ديوان العباس بن الأحنف

ديوان العباس بن الأحنف، مجموعه‌ای ارزشمند از اشعار عاشقانه و غزل‌های احساسی شاعر نامدار عراقی عباس بن احنف (متوفی۱۹8ق)، است. این دیوان بازتاب‌دهنده‌ی دنیای درونی شاعر و عواطف عمیق اوست که با زبانی روان و تأثیرگذار سروده شده ‌است.

ديوان العباس بن الأحنف
ديوان العباس بن الأحنف
پدیدآورانعباس بن احنف (نويسنده) خزرجی، عاتکه (شارح)
ناشردار الکتب المصریة
مکان نشرمصر - قاهره
سال نشر1373ق - 1954م
چاپ1
زبانعربی
تعداد جلد1
کد کنگره
/د9 3559 PJA
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

ساختار

این دیوان با نظمی دقیق و بر اساس حرف رویّ (آخرین حرف اصلی از کلمه قافیه) از الف تا یاء تدوین شده است. هر بخش به اشعاری با قافیه‌های مشترک اختصاص یافته و ابیات به‌ترتیب شماره‌گذاری شده‌اند که آخرین شماره آن به 589 ختم می‌شود. با این روش دسترسی به آن‌ها آسان‌تر می‌گردد. در آغاز کتاب، مقدمه‌ای پژوهشی به قلم محقق آمده که در آن به روش‌شناسی جمع‌آوری و تصحیح اشعار و اهمیت کار شاعر اشاره شده است[۱].

قالب و اوزان شعری

اشعار عباس بن احنف در این دیوان در قالب‌های سنتی شعر عربی، عمدتاً قصیده یا مقطعات کوتاه‌تر سروده شده‌اند. این اشعار از نظر وزنی در بحور مختلف عروضی قرار می‌گیرند که محقق در ابتدای هریک به آن اشاره کرده است. این بحرها شامل: کامل، طویل، وافر، متقارب، خفیف، بسیط، مدید، رجز، سریع، منسرح، مضارع، مقتضب و متدارک می‌گردد.

گزارش محتوا

مضامین اصلی اشعار عباس بن احنف، حول محور عشق و احساسات می‌چرخد. او با به‌کارگیری تصاویر شاعرانه و بیانی تأثیرگذار، حالات گوناگون عشق (مانند: شور دل‌بستگی، رنج هجران، شادی وصال و اندوه فراق) را به تصویر می‌کشد.

نمونه‌های بارز این مضامین را می‌توان در ابیات زیر مشاهده کرد:

در اولین شعر دیوان (قافیه الف) آمده است:

كتبَ المحبُّ إلى الحبيبِ رسالةٌو العينُ منهُ ما تجفُّ من البُكا[۲]

ترجمه: عاشق، نامه‌ای را به معشوق نوشت؛ درحالی‌که چشم‌هایش از گریه خشک نمی‌شد.

در جای دیگر می‌گوید:

لعمري لأهل العشقِ في ما يصيبهمأحق بأن يبكی عليهم من الموتی[۳]

ترجمه: به جانم سوگند، برای اهل عشق در آنچه بر آنان می‌گذرد، سزاوارتر است که بر آنان بگریند تا بر مردگان.

ایشان در فراق یار و مشقت‌های فراوانی که در رسیدن به وصال کشیده، سه بیت در بحر بسیط چنین می‌سراید:

إِنَّا مِنَ الدَّرْبِ أَقْبَلْنَا نَؤُمُّكمْإنضاءَ شَوْقٍ عَلَى إنْضَاءِ أَسْفَارِ
فقلّ ما متّعونا بالمُناح بكمحتی استقلت و قد شُدّت بأكوار
و الصبّ لابد أن يشكو صبابتهإذا تبدل غير الدار بالدار[۴]

ترجمه و توضیح:

شاعر و همراهانش پس از پیمودن راهی طولانی و پرمشقت، به‌سوی محبوب آمده‌اند؛ درحالی‌که هم از طولانی بودن سفر و هم از شدت اشتیاق دیدار او خسته‌ و رنجور بوده‌اند. (پس از رسیدن) شاعر با حسرت بیان می‌کند که فرصت بهره‌مندی و نزدیکی با محبوب بسیار کم بوده است و این وضعیت تا زمانی ادامه داشته که کاروان محبوب آماده‌ی حرکت شده بود. در نهایت، شاعر این تجربه تلخ را به حال همه‌ی عاشقان تعمیم داده و می‌گوید: هر عاشقی ناگزیر است از دلتنگی شدید خود گلایه کند، هنگامی که (جای حضور محبوب) با مکان دیگری جایگزین می‌شود.

پانویس

  1. ر.ک: مقدمه، صفحه ج - ه
  2. ر.ک: متن کتاب، ص1
  3. ر.ک: همان، ص2
  4. ر.ک: همان، ص144-145

منابع مقاله

مقدمه و متن کتاب.

وابسته‌ها