پرش به محتوا

تفسير نورالثقلين: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '،س' به '، س'
جز (جایگزینی متن - '،ت' به '، ت')
جز (جایگزینی متن - '،س' به '، س')
خط ۱۱۶: خط ۱۱۶:
ج)تكرار روايت به سبب تفسير آيه به آيه:به عنوان نمونه:
ج)تكرار روايت به سبب تفسير آيه به آيه:به عنوان نمونه:


1-در تفسير سورۀ حمد جلد 1 صفحۀ 6 حديث 11،سورۀ حمد را همان«سبعا من المثانى»دانسته است.بهمين جهت در تفسير«سبعا من المثانى»«آيه 87 سورۀ حجر»همان روايت را در ج 3 صفحه 27 ح 98 تكرار كرده است.
1-در تفسير سورۀ حمد جلد 1 صفحۀ 6 حديث 11، سورۀ حمد را همان«سبعا من المثانى»دانسته است.بهمين جهت در تفسير«سبعا من المثانى»«آيه 87 سورۀ حجر»همان روايت را در ج 3 صفحه 27 ح 98 تكرار كرده است.


ه‍)تكرار روايت به سبب اينكه همان روايت از مصدر ديگر نقل شده است.به عنوان مثال:
ه‍)تكرار روايت به سبب اينكه همان روايت از مصدر ديگر نقل شده است.به عنوان مثال:
خط ۱۷۵: خط ۱۷۵:
بلكه بعضى از مفسرين و محدثين،جميع آنچه كه دشمنان اسلام از يهود و غير آنها، با سوء نيت و به قصد تخريب عقايد مسلمانان،وارد تفسير و حديث كرده‌اند و هيچ اصل و منشأ صحيحى نداشته باشد را اسرائيليات مى‌گويند.و اين به سبب آن است كه اكثر خرافات و داستانهاى دروغ،در اصل از يك مصدر يهودى سرچشمه مى‌گيرد.»
بلكه بعضى از مفسرين و محدثين،جميع آنچه كه دشمنان اسلام از يهود و غير آنها، با سوء نيت و به قصد تخريب عقايد مسلمانان،وارد تفسير و حديث كرده‌اند و هيچ اصل و منشأ صحيحى نداشته باشد را اسرائيليات مى‌گويند.و اين به سبب آن است كه اكثر خرافات و داستانهاى دروغ،در اصل از يك مصدر يهودى سرچشمه مى‌گيرد.»


براى تبيين اسرائيليات در تفسير نور الثقلين، ابتدا آدرس و محلّهايى كه از ديدگاه مفسرين و محدثين مظان بيان اسرائيليات مى‌باشد،را مشخص نموده،سپس به بررسى روايات آن موضوع و مقايسۀ آنها با اسرائيليات مطرح شده در تفاسير ديگر،پرداخته و بعد از آن نتيجه را بطور مفصل در يك نمونه و به طور خلاصه در موضوعات ديگر بيان خواهيم كرد.
براى تبيين اسرائيليات در تفسير نور الثقلين، ابتدا آدرس و محلّهايى كه از ديدگاه مفسرين و محدثين مظان بيان اسرائيليات مى‌باشد،را مشخص نموده، سپس به بررسى روايات آن موضوع و مقايسۀ آنها با اسرائيليات مطرح شده در تفاسير ديگر،پرداخته و بعد از آن نتيجه را بطور مفصل در يك نمونه و به طور خلاصه در موضوعات ديگر بيان خواهيم كرد.


1-قصۀ هاروت و ماروت،سورۀ بقره آيۀ 102:'''و اتبعوا ما تتلوا الشياطين على ملك سليمان و ما كفر سليمان و لكنّ الشياطين كفروا يعلمون الناس السحر و ما انزل على الملكين ببابلى هاروت و ماروت...»'''
1-قصۀ هاروت و ماروت، سورۀ بقره آيۀ 102:'''و اتبعوا ما تتلوا الشياطين على ملك سليمان و ما كفر سليمان و لكنّ الشياطين كفروا يعلمون الناس السحر و ما انزل على الملكين ببابلى هاروت و ماروت...»'''


در تفسير نور الثقلين ج 1 صفحۀ 107 تا 114 ضمن احاديث 294 تا 306،13 روايت نقل شده است،10 روايت به آموزش سحر توسط دو ملك الهى،هاروت و ماروت و قصۀ آنها مربوط مى‌شود.
در تفسير نور الثقلين ج 1 صفحۀ 107 تا 114 ضمن احاديث 294 تا 306،13 روايت نقل شده است،10 روايت به آموزش سحر توسط دو ملك الهى،هاروت و ماروت و قصۀ آنها مربوط مى‌شود.


در ضمن حديث شمارۀ 294 از عيون الاخبار از [[امام صادق]] عليه السلام سؤال مى‌شود كه: '''«فان قوما عندنا يزعمون ان هاروت و ماروت ملكان اختارتهما الملائكة....''' عده‌اى گمان مى‌كنند كه هاروت و ماروت دو ملك الهى هستند كه وقتى، عصيان بنى آدم در زمين زياد شد،ملائكه آنها را بعنوان نمايندۀ خود انتخاب كرده خداوند آن دو را به همراه ملك سومى به زمين فرستاد، اين دو ملك بوسيلۀ زنى به نام زهره،آزمايش شدند و در نهايت،خمر نوشيده،قتل مرتكب شده و قصد زنا با آن زن را داشتند.خداوند آنها را در بابل عذاب كرد.ساحران از آنها،سحر مى‌آموزند.آن زن نيز بشكل ستارۀ زهره مسخ گرديد.[[امام صادق]] عليه السلام مى‌فرمايد:معاذ اللّه من ذلك،ساحت خداوند از اين افكار دور است،ملائكه موجودات معصوم الهى هستند كه جز امر الهى را، انجام نمى‌دهند،لحظه‌اى از عبادت الهى،دور گردان نيستند و از قبايح و كفر و عصيان بدورند.»
در ضمن حديث شمارۀ 294 از عيون الاخبار از [[امام صادق]] عليه السلام سؤال مى‌شود كه: '''«فان قوما عندنا يزعمون ان هاروت و ماروت ملكان اختارتهما الملائكة....''' عده‌اى گمان مى‌كنند كه هاروت و ماروت دو ملك الهى هستند كه وقتى، عصيان بنى آدم در زمين زياد شد،ملائكه آنها را بعنوان نمايندۀ خود انتخاب كرده خداوند آن دو را به همراه ملك سومى به زمين فرستاد، اين دو ملك بوسيلۀ زنى به نام زهره،آزمايش شدند و در نهايت،خمر نوشيده،قتل مرتكب شده و قصد زنا با آن زن را داشتند.خداوند آنها را در بابل عذاب كرد.ساحران از آنها، سحر مى‌آموزند.آن زن نيز بشكل ستارۀ زهره مسخ گرديد.[[امام صادق]] عليه السلام مى‌فرمايد:معاذ اللّه من ذلك، ساحت خداوند از اين افكار دور است،ملائكه موجودات معصوم الهى هستند كه جز امر الهى را، انجام نمى‌دهند،لحظه‌اى از عبادت الهى،دور گردان نيستند و از قبايح و كفر و عصيان بدورند.»


در حديث 296 از عيون الاخبار نيز نقل مى‌شود كه:«سمعت المأمون يسأل الرضا«عليه السلام» عما يرويه الناس من أمر الزهرة و انها كانت امرأة فتن بها هاروت و ماروت...در اين روايت نيز از امام رضا عليه السلام،مأمون راجع به زهره و هاروت و ماروت و سهيل سؤال مى‌كند.امام رضا عليه السلام مى‌فرمايد:كذبوا فى قولهم،مردم درست نمى‌گويند، ايندو(زهرة و سهيل)ستاره نبودند بلكه دو حيوان دريايى بودند، خداوند دشمنان خود را به شكل اشياء نورانى مسخ نمى‌كند.»
در حديث 296 از عيون الاخبار نيز نقل مى‌شود كه:«سمعت المأمون يسأل الرضا«عليه السلام» عما يرويه الناس من أمر الزهرة و انها كانت امرأة فتن بها هاروت و ماروت...در اين روايت نيز از امام رضا عليه السلام،مأمون راجع به زهره و هاروت و ماروت و سهيل سؤال مى‌كند.امام رضا عليه السلام مى‌فرمايد:كذبوا فى قولهم،مردم درست نمى‌گويند، ايندو(زهرة و سهيل)ستاره نبودند بلكه دو حيوان دريايى بودند، خداوند دشمنان خود را به شكل اشياء نورانى مسخ نمى‌كند.»
خط ۱۸۹: خط ۱۸۹:
اما در روايت 298 به نقل از كتاب خصال از [[امام صادق]] عليه السلام از جد بزرگوارشان نقل مى‌شود كه:ان المسوخ من بنى آدم ثلثة عشر الى ان قال:و اما الزهرة فكانت امرأة فتنت هاروت و ماروت فمسخها اللّه كوكبا.
اما در روايت 298 به نقل از كتاب خصال از [[امام صادق]] عليه السلام از جد بزرگوارشان نقل مى‌شود كه:ان المسوخ من بنى آدم ثلثة عشر الى ان قال:و اما الزهرة فكانت امرأة فتنت هاروت و ماروت فمسخها اللّه كوكبا.


مى‌فرمايد:انسانهاى مسخ شده،سيزده تن مى‌باشد و در مقام شمارش،زهره را نيز جزء آنها محسوب مى‌نمايند.در احاديث 299،300،301 و 302 نيز همين مضمون تكرار مى‌شود.در واقع اعتقادى كه مردم داشتند و از طرف [[امام صادق]] و امام رضا «عليهما السلام»در دو حديث اوّل نفى شده بود، توسط اين احاديث تأييد مى‌گردد.
مى‌فرمايد:انسانهاى مسخ شده، سيزده تن مى‌باشد و در مقام شمارش،زهره را نيز جزء آنها محسوب مى‌نمايند.در احاديث 299،300،301 و 302 نيز همين مضمون تكرار مى‌شود.در واقع اعتقادى كه مردم داشتند و از طرف [[امام صادق]] و امام رضا «عليهما السلام»در دو حديث اوّل نفى شده بود، توسط اين احاديث تأييد مى‌گردد.


در حديث 304 كه از تفسير قمى از امام باقر«عليه السّلام»نقل مى‌كند آمده است:«مسأله عطار و نحن بمكه، عن هاروت و ماروت فقال ابوجعفر«عليه السّلام»...كه ملائكۀ مأمور نوشتن اعمال زمينيان(انس و جن)از گناهان آنها به تنگ آمده، به خداوند اعتراض نمودند، خداوند به آنها فرمود نماينده‌اى انتخاب نمائيد تا به زمين بفرستم،آنان،هاروت و ماروت را كه منتقدترين ملائكه به اعمال زمينيان بودند، انتخاب كردند،خداوند آنها را به زمين فرستاد و فرمود:طبايع و لذايذ آدمى را در وجود شما تعبيه كردم، به زمين برويد اما شرك نورزيد،قتل ننمائيد،خمر نياشاميد و زنا نكنيد.در ناحيه بابل به شكل آدمى،فرود آمدند، با زنى زيبارو،زينت آراسته،و خوشبو مواجه شدند،دل به او دادند، تقاضاى كام نمودند.
در حديث 304 كه از تفسير قمى از امام باقر«عليه السّلام»نقل مى‌كند آمده است:«مسأله عطار و نحن بمكه، عن هاروت و ماروت فقال ابوجعفر«عليه السّلام»...كه ملائكۀ مأمور نوشتن اعمال زمينيان(انس و جن)از گناهان آنها به تنگ آمده، به خداوند اعتراض نمودند، خداوند به آنها فرمود نماينده‌اى انتخاب نمائيد تا به زمين بفرستم،آنان،هاروت و ماروت را كه منتقدترين ملائكه به اعمال زمينيان بودند، انتخاب كردند،خداوند آنها را به زمين فرستاد و فرمود:طبايع و لذايذ آدمى را در وجود شما تعبيه كردم، به زمين برويد اما شرك نورزيد،قتل ننمائيد،خمر نياشاميد و زنا نكنيد.در ناحيه بابل به شكل آدمى،فرود آمدند، با زنى زيبارو،زينت آراسته،و خوشبو مواجه شدند،دل به او دادند، تقاضاى كام نمودند.


در پاسخ آنان،زن گفت بايد به دين من درآييد و معبود من بپرستيد،صنمى را نشان داد و تقاضاى سجده بر آن كرد، تقاضا پذيرفتند،و حاضر شدند به جهت تقرب به آن بت شراب نيز بياشامند، به قصد كام بردن،آماده شدند،ناگهان سائلى،آن صحنه بديد، زن گفت:بايد او را بكشيد تا اين امر فاش نشود.رفتند و كشتند و برگشتند اما از زن خبرى نبود،خداوند به آنها فرمود:من ساعتى شما را به حال آدميان در زمين رها كردم، عصيان كرديد.بين عذاب دنيا و آخرت،يكى را بگزينيد، عذاب دنيا را گزيدند.بدين جهت در سرزمين بابل به انسانها،سحر آموختند.
در پاسخ آنان،زن گفت بايد به دين من درآييد و معبود من بپرستيد،صنمى را نشان داد و تقاضاى سجده بر آن كرد، تقاضا پذيرفتند،و حاضر شدند به جهت تقرب به آن بت شراب نيز بياشامند، به قصد كام بردن،آماده شدند،ناگهان سائلى،آن صحنه بديد، زن گفت:بايد او را بكشيد تا اين امر فاش نشود.رفتند و كشتند و برگشتند اما از زن خبرى نبود،خداوند به آنها فرمود:من ساعتى شما را به حال آدميان در زمين رها كردم، عصيان كرديد.بين عذاب دنيا و آخرت،يكى را بگزينيد، عذاب دنيا را گزيدند.بدين جهت در سرزمين بابل به انسانها، سحر آموختند.


اين روايت،مضمونى،مخالف دو حديث اول دارد،و در واقع تأييدى است بر مطالبى كه امام عليه السلام آنها را تكذيب نموده بود.
اين روايت،مضمونى،مخالف دو حديث اول دارد،و در واقع تأييدى است بر مطالبى كه امام عليه السلام آنها را تكذيب نموده بود.
خط ۲۴۹: خط ۲۴۹:
21-قصۀ يأجوج و مأجوج:سورۀ كهف آيه 94:باز رد پاى اسرائيليات را مى‌توان در اينجا مشاهده كرد.
21-قصۀ يأجوج و مأجوج:سورۀ كهف آيه 94:باز رد پاى اسرائيليات را مى‌توان در اينجا مشاهده كرد.


22-قصۀ بلقيس«ملكه سبأ»:آيه 44 سورۀ نمل، به مقدار خيلى كمى در مورد موهاى ساق پا،حمام و نوره،سايه‌اى از اسرائيليات را مى‌توان مشاهده كرد.
22-قصۀ بلقيس«ملكه سبأ»:آيه 44 سورۀ نمل، به مقدار خيلى كمى در مورد موهاى ساق پا،حمام و نوره، سايه‌اى از اسرائيليات را مى‌توان مشاهده كرد.


23-هديه بلقيس:آيه 35 سورۀ نمل، اثرى از توصيفهاى عجيب و غريب در مورد نوع هديه، ارزش حاملان و آن...در روايات منقول نور الثقلين يافت نمى‌شود.
23-هديه بلقيس:آيه 35 سورۀ نمل، اثرى از توصيفهاى عجيب و غريب در مورد نوع هديه، ارزش حاملان و آن...در روايات منقول نور الثقلين يافت نمى‌شود.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش