تاریخ فقه و فقها
تاریخ فقه و فقها | |
---|---|
پدیدآوران | گرجی، ابوالقاسم (نویسنده) |
ناشر | سازمان مطالعه و تدوين کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت) |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1379 ش |
چاپ | 3 |
شابک | 964-459-426-6 |
موضوع | فقه - تاریخ فقیهان - سرگذشتنامه |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 169/9 /گ4ت2 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
تاريخ فقه و فقها، اثر ارزشمند استاد ابوالقاسم گرجى، به زبان فارسی است كه براى تدريس خود در دانشگاه آن را تأليف نمودهاند. اين كتاب، نگاهى دارد به تاريخ فقه و اصول كه البته فقه را در سه بخش جداگانه و با نگاهى به برخى از فقهاى بزرگ مورد بررسى قرار داده است.
ساختار
كتاب، از آن جايى كه چند بار توفيق آراستگى به زيور طبع را پيدا نموده است، فلذا مؤلف چند مقدمه و پيشگفتار بر آن مرقوم نموده كه هر يك از ارزش مستقلى برخوردارند. در مقدمه اول، انگيزه تأليف كتاب بيان شده و در پيشگفتار دوم، نگاهى اجمالى به تاريخ فقه، افكنده شده است. ايشان در مقدمه اصلى نيز عصر تشريع را به طور جداگانه تبيين نموده، سپس تاريخ فقه اهل سنت را مستقل از تاريخ فقه تشيع، مورد بررسى قرار داده است. همينها مباحث متن كتاب را نيز تشكيل دادهاند، به اضافه تتمهاى كه در مورد تاريخ علم اصول فقه تأليف شده است.
گزارش محتوا
مقدمه
ايشان، در مقدمه نخست مطلبى راجع به تأثير دانستن تاريخ پيدايش يك علم در فهم مطالب آن آوردهاند كه مطلبى استدلالى بوده و در لابلاى آن به تعريف فقه و حكم شرعى و فقيه و ادله فقه نيز پرداخته است. ايشان، فقه را در لغت به معنى مطلق دانستن و در اصطلاح به دانستن احكام شرعى فرعى از روى ادله تفصيلى آنها تعريف نمودهاند، بعد اضافه مىكنند كه بنا بر اين فقه به معنى مطلق دانستن احكام نبوده، بلكه دانستن استدلالى احكام مراد مىباشد. در مورد حكم شرعى نيز مىفرمايند: تعاريف مختلفى از حكم شرعى شده كه هر كدام اشكالاتى دارند، لكن به نظر من آنچه را كه شارع مقدس به عنوان شارعيت براى موضوعات مختلف اعتبار كرده است، حكم شرعى مىگويند؛ مانند وجوب، حرمت، ملكيت، زوجيت، پاکى، ناپاکى و ضمان.
ايشان، در تعريف فقيه مىفرمايد: با توجه به تعريف فقه، فقيه در اصطلاح كسى است كه به احكام شرعى از روى ادله تفصيلى آنها آگاهى دارد و در مورد ادله فقه نيز مىفرمايد: در نزد شيعه و اكثر مسلمانان كتاب، سنت، عقل و اجماع ادله اربعه فقه را تشكيل مىدهند. عصر تشريع كه از بعثت پيامبر(ص) تا رحلت آن حضرت را مىگويند، اولين موضوعى است كه در مقدمه خبر از بررسى دقيق آن داده شده است. مطلب بعدى، ادوار فقه اهل سنت است كه از شش دوره تشكيل شده است و آخرين مطلب خبر از بررسى ادوار نهگانه فقه تشيع مىباشد.
عصر تشريع
اما در عصر تشريع كه مدتش بيست و سه سال؛ يعنى سيزده سال قبل از هجرت تا ده سال پس از آن بوده است، چند مطلب قابل توجه و دقيق هست: اول اينكه قرآن كى جمعآورى شده است؟ كه به نظر مؤلف قطعا در زمان خود پيامبر(ص) بوده و رواياتى كه تدوين قرآن را به ابوبكر، عمر يا عثمان نسبت مىدهند، اعتبارى ندارند. مطلب بعدى اين كه منظور از آيات مكى و مدنى چيست؟ ايشان، چند قول را در اين جا برشمردهاند كه بنا بر مشهورترين آنها آيات نازل شده، در قبل از هجرت، همگى مكى هستند و لو در غير مكه نازل شده باشند و آياتى هم كه بعد از هجرت نازل شدهاند و لو در غير مدينه، همگى مدنى هستند. اينكه تعداد سورههاى مكى و مدنى چندتا مىباشند و تعداد آيات قرآن چندتاست و ويژگىهاى آيات مكى و مدنى چيست؟ مطالب ديگر مورد اشاره در اين بخش مىباشند. مؤلف، به اقسام موضوعات آيات و تنوع تعابير آنها و اين كه آيا پيامبر(ص) هم اجتهاد مىكرده يا نه و سنت به عنوان منبع دريافت احكام نيز پرداخته است.
ادوار فقه اهل سنت
اولين دوره فقه اهل سنت، عصر صحابه است كه البته صحابه به صحابه صغار و كبار اطلاق مىگردد. صحابه كبار دورهشان از سال يازدهم هجرت تا چهل هجرى را شامل مىشود؛ اما دوره صحابه صغار تا اواخر قرن اول هجرت را در بر گرفته است. در اين دوره تا زمانى كه شيعه به پيشوايان دينى دسترسى داشت، نيازى به اجتهاد احساس نمىكرد و اين مباحث تقريبا از دوران غيبت كبرى آغاز شد كه در واقع تحولى در اجتهاد براى شيعه مىباشد. ايشان امتيازاتى را براى دوره اول فقه اهل سنت؛ يعنى دوره صحابه شمرده كه بهرهگيرى از ادله اربعه براى استنباط احكام شرعى از آن جمله مىباشد. ايشان به نام افرادى نيز اشاره كرده كه به عنوان فقهاى دوره اول مطرح مىباشند.
دوره دوم فقه عامه عصر تابعين است كه به دليل ادغام صحابه صغار در تابعين، اين دوره از پايان خلافت خلفاى راشدين تا ظهور ائمه اربعه اهل سنت در اوايل قرن دوم هجرى را در بر گرفته است. ايشان به خصوصيات و امتيازات اين دوره نيز به همراه اشارهاى به جايگاه اجماع در اين دوره و نام فقهاى اين دوره اشاره نموده است.
دوره سوم، دوره پيشوايان مذاهب مىباشد كه از اوايل قرن دوم تا نيمه قرن چهارم ادامه داشته است. اين دوره پس از دوره تابعين درخشانترين دوره فقه اهل سنت مىباشد. ايشان در اين قسمت كتاب به اختلافات عمده فرق اسلامى اشاره كرده، بعد به امتيازات و فقهاى اين دوره مىپردازد. فقهاى اين دوره عبارتند از: ابوحنيفه نعمان بن ثابت كه در سال صد و پنجاه هجرى درگذشت، محمد بن ادريس شافعى كه متوفاى دويست و چهار مىباشد و احمد بن حنبل شيبانى كه سال وفاتش را دويست و چهل و يك نوشتهاند و نهایتا مالك كه يكى ديگر از فقهاى اربعه اهل سنت مىباشد.
دوره چهارم فقه اهل سنت را دوره توقف اجتهاد و گزينش مذاهب ناميدهاند كه از نيمه قرن چهارم تا سقوط خلافت عباسيان را در بر گرفته است. پنجمين دوره فقه ايشان، عصر تقليد محض است كه از سقوط بغداد توسط هلاكو تا جنگ جهانى دوم مىباشد. اجتهاد در اين دوره به نهایت ضعف خود رسيده بود و تمام امتيازات دورههاى قبلى را از دست داد. ششمين و آخرين دوره فقه اهل سنت از حدود جنگ جهانى تا زمان حاضر را شامل مىشود كه از جمله خصوصيات آنها خروج از انحصار تقليد از يكى از فقهاى اربعه است؛ يعنى در اين دوره، يك شافعى مذهب مسئلهاى را از ابوحنيفه تقليد مىكند و يك مالكى مقلد احمد بن حنبل است.
ادوار فقه شيعه
مؤلف، براى فقه اماميه نه دوره ترسيم نموده كه به ترتيب عبارتند از: 1- دوره تفسير و تبيين كه از رحلت پيامبر(ص) آغاز شده و تا پايان غيبت صغرى ادامه يافته است. در اين دوره اگر چه باب اجتهاد در ميان اهل سنت گشوده شد؛ ولى شیعیان با وجود ائمه معصومين(ع) نيازى به اجتهاد نمىديدند. در اين دوره از امامان(ع) نمىتوان به فقيه تعبير كرد، زيرا آنان در واقع مفسران شريعت مىباشند نه يك مجتهد و فقيه صرف. البته در ميان شاگردان آنها مخصوصاً شاگردان صادقين(ع) افراد بودند كه با وجود نقل احاديث، از قدرت استنباط احكام نيز برخوردار بودند كه از آنها به عنوان فقهاى اين دوره ياد مىشود. 2- دور دوم، دوره محدثان نام دارد كه از حدود غيبت كبرى؛ يعنى اواسط نيمه اول قرن چهارم تا نيمه اول قرن پنجم را در بر گرفته است. بزرگان اين دوره غالباً در دو شهر مذهبى قم و رى زندگى مىكردهاند. على بن ابراهیم قمى، محمد بن يعقوب كلينى، جعفر بن محمد بن قولويه و على بن حسین بن موسى بن بابويه و پسرش، فقهاى اين دوره مىباشند. 3- دوره سوم، عصر آغاز اجتهاد است. اين دوره هم مقارن دوره قبل بوده و از آغاز غيبت كبرى توسط ابن عقيل عمانى و ابن جنيد اسكافى شروع شده و حدود يك قرن و نيم ادامه يافت. غير از اين دو نفر ابن قولويه، شيخ مفيد و سيد مرتضى نيز از فقهاى اين دوره هستند. 4- چهارمين دوره فقه شيعه را عصر كمال و اطلاق اجتهاد ناميدهاند. اين دوره نيز به نوعى با دوره قبلى در هم مىباشند. سر سلسله اين دوره، شيخ طوسى است كه معاصر سيد مرتضى و شيخ مفيد بوده و به همين جهت اين دوره را مىتوان امتداد دوره سابق به شمار آورد. تأثيرات بىنظير شيخ طوسى در فقه شيعه در همين دوره معنا پيدا كرد كه در موردش مطالب بسيارى گفته شده است. 5- دوره پنجم، عصر تقليد نام دارد و علتش تأثير عظمت شيخ طوسى مىباشد. طبرسى، ابوالفتوح رازى، قطبالدين راوندى، احمد بن على طبرسى، سديدالدين محمود بن على حمصى رازى، عماد طوسى، منتجبالدين، قطبالدين و ابن شهر آشوب نيز از فقهاى اين دوره به شمار مىروند. 6- عصر نهضت مجدد مجتهدان، نامى است كه بر اساس شرايط دوره ششم فقه شيعه بر آن گذاشته شده و محرك و عامل اصلى اين نهضت نيز ابن ادريس حلى مىباشد كه با نوشتن كتاب سرائر و نقد غالب نظريات شيخ، باعث شكست اين ركود گرديد. سيد بن طاووس، محقق حلى، علامه حلى و پسرش، شهيد اول، محقق كركى، شهيد ثانى و شيخ بهایى از فقهاى اين دوره مىباشند. 7- دوره هفتم را عصر پيدايش مذهب اخباریان ناميدهاند. محمد امين استرآبادى از محدثان و محققان شيعه است كه در واقع عامل ترويج مذهب اخبارىگرى در ميان شیعیان مىباشد. مولى صالح مازندرانى، فيض كاشانى، محقق سبزوارى، حر عاملى و علامه مجلسى از ديگر فقهاى دوره مذكور مىباشند. 8- دوره هشتم، عصر جديد استنباط است كه به وسيله وحيد بهبهانى بنيان گذارده شد و توسط شاگردانش تكميل گرديد. اينان با ايستادگى در مقابل اخباریان، به فقه شيعه نفسى تازه بخشيدند. 9- دوره نهم كه منتهى به زمان حاضر مىگردد، در واقع دنباله دوره هشتم بوده و توسط شيخ انصارى شكوفايى خاصى پيدا كرد. مؤلف، در مورد علم اصول نيز به پيدايش علم اصول و مقام آن در ميان علوم ديگر و تحولات اين علم در طول تاريخ اشاره كرده است.