کوکب دری: «ستاره درخشان»
کوکب دری | |
---|---|
پدیدآوران | بوحمیدی، محمدرضا (نويسنده)
جعفر بن محمد(ع)، امام ششم (نويسنده) مفضل بن عمر (نويسنده) راوند، حمیده (شارح) کیان مهر، جواد (شارح) |
عنوانهای دیگر | توحید المفضل. شرح ** ستاره درخشان: شرحی بر توحید مفضل امام صادق علیهالسلام |
سال نشر | 1401ش - 1402ش |
چاپ | 1 |
شابک | 978-622-5985-03-2 |
موضوع | جعفر بن محمد(ع)، امام ششم، 83-148ق. - مفضل بن عمر، قرن 2ق. توحید المفضل - نقد و تفسیر - خدا - اثبات - خدا شناسی |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 3 |
کد کنگره | 217/2 BP |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
کوکب دری: «ستاره درخشان»، اثر محمدرضا بوحمیدی، ترجمه و شرحی است بر کتاب «توحید مفضل» که در واقع املای امام صادق(ع) بر مفضل بن عمر جعفی کوفی است.
نویسنده، معتقد است ازآنجاکه مفضل بن عمر، راوی این کتاب بوده و کسی است که امام صادق(ع) او را سزاوار حمل این اسرار و معارف دانسته و این شگفتیها و عجایب خلقت را بر او املا فرموده، هرقدر که جایگاه رفیعش بیشتر روشن شود، بر اعتبار کتاب نیز افزوده میشود؛ اما در ابتدای کتاب به این نکته اشاره نموده است که هرچه تلاش کرده است، به شرح حال کاملی از این شخصیت اسلامی، دست نیافته؛ در نتیجه، در مقدمه، بیشتر کوشیده است جایگاه و منزلت وی در نزد امامان معصوم(ع) و دانشمندان بزرگ اسلامی را بیان نماید[۱].
روش کار نویسنده، بدین صورت است که ابتدا، متن عربی کتاب را آورده و سپس به دنبال آن، به ترجمه متن پرداخته و پس از آن، مطالب را شرح و بسط داده و با کمک آیات، روایات و سخنان علما و دانشمندان، به توضیح آن، پرداخته است. وی سعی کرده است در ترجمه، اصل امانتداری را رعایت نموده و بااینحال، ترجمهای سلیس و روان در اختیار خواننده قرار دهد. بهمنظور آشنایی بیشتر با کتاب، به بخشی از آن اشاره میشود:
متن:
«جهل الشكاك بأسباب الخلقة و معانيها: إن الشكاك جهلوا الأسباب و المعاني في الخلقة و قصرت أفهامهم عن تأمل الصواب و الحكمة في ما ذرأ الباري جل قدسه و برأ من صنوف خلقه في البر و البحر و السهل و الوعر فخرجوا بقصر علومهم الجحود و بضعف بصائرهم إلی التكذيب و العنود حتی أنكروا خلق الأشياء و ادعوا أن تكونها بالإهمال لا صنعة فيها و لا تقدير و لا حكمة من مدبر و لا صانع...»[۲].
ترجمه:
«ناآگاهی اهل شک به اسباب و علل آفرینش: ای مفضل! دودلان [شکاکان] اسباب و معانی آفرینش را درنیافتند و آنگاه که اندیشههای آنان از درک صواب و حکمت آفریدگان باری – عزوجل – درماند، با ناچیزی دانش خود، همه چیز را انکار کردند و با ضعف بصیرت خود به تکذیب و عناد پناه بردند. آنان آفرینش اشیا را انکار نمودند و مدعی شدند که هیچ صنعت، تدبیر و تقدیری در آفرینش اشیا نیست و حکمت هیچ مدبر و صانعی در کار خلقت وجود ندارد...»[۳].
پانویس
منابع مقاله
پیشگفتار و متن کتاب.