کاشفالغطاء، جعفر بن خضر
نام | کاشفالغطاء، جعفر بن خضر |
---|---|
نامهای دیگر | آلکاشفالغطاء، جعفر بن خضر
جعفر الحلی جناجی الحلاوی النجفی، جعفر جناجی نجفی، جعفر بن خضر حلی، جعفر بن خضر شیخ جعفر کبیر |
نام پدر | خضر |
متولد | 1154 ه.ق |
محل تولد | نجف اشرف |
رحلت | 1228 ق |
اساتید | وحید بهبهانی، سید محمد مهدی بحرالعلوم، سید صادق فحام |
برخی آثار | کشف الغطاء عن مبهمات شریعه الغراء (طبع قدیم) |
کد مؤلف | AUTHORCODE00179AUTHORCODE |
جعفر کاشفالغطاء (1154-1228ق)، مشهور به شیخ جعفر نجفی و ملقب به کاشفالغطاء، شیخ جعفر کبیر و شیخ المشایخ، از مراجع تقلید شیعه، صاحب کتاب کشف الغطاء، از شاگردانِ آقا محمدباقر وحيد بهبهانى و سيد مهدى بحرالعلوم
اسدالله شوشتری داماد ایشان است.
ولادت
در سال 1154ق در نجف اشرف چشم به جهان گشود.
تحصیلات
وى از همان اوان كودكى به تحصيل علوم دينى پرداخت. در آغاز، مقدمات را نزد پدر خود آموخت و سپس از محضر بزرگان كسب دانش كرد و به مرتبت والايى از علم و عمل نائل آمد.
در عظمت و بزرگوارى او همين قدر بس كه آیتالله سيد مهدى بحر العلوم او را به عنوان مرجع عام شيعه معرفى مىكرد و حتى امر فرمود به اهلبيت خود كه از شيخ جعفر تقليد نمايد.
شيخ جعفر کاشفالغطاء مىگفت: اگر تمام کتابهاى فقه را با آب بشويند من مىتوانم همه ابواب آن را از طهارت تا ديات از حفظ بنويسم.
کاشفالغطاء معاصر با آیتالله سيد على طباطبائى (خواهر زاده وحيد بهبهانى، متوفى 1331ق) است كه يك دوره فقه استدلالى كامل را تدوين كرد و در ترتيب ابواب آن به ابتكارات جالبى دست زد.
همچنين از معاصرين او آیتالله مولى مهدى نراقى كاشانى است كه يكى از فقهاى برجسته و بنام بوده و مرجعيت داشته است.
خصوصيات اخلاقى
كاشفالغطا داراى اخلاق الهى بود وارسته، فروتن، سخاوتمند، غيور، متواضع، مجاهد، در دل شب براى عبادت و راز و نياز بيدار مىشد و تا سپيده دم در حال تضرع و گريه و زارى بود و صبحگاهان براى درس و بحث، و براى مقابله با دشمنان دين و مذهب، همانند شير در اين ميدانهاى خطرناك وارد مىشد و همواره پيروز و سر بلند بود. شب كه فرا مىرسيد، هنگام خوابيدن به محاسبه نفس خويش مىپرداخت و گاهى خطاب به خويشتن مىگفت: «در كوچكى ترا «جعيفر» (جعفر كوچولو) مىگفتند، سپس «جعفر» شدى، و پس از آن «شيخ جعفر»، و سپس «شيخالاسلام»، پس تا كىخدا را معصيت مىكنى و اين نعمت را سپاس نمىگويى؟»
هميشه مردم را به خواندن نماز جماعت سفارش مىكرد.
ميرزاى نورى(ره) در مستدرك مىنويسد: سيد مرتضى نجفى كه مرد عادل و با تقوى و فرد مورد اعتمادى است و در اوايل عمرش شيخ جعفر را درك كرده بود، به من گفت: روزى شيخ جعفر براى نماز ظهر تاخير كرد و به مسجد نيامد مردم كه از آمدن شيخ نا اميد شدند، شروع كردند نماز را فرادى خواندند چيزى نگذشته بود كه شيخ وارد مسجد شد و با ناراحتى مردم را سرزنش كرد كه چرا نماز را فرادى مىخوانيد؟
مگر يك نفر عادل بين شما نيست كه به او اقتدا كنيد؟
سپس مؤمنى را ديد كه نماز مىخواند و تا اندازهاى هم امكانات مالى خوبى داشت، فورا به او اقتدا كرده و به نماز ايستاد مردم كه شيخ را ديدند به آن مؤمن اقتدا كرده، همه پشت سر او ايستادند و اقتدا كردند آن مؤمن به قدرى شرمنده شد كه نمىدانست چگونه نماز را تمام كند پس از اداى نماز ظهر كنار رفته و به شيخ عرض كرد: بايد نماز عصر را خود جناب عالى امامت كنيد شيخ خوددارى كرد او اصرار نمود، تا اينكه بالاخره شيخ گفت: حال كه اصرار مىكنى، اگر پولى بدهى كه همين جا بر فقرا تقسيم كنيم، از امامت تو صرف نظر مىكنيم آن مرد پذيرفت و دويست شامى (كه پول رايج آن زمان بود) به شيخ پرداخت و شيخ جعفر قبل از شروع به نماز عصر، دستور داد فقرا را جمع كنند و همانطور پولها را بر آنها تقسيم نمود سپس به نماز ايستاد.
شيخ نسبت به مذهب خيلى تعصب داشت و در برابر دشمنان حق، بى پروا مىايستاد و مقاومت مىكرد. هنگامى كه وهابيها به نجف يورش آوردند و به غارتگرى و جنايت دست زدند، شيخ جعفر بزرگ با دست و زبان با آنان جهاد كرد و از مذهب دفاع نمود، تا آنجا كه جبههاى در مقابل آنان گشود و رزمندگانى را براى دفاع از دين آماده ساخت و خود همراه علما و بزرگان دين پيشاپيش آنان به راه افتاد و پس از نبردى سهمگين آنان را تار و مار كرده، از نجف راند و رئيس آنها كه سعود نام داشت (و شايد از نياكان ملك فهد، پادشاه كنونى عربستان باشد.) ناچار پا به فرار گذاشته و براى انتقام جويى به كربلا حمله كرد، چون ديگر توان مقاومت در برابر ياران شيخ جعفر را نداشت. اهل كربلا با اينكه بيشتر از اهل نجف بودند، تاب مقاومت نياورده، تسليمستمگران شدند. پس از آن حادثه براى اينكه نجف اشرف از هر گزندى مصون بماند، شيخ جعفر قيام به ساختن «سور نجف» (ديوارى بزرگ در اطراف نجف اشرف) نمود و محمدحسن خان صدر اصفهانى به دستور آن بزرگوار كار ساختمانى اين سور مهم را به عهده گرفت و بنا كرد.
يكى از كارهاى مهم شيخ جعفر را نيز مىتوان مقابله با ميرزا محمد اخبارى نام برد. اين شخص از بزرگترين دشمنان مراجع اصولى بود كه تهمتهاى ناروا و زشت به علما مىزد و در گوشه و كنار فعاليت زيادى بر عليه آنان مىكرد. شيخ جعفر براى كوبيدن او ناچار به رى سفر كرده و به تبليغ بر عليه آن فرد اخبارى مشغول شد و در اين زمينه، نامهها و رسالههاى مفصلى در رد ميرزا محمد اخبارى و مذهب او نوشت و آن قدر كوشش كرد تا اينكه حركت او را در نطفه خفه كرد و ميرزاى اخبارى از ترس او پابه فرار گذاشت.
خاندان
آثار علمى کاشفالغطاء منحصر به چند كتاب فقهى نيست، بلكه يكى از آثار مهم عملى و علمى او را مىتوان تربيت كردن فرزندانى بر جسته و فقيه ذكر نمود كه هر يك دريايى از علم و دانش بودند. شيخ جعفر داراى سه فرزند مجتهد بود كه هر سه از فقهاى بنام شيعهاند و بزرگترين آنها شيخ موسى است كه پدر براى وى احترامى فوقالعاده قائل بود و برخى از تأليفات اين فرزند به خواهش پدر بوده است. شيخ جعفر اين فرزندش را بر تمام فقها، به استثناى شهيد اول و محقق برتر مىدانست. دو فرزند ديگرش شيخ على و شيخ حسن مىباشند كه هر دو مجتهد بودهاند.
