بقراط
بقراط (ح460-335قم)، صورت معرب نام هيپوكراتس كوسى، پزشک نامدار يونان باستان و پدر علم پزشکى است. در مآخذ اسلامى اين نام به صورتهاى ابقراط، ابوقراطيس، بقراطيس و جز آنها آمده است. وى بنابر رواياتى كه در مآخذ بسيار تكرار شده است، از خاندان اسكليپيادس بود كه حرفه پزشکى شغل خانوادگى آنان به شمار مىرفت. بر اساس اين روايات وى هفتمين پزشک از هشت پزشک مشهور روزگار باستان و نخستين كسى بود كه براى استمرار علم پزشکى آثارى دراينباره نوشت.[۱]
ولادت و وفات
بقراط حكيم و مبدع قوانين مدوّن پزشکى در طب يونانى است. نام پدرش هراکلیدس و نام مادرش فنارته بود. صاحب عيون الأنباء عمر وى را 95 سال و مدت اشتغال او به آموزش و تأليف كتب پزشکى را 79 سال نوشته است. تاريخ ولادت او را 460 قبل از ميلاد و طبعاً سال وفات وى را سال 365 قبل از ميلاد دانستهاند.[۲]
اگرچه بقراط سهم بسيارى در هنر شفاى بيماران داشته، ولى اطلاعات كمى از زندگى شخصى او در دست است. تاريخنويسان بر اين باورند كه او به مصر رفته و در آنجا پزشکى را آموخته است، سپس در بسيارى از جاها از جمله آتن تحصيل كرده و سرانجام به زادگاه خود برگشته است.
درباره اخلاق پسنديده وى گفته شده كه از دربار پادشاهان دورى مىگزيد و تنها دو بار براى درمان دو شاه يونانى به نزد آنان رفت و بىدرنگ پس از پايان كار به شهر خود بازگشت، اما از درمان پادشاه وقت ایران سرباز زد، زيرا ایرانیان را دشمن يونانيان مىدانست.[۳]
نقش آثار علمی بقراط
نقش آثار علمى بقراط در دانش پزشکى بهخصوص پس از ترجمه آنها به زبان عربى كمنظير است. سوگندنامه معروف بقراط كه پس از گذشت حدود 25 قرن هنوز در سطح جهان به عنوان زيربناى سوگندنامههاى طب شناخته مىشود سرشار از روحيه احساس مسئوليت و مبتنى بر فلسفه زهدگراى فيثاغورث است و مورد تجليل و اعزاز دانشمندان دوره تمدن اسلامى است تا جايىكه مقاله دوم از كتاب اول كامل الصناعة الطبية اثر على بن عباس مجوسى اهوازى سراسر برگفته و تشريح شده از همان سوگندنامه معروف اوست.[۴]
اكثر كتب بقراط را نابغه ديگر عالم پزشکى قديم يعنى جالینوس كه از استوانههاى مكتب طبى اسكندريه و از بزرگان طب قديم و استاد الاساتيد دانشمندان طب دوره تمدن اسلامى است، شرح كرده است چنانكه علاوه بر او بسيارى از دانشمندان ایرانى و مسلمان نيز همچون ابى الصادق نيشابورى، عبدالله بن عزيز سيواسى، موفقالدين عبداللطيف بغدادى، امينالدوله ابوالفرج بن يعقوب، ابن نفيس (على بن ابى الحزم قرشى)، صدقه بن منجاى سامرى به شرح آثار وى پرداختهاند. بيشترين آثار وى توسط حنين بن اسحاق و شاگردانش به زبان عربى ترجمه شده است.[۵]
سخنان بقراط تا كنون باقى مانده است؛ زيرا دانشجويان او نكتههایى از درسهایش را جمعآورى كرده و با انتشار كتابهایى آن را شرح دادهاند. بيش از پنجاه كتاب با نام بقراط وجود دارد و نوشتههایش براى توجيه آنكه او را «پدر علم طب» بناميم، كافى است. نام برخى از اين آثار چنين است:
- اخلاط يا كتاب الطبايع؛
- الأمراض الحادة، يا كتاب ماء الشعير؛
- الأمراض الوافدة يا ابيذيميا؛
- تقدمة المعرفه؛
- الأهوية و الزمنة و المياه و البلدان؛
- العهد يا الإيمان؛
- الفصول يا آفوريسم.
پانويس
منابع مقاله
- كرامتى، يونس، دايرةالمعارف بزرگ اسلامى، زير نظر كاظم موسوى بجنوردى، ج12، ص383، چاپ اول، تهران، 1383.
- اصفهانى، محمد مهدى، كتاب البقراط في الأخلاط، ترجمه حنين بن اسحاق، دانشگاه علوم پزشکى ایران، چاپ اول، تهران، 1386.