گزارش سفارت کابل: سفرنامۀ سید ابوالحسن قندهاری در سال 1286 و اسناد مربوط به آن

    از ویکی‌نور
    گزارش سفارت کابل: سفرنامۀ سید ابوالحسن قندهاری در سال 1286 و اسناد مربوط به آن
    گزارش سفارت کابل: سفرنامۀ سید ابوالحسن قندهاری در سال 1286 و اسناد مربوط به آن
    پدیدآورانفکرت، محمد آصف (نویسنده)
    ناشربنياد موقوفات دکتر محمود افشار
    مکان نشرايران - تهران
    سال نشر1368ش.
    چاپيکم
    موضوعايران - روابط خارجي - افغانستان افغانستان - روابط خارجي - ايران
    کد کنگره
    ‏DS ۳۵۲/ق۹گ۴

    گزارش سفارت کابل: سفرنامۀ سید ابوالحسن قندهاری در سال 1286 و اسناد مربوط به آن به کوشش محمدعاصف فکرت، این کتاب، در دو بخش گرد آمده است:

    قسمت اول این کتاب گزارش سفارت را شکل می‌دهد و قسمت دوم، سواد چند نامه است به قلم منشی محمد عظیم که خود آن منشی و پدرش منشی محمداسماعیل و فرزندش منشی محمدرحیم در سدۀ سیزده و نیمۀ اول سدۀ چهارده قمری منشیان دارالسلطنۀ هرات بوده‌اند.

    ساختار

    کتاب در دو بخش تدوین شده است.

    بخش اول: کتابچۀ سفارت

    بخش دوم: نامه‌ها

    گزارش کتاب

    اندکی پس از مرگ سردار سلطان احمدخان سرکار، حکمران هرات (1280 هـ) و پیروزی امیر دوست‌محمدخان که مرگ او را نیز در پی داشت، هرات به تصرف امیر شیرعلی‌خان فرزند امیر دوست‌محمدخان درآمد و او سردار محمدیعقوب‌خان فرزند نوجوان خویش را به حکومت آن شهر گماشت. پیوندهای دول قاجار و محمدزایی در این روزگار حسنه بوده و هیئت‌هایی بین دو کشور ایران و افغانستان رفت‌وآمد کرده‌اند که مهم‌ترین آنها آمدن سردار محمدیعقوب‌خان با گروهی کثیر به خراسان و دیدار او با ناصرالدین شاه در سال 1284 هجری بوده است.

    ناصرالدین شاه در آن هنگام که در خراسان بود، مقدم امیرزاده را گرامی داشت. تحف و هدایایی به او و همراهانش داد و ارمغان او را پذیرفت و در پایان همان سفر در برابر توطئه‌ای که از طرف فرزند سلطان احمدخان علیه او فراهم شده بود، از سردار محمدیعقوب‌خان حمایت کرد و به دستور او خصم سردار را دستگیر کردند.

    دو سال بعد از این تاریخ، یعنی در 1286 هجری که امیر شیرعلی‌خان بر تمام افغانستان مسلط شد، دولت ایران سفیری به افغانستان فرستاد که این کتاب، گزارش آن سفارت است. مأموریت این سفارت بر عهدۀ حاجی سیدابوالحسن شاه قندهاری، امین کل آستانۀ مقدسۀ رضویه گذاشته شد. میرغلام‌محمدخان غبار از رسیدن سید ابوالحسن از رسیدن سفیر ایران به کابل یاد می‌کند.

    از نامه‌ای که ظاهراً میرزاآقاخان نوری صدراعظم به فرخ‌خان نوشته است، برمی‌آید که سیدابوالحسن‌ پیش از ورود به ایران، حکیم‌باشی قندهار بوده و در ضمن برای دولت‌مردان قاجار واقعه‌نگاری می‌کرده است و همین واقعه‌نگاری او باعث شده که ترک دیار گوید.

    سید ابوالحسن شاه شخص مطلع و متشبثی بوده است و ساحۀ وسیع اطلاعات او را از همین سفرنامه و نیز از گزارش‌های وقایع هرات که در دورۀ وکالت هرات به تهران می‌فرستاده و مقداری از آنها در مجلد سوم «اسناد مأموریت فرخ‌خان امین‌الدوله) چاپ شده است، می‌توان فهمید. او جزئیات قرارومدارهای دولت قاجار و انگلیس‌ها را به‌مراتب بیش از حکمران هرات می‌دانسته است. از همین گزارش‌ها می‌توان دریافت که او چگونه مایل بوده است که دولت قاجار پول و تسهیلات در اختیارش بگذارد تا ساحۀ املاک و موقوفۀ سرکار فیض آثار را در هرات گسترش بدهد و حتی گمرک را در اختیار بگیرد.

    سید ابوالحسن مدتی پس از این تاریخ به مقام امانت کل آستانۀ مقدسۀ رضویه رسیده است و هنگام مأموریت سفارت افغانستان و پس از آن نیز این شغل را داشته است. از اسنادی که پس از این سفرنامه نقل شده، معلوم می‌شود که او با حاکم هرات سردار فتح‌محمدخان نیز بی‌ارتباط نبوده است.

    قسمت اول این کتاب گزارش سفارت را شکل می‌دهد و قسمت دوم، سواد چند نامه است به قلم منشی محمد عظیم که خود آن منشی و پدرش منشی محمداسماعیل و فرزندش منشی محمدرحیم در سدۀ سیزده و نیمۀ اول سدۀ چهارده قمری منشیان دارالسلطنۀ هرات بوده‌اند. اغلب این نامه‌ها مربوط به یکی از موضوعات این سفرنامه است و در بیشتر آنها نام حاجی سید ابوالحسن امین کل آستانۀ مقدسه، یعنی صاحب همین سفرنامه برده شده است. یک قسمت این نامه‌ها میان سردار فتح‌محمدخان ـ حکمران هرات ـ فرزند وزیر محمداکبرخان و دادماد امیرشیرعلی‌خان و حمزه‌میرزا حشمت‌الدوله، والی خراسان، مبادله شده است.

    کتابچۀ سفر کابل از چند جهت ارزش تاریخی دارد: نخست آنکه اسناد مهمی است از نیمۀ دوم سدۀ سیزدهم هجری مربوط به روابط ایران و افغنستان؛ دیگر آنکه اطلاعات در باب عهد امیرشیرعلی‌خان به زبان دری اندک است و سید ابوالحسن هرچه را مشاهده کرده و دریافته، با دقت تمام به رشتۀ تحریر درآورده است. دیگر آنکه سفر او از هرات از طریق راه مرکز افغانستان تا کابل از طریق غزنی و قندهار صورت گرفته است و معلومات بسیاری مفیدی هرچند به اختصار در باب شهرهای مختلف افغانستان به دست می‌دهد. او در هر موضع از آب‌وهوا، خصوصیت‌های طبیعی و اقلیمی، وضع و پیشامد مردم به‌اجمال یاد کرده است.

    قسمت نامه‌ها هم اگرچه بیشتر در باب یکی از موضوعات ذکرشده در سفرنامه و آن هم در باب رفتار میرعلم‌خان حشمت‌الملک، امیر قاین است؛ ولی بازتاب خوبی از روابط حمزه‌میرزا حشمت‌الدوله والی خراسان و سردار فتح‌محمدخان حاکم هرات است و نقش سید ابوالحسن را در این مورد روشن می‌کند.[۱]

    پانويس


    منابع مقاله

    پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها