد؛ نام، غير نان است و از نان جداست. هم‌چنين غير نام خدا همه بر اين منوال است كه گفتيم. مردان و واصلان، در نام خدا، خدا را ديده‌اند، چنان‌كه تو در بحرى يا در جويى، آب را ببينى و آب، از جو جدا نباشد...
#در بيان آنكه اولياى واصل، در نام حق، حق را ديده‌اند، زيرا كه حق از نام خود جدا نيست؛ به خلاف نام‌هاى ديگر، چنان‌كه كسى نام نان برد، آنچه از نان يابد، از نام نان نيابد؛ نام، غير نان است و از نان جداست. هم‌چنين غير نام خدا همه بر اين منوال است كه گفتيم. مردان و واصلان، در نام خدا، خدا را ديده‌اند، چنان‌كه تو در بحرى يا در جويى، آب را ببينى و آب، از جو جدا نباشد...
 
#در بيان آنكه ترك دنيا، معنوى است؛ نه آن صورت ظاهر كه خلق، فهم كرده است. خان و مان را مى‌فروشند و به درويشان مى‌بخشند و بدان شادند كه ما از اوليائيم و ترك دنيا كرده‌ايم. ترك دنيا را كژ فهم كرده‌اند. ترك دنيا آن است كه از ميان جان و دل، به حق مشغول شوند، مشغولى دنيا را تبع و سهل گيرند...
2. در بيان آنكه ترك دنيا، معنوى است؛ نه آن صورت ظاهر كه خلق، فهم كرده است. خان و مان را مى‌فروشند و به درويشان مى‌بخشند و بدان شادند كه ما از اوليائيم و ترك دنيا كرده‌ايم. ترك دنيا را كژ فهم كرده‌اند. ترك دنيا آن است كه از ميان جان و دل، به حق مشغول شوند، مشغولى دنيا را تبع و سهل گيرند...


پاره‌اى از موضوعاتى كه در كتاب مطرح شده است:
پاره‌اى از موضوعاتى كه در كتاب مطرح شده است:
خط ۸۰: خط ۷۹:
[[رده:زبان و ادبیات فارسی]]
[[رده:زبان و ادبیات فارسی]]
[[رده:نویسندگان و آثار انفرادی]]
[[رده:نویسندگان و آثار انفرادی]]
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش