پرش به محتوا

نثر و شرح مثنوی شریف: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'محمدتقى جعفرى' به 'محمدتقى جعفرى '
جز (جایگزینی متن - '( ' به '(')
جز (جایگزینی متن - 'محمدتقى جعفرى' به 'محمدتقى جعفرى ')
خط ۱۰۹: خط ۱۰۹:
9. بر مثنوى شرح‌هاى زيادى به فارسى، تركى و حتى عربى به‌صورت كامل يا ناقص نوشته‌اند. با آنكه از اين اثر جاودانى، ترجمه‌هاى منظوم و منثور به تركى و حتى عربى و ديگر زبان‌هاى بيگانه فراهم آمده، گزيده‌هاى فراوانى از اين اثر تهيه شده و با ابيات برگرفته از اين كتاب، آثار زيادى تأليف شده است، چرا گولپينارلى بار ديگر به ترجمه و شرح مثنوى پرداخته است؟ او پس از اداى احترام فراوان به همه كسانى كه ترجمه‌ها و شرح‌هاى مزبور را فراهم كرده‌اند و به ابداع آثارى در باره مثنوى پرداخته‌اند، بر آن است كه اين پژوهش جديد از نظر ادراك امروزى از علم، روش تحليل و انتقاد امروزى و و به‌ويژه از نظر زبان امروزى ضرورى است؛ زيرا كه فهم زبان عثمانى در حال حاضر واقعا كارى دشوار است و اين مسئله، امروز به‌صورت تخصص درآمده است و بعد اينكه مترجمان و شارحان محترم، قبل از آنكه تمام آثار مولانا را به مطالعه گيرند و مقالات شمس تبريزى و آثار سلطان‌ولد، مخصوصا «ولدنامه» او را بخوانند، به شرح مثنوى پرداخته بودند، لذا شرح‌هاى آنان كامل نيست و به‌قدر فهم آنان است. گذشته از آن كسانى كه مولانا را از طرف‌داران سرسخت «وحدت وجود» پنداشته‌اند، اثر او را به يارى انديشه‌هاى [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] تفسير كرده‌اند و كسانى افكار او را با اعتقادات باطنيه دريافته و به تبليغ آن برخاسته‌اند؛ حتى افرادى كوشيده‌اند كه در مثنوى، كشفيات جديد علمى و فنى بيابند. كسانى اساس كار را بر شيوه اهل ذكر (اسماء) نهاده‌اند و كاملا راه خطا رفته‌اند. در صورتى كه تصوف مولانا، چنان‌كه پيش از اين نيز گفتيم، تصوف باطن‌گرايانه نيست، بلكه تصوفى واقع‌گرا و پوياست؛ حتى او با صوفيان باطن‌گرا و اعتقادات صوفيانه آنان مخالف است. وانگهى تقريبا همه شارحان كه مشهورترين آنان، «انقروى» هم در ميان آنان است، لزومى نديده‌اند كه صحيح‌ترين و موثق‌ترين نسخه مثنوى را اساس كار خود قرار دهند. عرف و دانش روزگار آنان لزوم چنين كارى را به ذهن آنان متبادر نكرده است؛ درحالى‌كه در نسخه‌هاى غير منطبق با نسخه اصلى، اختلاف نسخ فراوانى وجود دارد <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/4323/1/27 نثر و شرح مثنوى شريف، ج 1، ص 27]</ref>.
9. بر مثنوى شرح‌هاى زيادى به فارسى، تركى و حتى عربى به‌صورت كامل يا ناقص نوشته‌اند. با آنكه از اين اثر جاودانى، ترجمه‌هاى منظوم و منثور به تركى و حتى عربى و ديگر زبان‌هاى بيگانه فراهم آمده، گزيده‌هاى فراوانى از اين اثر تهيه شده و با ابيات برگرفته از اين كتاب، آثار زيادى تأليف شده است، چرا گولپينارلى بار ديگر به ترجمه و شرح مثنوى پرداخته است؟ او پس از اداى احترام فراوان به همه كسانى كه ترجمه‌ها و شرح‌هاى مزبور را فراهم كرده‌اند و به ابداع آثارى در باره مثنوى پرداخته‌اند، بر آن است كه اين پژوهش جديد از نظر ادراك امروزى از علم، روش تحليل و انتقاد امروزى و و به‌ويژه از نظر زبان امروزى ضرورى است؛ زيرا كه فهم زبان عثمانى در حال حاضر واقعا كارى دشوار است و اين مسئله، امروز به‌صورت تخصص درآمده است و بعد اينكه مترجمان و شارحان محترم، قبل از آنكه تمام آثار مولانا را به مطالعه گيرند و مقالات شمس تبريزى و آثار سلطان‌ولد، مخصوصا «ولدنامه» او را بخوانند، به شرح مثنوى پرداخته بودند، لذا شرح‌هاى آنان كامل نيست و به‌قدر فهم آنان است. گذشته از آن كسانى كه مولانا را از طرف‌داران سرسخت «وحدت وجود» پنداشته‌اند، اثر او را به يارى انديشه‌هاى [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] تفسير كرده‌اند و كسانى افكار او را با اعتقادات باطنيه دريافته و به تبليغ آن برخاسته‌اند؛ حتى افرادى كوشيده‌اند كه در مثنوى، كشفيات جديد علمى و فنى بيابند. كسانى اساس كار را بر شيوه اهل ذكر (اسماء) نهاده‌اند و كاملا راه خطا رفته‌اند. در صورتى كه تصوف مولانا، چنان‌كه پيش از اين نيز گفتيم، تصوف باطن‌گرايانه نيست، بلكه تصوفى واقع‌گرا و پوياست؛ حتى او با صوفيان باطن‌گرا و اعتقادات صوفيانه آنان مخالف است. وانگهى تقريبا همه شارحان كه مشهورترين آنان، «انقروى» هم در ميان آنان است، لزومى نديده‌اند كه صحيح‌ترين و موثق‌ترين نسخه مثنوى را اساس كار خود قرار دهند. عرف و دانش روزگار آنان لزوم چنين كارى را به ذهن آنان متبادر نكرده است؛ درحالى‌كه در نسخه‌هاى غير منطبق با نسخه اصلى، اختلاف نسخ فراوانى وجود دارد <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/4323/1/27 نثر و شرح مثنوى شريف، ج 1، ص 27]</ref>.


10. گولپينارلى، در باره شرح مرحوم احمد عونى قنق (1357ق / 1936م) بر مثنوى، معتقد است كه او به دليل علاقه شديد به [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] و شرح و ترجمه بسيارى از آثار او، شرح سى و چهار دفترى‌اش، كاملا بر اساس اعتقادات وحدت وجود است و با معيار علمى امروز و شيوه‌هاى تحليل و نقد آن انطباق ندارد و سرشار از استنباطهاى شخصى است. آخرين شرح از محمدتقى جعفرى است. جعفرى با عشق و ايمان عظيمى مثنوى را شرح كرده است. اين شرح از نظر فلسفى حقيقتا ارزنده است. اين دانشمند بزرگ، فلاسفه يونان و بسيارى از پرچم‌داران فلسفه جديد را با نابغه بزرگ شرق، نماينده بزرگ ايمان و اسلام - مولانا - مقايسه كرده و تلقيات فلسفه علمى موجود در آنان را در مولانا يافته است... <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/4323/1/48 نثر و شرح مثنوى شريف، ج 1، ص 48] - [http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/4323/1/49 49]</ref>.
10. گولپينارلى، در باره شرح مرحوم احمد عونى قنق (1357ق / 1936م) بر مثنوى، معتقد است كه او به دليل علاقه شديد به [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] و شرح و ترجمه بسيارى از آثار او، شرح سى و چهار دفترى‌اش، كاملا بر اساس اعتقادات وحدت وجود است و با معيار علمى امروز و شيوه‌هاى تحليل و نقد آن انطباق ندارد و سرشار از استنباطهاى شخصى است. آخرين شرح از [[جعفری تبریزی، محمدتقی|محمدتقى جعفرى]]  است. جعفرى با عشق و ايمان عظيمى مثنوى را شرح كرده است. اين شرح از نظر فلسفى حقيقتا ارزنده است. اين دانشمند بزرگ، فلاسفه يونان و بسيارى از پرچم‌داران فلسفه جديد را با نابغه بزرگ شرق، نماينده بزرگ ايمان و اسلام - مولانا - مقايسه كرده و تلقيات فلسفه علمى موجود در آنان را در مولانا يافته است... <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/4323/1/48 نثر و شرح مثنوى شريف، ج 1، ص 48] - [http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/4323/1/49 49]</ref>.


== در باره ترجمه:==
== در باره ترجمه:==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش