الكهف و الرقيم في شرح بسم الله الرحمن الرحيم
الکهف و الرقیم فی شرح بسم الله الرحمن الرحیم | |
---|---|
پدیدآوران | جیلانی، عبدالکریم بن ابراهیم (نویسنده) تهرانی، قاسم (محقق) |
عنوانهای دیگر | شرح الکهف و الرقیم |
ناشر | دار و مکتبة الهلال |
مکان نشر | بیروت - لبنان |
سال نشر | 2008 م |
چاپ | 1 |
شابک | 9953-75-406-3 |
موضوع | تفاسیر (بسم الله الرحمن الرحیم) تفاسیر عرفانی - قرن 9ق. |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
الكهف و الرقيم في شرح بسم الله الرحمن الرحيم، به زبان عربى، اثر شيخ عبدالكريم جيلى، از ارزشمندترين كتابهاى عرفانى است كه در شرح«بسم الله الرحمن الرحيم» نگاشته شده است.
ساختار
كتاب، در يك مقدمه و پانزده فصل تدوين شده است. لازم به ذكر است كه شرح ناقصى از اين كتاب در اين مجموعه آورده شده است كه متأسفانه مؤلف آن مشخص نمىباشد.
گزارش محتوا
مقدمه: پيامبر گرامى اسلام(ص) مىفرمايد: «آنچه در كتب آسمانى است، در قرآن است و آنچه در قرآن است، در فاتحه است و آنچه در فاتحه است، در بسم الله الرحمن الرحيم است». همچنين مىفرمايد: «آنچه در بسم الله الرحمن الرحيم است، در «باء» است و آنچه در «باء» است، در نقطهاى كه زير باء قرار دارد، جمع شده است».
مؤلف، در مقدمه كتاب، بيان مىكند كه غرض وى، تفسير بسمله از جنبه ادبى نيست، بلكه از جهت معانى حقايق آن است.
فصل اول: نقطهى زير باء، آغاز هر سورهاى از كتاب خداست، چون حرف، مركب از نقطه است و از آنجا كه براى هر سورهاى حرفى و براى هر حرفى نقطهاى است كه اول آن مىباشد، لذا نقطه، آغاز هر سوره از كتاب خداست.
نقطه باى بسم الله، اشاره به ذات خداى تعالى است كه در پشت پردههاى كنزيتش، در ظهور براى خلقش، غايب است.
فصل دوم: نقطه باء، در عالم غيب خويش كه تفرقهاى در آن نيست، واحد است و اين نقطه واحد، گرچه، بهصورت متعدد ظهور مىكند، ولى در ذات خود يكى است؛ همچنين خداى سبحان واحد است، گرچه مشرك گمان شركت در مورد او مىنمايد.
فصل سوم: در اين فصل، به گفتوگوى نقطه و باء پرداخته شده است. نقطه به باء مىگويد: اى حرف! من اصل توام، چون تركيب تو از من است، بلكه تو در تركيب خويش اصل منى، زيرا هر جزئى از تو نقطه است، پس تو كلى و من جزء و كل، اصل است و جزء، فرع، بلكه من حقيقتا اصلم، چون تركيب تو عين من است...
باء در پاسخ مىگويد: سرورم! قبول دارم كه تو اصل منى؛ در حالى كه مىدانم اصل و فرع دو چيزند و اين جثه من، كشيده و تركيب يافته است و وجودى براى من جز به آن نيست و تو جوهرى هستى لطيف كه در همه چيز يافت مىشوى و من جسمى هستم ستبر و متراكم كه به مكانى خاص مقيدم، پس از كجا من توام و چگونه حكم تو حكم من است؟
فصل چهارم: «باء»، همان نفس است و در ميان حروف بسمله تنها «باء»، حرف ظلمانى است و حروف ظلمانى عبارتند از: ب، ج، د، ز، ف، ش، ت، ث، خ، ذ، ض، ظ، غ. خداوند متعال حرف «باء» را در ابتداى هر سورهاى قرار داد و سر آن اين است كه اولین حجابى كه ميان انسان و ذات مقدس الهى قرار دارد، ظلمت وجود انسان است، پس زمانى كه اين حجاب فانى شود و جز خدا در ميان نباشد، اسماء و صفات او حجابى خواهند بود بر او.
مصنف در بقيه فصول، به ترتيب، از اقسام الفت ايجاد كردن الف بين حروف، باقى ماندن الف به حالت اطلاق خود علىرغم سريان آن در همه حروف، سريان الف در همه حروف بهگونه سريان نقطه در آنها، سريان حق در همه اجناس عالم بدون مقيد شدن به آنها، واحد بودن عدد الف، معناى اثنينيت باء، ناتوانى خلق از ادراك حق مگر در سطح رحمانيت، كشيدن باء در بسم الله پس از اسقاط الف، حقيقت جامع بودن ميم بسم الله نسبت به غيب و شهادت، حروف اسم جلاله (الله) و عرش سخن گفته است.
در مورد شرح اين كتاب كه به آخر آن ملحق گرديده، گفته شده است كه هيچ اطلاعى درباره نویسنده، ناسخ و تاريخ كتابت آن وجود ندارد؛ آرى به ملاحظه نوع ورق و خط آن، به گمان قوى تاريخ كتابت آن به اواخر قرن دهم و ابتداى قرن يازدهم برمىگردد و علت ناقص بودن آن، يا به خاطر عدم اتمام آن توسط شارح است و يا به جهت در دسترس نبودن نسخه كامل آن.
وضعيت كتاب
كتاب، توسط قاسم تهرانى، تحقيق و تصحيح شده است. وى در مقدمه، مشروحا به معرفى مؤلف و مراتب علمى و عرفانى و آثار وى پرداخته است. فهرست روايات و فهرست تفصيلى كتاب مورد بحث، در پایان آن ذكر شده است.
پاورقىها، بيشتر به ذكر موارد اختلاف نسخ و آدرس آيات اختصاص يافته است.