کاوش‌های علمی در رجال و اسانید روایات اهل سنت

    از ویکی‌نور
    کاوش‌های علمی در رجال و اسانید روایات اهل سنت
    کاوش‌های علمی در رجال و اسانید روایات اهل سنت
    پدیدآورانمرعشی، سید شهاب‌الدین (مقدمه‌نويس) غفاری، حسن (نویسنده)
    ناشرکتابخانه عمومي حضرت آيت الله العظمي مرعشي نجفي(ره)
    مکان نشرايران - قم
    سال نشر1364ش.
    چاپچاپ سوم
    موضوعمحدثان اهل سنت احاديث اهل سنت - نقد و تفسير
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‎‏/‎‏غ‎‏7‎‏ک‎‏2 / 115 BP
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    کاوش‌های علمی در رجال و اسانید روایات اهل سنت، اثر حاج میرزا حسن غفاری، کتابی است پیرامون راویان و رجال اهل سنت.

    انگیزه نگارش

    نویسنده در مقدمه، انگیزه خویش از تألیف کتاب را چنین بیان نموده است: «ما می‌خواهیم با تألیف این کتاب و قرار دادن آن در دسترس برادران دینی و فضلا و دانشمندان، به مقدار وسع و توانایی خود، بیدار نماییم آنهایی را که در خواب غفلت غنوده‌اند و ندانسته و نسنجیده از اهل بیت عصمت و طهارت(ع)، رویگردان شده و از فیوضات معنوی این خاندان جلیل، محروم گردیده‌اند»[۱].

    ساختار

    کتاب با مقدمه مؤلف آغاز شده و مطالب، مشتمل است بر یک دیباچه، شش فصل، یک تکمیل و یک خاتمه.

    نویسنده در خلال مطالب، گاهی به شرح حال برخی از افراد، پرداخته است، اما در دیباچه، به این نکته اشاره دارد که مقصود وی از ذکر اسامی اشخاص و بیان شمه‌ای از حالات آنها، ترجمه تام و تمام و شرح کامل آنان نیست، بلکه تا جایی که بیان قسمتی از حال آنها، مربوط و مفید به مطالب بوده، در کتاب وارد شده است[۲].

    مصادر و منابع کتاب

    در نگارش و تدوین مطالب اثر حاضر، از منابع و مآخذ فراوانی استفاده شده است که برخی از آنها، عبارتند از: «أسد الغابة» عزالدین بن اثیر جزری؛ «آداب العرب» مصطفی صادق رافعی مصری؛ «الإصابة» ابن حجر عسقلانی؛ «إكمال الرجال» خطیب تبریزی؛ «أئمة الهدی» سید محمد عبدالغفار افغانی؛ «الاستيعاب» ابن عبدالبر؛ «إنسان العيون» شیخ علی حلبی شافعی؛ «أخبار إصفهان» ابونعیم اصفهانی؛ «الأرواح النوافخ» مقبلی؛ «الإمامة و السياسة» ابن قتیبه دینوری؛ «أخبار القضاة» ابن وکیع و...[۳].

    گزارش محتوا

    در مقدمه، نکاتی پیرامون چگونگی تألیف کتاب، عنوان شده است[۴].

    نویسنده در دیباچه، پس از اشاره به انگیزه تألیف، هدف خویش را بیداری اهل سنت و جماعت و پیروان آنها عنوان نموده که شاید با مطالعه کتاب، تکانی بخورند و به‌خود آیند و ببینند که در معضلات و مشکلات علمی و دینی، به چه کسی باید رجوع نمایند و مسئولیت بزرگی را که در مقابل خداوند در فراگرفتن احکام و دستورات مقدس اسلام از طریق قرآن و اخبار صحیح و نشر و تعلیم آنها دارند، از کدام نهج اخذ نموده و برای خود، حجت قرار دهند. وی معتقد است که باید کاملا تنقیح شود که کدام روایت، حجت است و به حرف‌های کدام راوی می‌شود استناد نمود تا در پیشگاه حق و معدلت، معذور و مثاب گردید، نه اینکه به‌مانند اشخاص نابینا، بدون اراده و تشخیص، به هر سمتی که دلخواه و میل نفسانی است، قدم برداشته و چه‌بسا که منجر به هلاکت و نابودی خود و عده کثیری از مسلمین و اضمحلال شئون دین و اجتماعی گردد[۵].

    در ادامه دیباچه، بعد از ذکر مختصری از معنای سنت از نظر لغت و اصطلاح[۶] و اشاره به لزوم اتباع آن از نظر قرآن[۷]، به بررسی ماهیت حدیث، خبر و اثر و فرقی که با یکدیگر دارند، پرداخته شده[۸] و سپس، شرط اساسی و لازم در اخذ سنت که عبارت است از عدالت و ثقه بودن راوی، مورد بحث قرار گرفته است[۹]. در ادامه، کاوش مختصری در حالات ابوهریره که از لحاظ کثرت روایت، اولین راوی اهل سنت و جماعت می‌باشد، صورت گرفته است[۱۰].

    در ادامه، به ذکر، بررسی و رد اقوال و ادله علمایی از اهل سنت پرداخته شده است که اخباری را که در سند آنها، افراد ناصبی وجود داشته، حجت دانسته و روایاتی را که از طریق شیعه و دوستداران حضرت علی(ع) نقل شده، محکوم به عدم حجیت کرده‌اند. از جمله این افراد، عبارتند از ابن حجر عسقلانی[۱۱].

    فصول شش‌گانه کتاب

    در ادامه، در فصول شش‌گانه زیر، به ذکر قسمتی از تراجم احوال عده‌ای از صحابه و تابعین و غیره پرداخته شده است که شرح حالشان در کتاب‌های علمای اهل سنت آورده شده و به اعتقاد نویسنده، در عوض آنکه حق مطلب را ادا نمایند، در مقام اجمال واختصار و غرض‌ورزی برآمده‌اند:

    فصل اول، در بیان و ذکر عده‌ای از سادات و رجال اهل‌بیت(ع) و افاضل و بزرگان خاندان وحی می‌باشد که بعضی از علمای اهل سنت، مقام شامخ این بزرگان را رعایت ننموده و در مقام ایراد روایات، از این افراد، یا هیچ روایتی نقل نکرده و یا اینکه به مقدار اندکی قناعت نموده‌اند. از جمله این افراد، عبارتند از: امام جعفر صادق(ع)، حسن بن زید بن حسن بن علی بن ابی‌طالب(ع)، حسین بن عبدالله بن عبیدالله بن عباس، عبدالله بن محمد بن حنفیة بن علی بن ابی‌طالب(ع)، علی بن جعفر صادق(ع) و محمد نفس زکیه[۱۲].

    فصل دوم، در بیان و ذکر عده‌ای از دوستداران و خواص اتباع اهل‌بیت(ع) می‌باشد که علمای اهل سنت و جماعت، به جهت محبت و دوستی ایشان نسبت به حضرت علی(ع) و سایر ائمه(ع)، آنها را جرح نموده و روایات آنها را از حجیت ساقط کرده‌اند. از جمله این افراد، می‌توان از اصبغ بن نباته تیمی کوفی، ثعلبة بن یزید حمانی کوفی و حارث بن عبدالله اعور همدانی ابوزهیر کوفی نام برد[۱۳].

    فصل سوم، در بیان و شرح حال افراد باایمانی است که به سبب دوستی با خاندان عصمت(ع)، به جهت تشیع و پیروی از ائمه(ع)، مورد ایذا و تهمت جرح قرار گرفته و در اثر ذم و طعن و تهدید، نام آنها در صفحات علم رجال و درایه و شرح حال روات، یا اصلا ذکر نشده و یا اینکه به انحای مختلف، مورد بی‌مهری و ظلم واقع شده و احادیث روایت‌شده از طریق آنان را از حجیت، ساقط نموده‌اند که از جمله آنها، عبارتند از: احمد بن ازهر بن منیع بن سلیط عبدی ابوالازهر نیشابوری، حافظ بن عقده، اسماعیل بن ابان وراق کوفی، اسید بن زید جمال، ثویر بن ابی‌فاخته سعید بن علاقه، جعفر بن سلیمان ضبعی، حارث بن حصیره ازدی، حسن بن صالح بن حی، حسین بن حسن اشقر فزاری، حکم بن ظهیره فزاری، حکم بن عتیبه کندی و...[۱۴].

    فصل چهارم، در ذکر و بیان عده‌ای از دشمنان خاندان عصمت(ع) می‌باشد که صفحات تاریخ، کارهای ننگین و عملکردهای شرم‌آور آنها را به‌نحوی بازگو می‌کنند که قلم از شرح آن شرمنده و بیان از تذکار آن، منفعل است و به سبب همین اعمال، لازم بود که علمای اهل سنت، همه مرویات آنها را از درجه اعتبار ساقط نمایند، ولی متأسفانه روی عصبیت و عناد، رفتار آنان برعکس شده و همه این افراد فاسد را توثیق نموده و برای ترویج متاع فاسد و بازار کاسد و مسلک و مرام خود، روایات آنها را در کتب روایی وارد نموده و به آنها، احتجاج نموده‌اند. نویسنده در این فصل، برای اثبات این موضوع، به شرح حال عده‌ای از این افراد پرداخته و بعد از معرفی وزن و مقدار آنان از نظر جامعه اسلامی و قانون‌گذار و شرح مختصری از فجایع آنان، توثیق و تکریم بعضی از متعصبین و کج‌فهمان اهل سنت را درباره ایشان، متذکر شده است. این افراد، عبارتند از: یزید بن معاویة بن ابی‌سفیان، خالد بن یزید بن معاویة بن ابی‌سفیان، عمر بن سعد بن ابی‌وقاص، عنبسة بن خالد بن یزید بن ابی‌نجاد، مروان بن حکم بن عاص، عبدالملک بن مروان بن حکم بن ابی‌العاص، وحشی بن حرب حبشی و ولید بن عقبة بن ابی‌معیط بن ابی‌عمرو[۱۵].

    فصل پنجم، در بیان و ذکر عده‌ای از جیره‌خواران و خواص مأمورین دشمنان اهل‌بیت(ع) می‌باشد که اهل سنت، به سبب نزدیکی و تماس این افراد با حکام جور، از قبیل خلفای بنی‌امیه و بنی‌مروان، آنها را تعدیل و توثیق کرده و روایاتشان را در کتب خود، وارد نموده‌اند که از جمله آنها، عبارتند از: زهیر بن معاویة بن خدیج جعفی کوفی، عبدالله بن طاوس کیسان یمانی، عبسة بن سعید بن عاص، قبیصة بن ذؤیب خزاعی، کثیر بن صلت بن معدیکرب کندی و ابوعبیدالله مذحجی[۱۶].

    فصل ششم، در ذکر و بیان افرادی است که به شهادت علما و دانشمندان اهل سنت، از نواصب و دشمنان اهل‌بیت(ع) بوده و علایم کفر و نفاق و بدبینی در ادوار زندگی از آنان به منصه ظهور و بروز رسیده است، اما متأسفانه اهل سنت همه این فجایع و بدبینی‌ها را نادیده گرفته و در مقام تعدیل و توثیق آنان برآمده و روی این جهت، روایات آنها را در کتب روایی وارد کرده و مورد عمل قرار داده‌اند. از جمله این افراد، عبارتند از: ابراهیم بن یعقوب جوزجانی دمشقی، مصعبی احمد بن محمد بن عمر بن مصعب مروزی، اسحاق بن سوید بن هبیره عدوی، ثور بن زید دیلمی، ثور بن یزید حمصی و حاجب بن عمر ثقفی[۱۷].

    در قسمت «تکمیل»، به ذکر پاره‌ای از گفتار و عملکرد ناشایست عده‌ای از دانشمندان و نویسندگان اهل سنت و جماعت درباره اهل‌بیت(ع) و دوستان و محبان ایشان پرداخته شده[۱۸] و در خاتمه، به اثبات این موضوع پرداخته شده است که اغلب دانشمندان متقدم و علمای اعصار خلفای اموی و عباسی، از جهت تقیه و حفظ جان، مال، عرض و ناموس، مرتکب انواع افترا و اعمال ناروا گردیده‌اند[۱۹].

    وضعیت کتاب

    فهرست مطالب، در انتهای کتاب آمده و در پاورقی‌ها، علاوه بر ذکر منابع[۲۰]، به توضیح برخی از مطالب متن، پرداخته شده است[۲۱].

    پانویس

    1. ر.ک: دیباچه، ص5-‌6
    2. ر.ک: همان، ص5
    3. ر.ک: مصادر و مآخذ کتاب، صفحه ا - ب
    4. ر.ک: مقدمه، صفحه ز - ‌یو
    5. ر.ک: دیباچه، ص6
    6. ر.ک: همان، ص8
    7. ر.ک: همان، ص9
    8. ر.ک: همان، ص11
    9. ر.ک: همان، ص13
    10. ر.ک: همان، ص16-‌25
    11. ر.ک: همان، ص25
    12. ر.ک: متن کتاب، ص75-‌97
    13. ر.ک: همان، ص98-‌107
    14. ر.ک: همان، ص108-‌160
    15. ر.ک: همان، ص161-‌176
    16. ر.ک: همان، ص177-‌181
    17. ر.ک: همان، ص182-244‌
    18. ر.ک: همان، ص244
    19. ر.ک: همان، ص290
    20. ر.ک: پاورقی، ص11
    21. ر.ک: همان، ص93

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.

    وابسته‌ها