شيخ جعفر پنج داماد داشت كه اين پنج نفر هم نيز از فقهاى به نام شيعه مىباشند و آنها عبارتند از:
- شيخ اسد اللّه تسترى كاظمى، صاحب كتاب المقابيس
- شيخ محمدتقى رازى اصفهانى، صاحب هداية المسترشدين
- سيد صدرالدين موسوى عاملى
- آقا محمد على هزار جريبى
- شيخ محمد، پدر شيخ راضى
گفتار بزرگان
شيخ جعفر كاشفالغطا، فقيه بزرگ و مجتهد وارسته در عصر خويش بوده است كه چندى از بزرگان او را چنين توصيف مىكنند.
- مرحوم استاد ميرزا حسين نورى، صاحب مستدرك الوسائل(ره) اين چنين کاشفالغطاء را ستايش مىكند و توصيف مىنمايد: درست است در هر عصر، عالمان بزرگى داشتهايم كه از نظر علم و تقوى كم نظير بوده و همتايى نداشتند، ولى امروز سخن از شخصيتى است عاليقدر و بزرگ مرتبه كه با كتاب ارزنده كشف الغطا خود، فقه و دشوارىهاى فقه را شكافت همانند كشتى كه حباب دريا را مىشكافد. نام آن بزرگوار جعفر بن شيخ خضر جناجى نجفى و معروف به کاشفالغطاء است.
و در جاى ديگر مىنويسد:
بزرگ بزرگان، شمشير برّان اسلام، استاد پژوهش و تحقيق، آيت عجيب خداوند كه عقول از درك آن قاصرند و زبانها لال. اگر به علم و دانش او بنگرى، كتاب كشف الغطايش كه در هنگام سفر نوشته است، تو را از امرى سترگ با خبر مىسازد و از مقامى والا در مراتب علوم دينى او، چه اصول باشد و چه فروع آگاه مىكند.
- صاحب مفتاح الكرامة در مقدمه كتابش او را به عنوان امام، علا مه مورد اعتماد و مقدس و بزرگترين دانشمند مىستايد.
- در روضات الجنات چنين آمده است: او از استادان بزرگ فقه و كلام بود كه به احكام دين آشنايى و معرفت كامل داشت و مذهب را همواره ترويج مىكرد مورد تقدير و احترام خاص و عام بود، در چشم بزرگان بزرگ مىنمود، در امر به معروف و نهى از منكر بسيار جدى و كوشا، و در كشاكش روزگار ثابت و استوار بود.
عرب و عجم از او فرمان مىبردند و اوامرش را به جان و دل مىخريدند. در دين و دنيا بر همطرازانش تفوق و برترى داشت. در خانوادهاى كه به علم شهرت نداشت، پيدا شد، ولى بزرگترين عالم عصر شد. در عين حال كه وقار و هيبت و قدرت داشت، داراى تواضع و فروتنى و ملاطفت بسيار بود. در هيات ظاهريش با ديگران تفاوتى نداشت. او انسانى شجاع و نيرومند در دين، و داراى همتى والا بود. گويند در آغاز طلبگى آن قدر فقير و تهىدست بود كه با نماز و روزه استيجارى زندگى روزمره خود را مىگذراند و با همين وضع درس مىخواند و تحصيل علم مىكرد.
- از استاد اعظم شيخ مرتضى انصارى نقل شده است كه فرمود: اگر كسى آن قواعد و اصولى را كه شيخ جعفر در كتاب كشف الغطايش جا داده است بداند، نزد من مجتهد خواهد بود.
- شيخ عبدالحسين تهرانى(ره) مىگويد: اگر مواظبت او را بر سنن و آداب و احكام ببينى و عبادت و مناجاتش را در سحرگاهان بشنوى، و گريه و زاريش را در دل شب بنگرى، مىبينى از همان كسانى است كه اميرالمؤمنين(ع) براى يكى از اصحابش به نام احنف بن قيس تعريف مىكرد و تو را به شگفتى خواهد وا داشت. هنگامى كه ببينى او با آن مكانت و منزلت و همچنين با آن هيبت و وقارش در راه خدمت به بينوايان و بيچارگان و تهىدستان قرار دارد و در اين راه مايه مىگذارد و همواره در صدد چارهجويى براى مستمندان و فقيران است، و در اين باره داستانهاى زيادى از او نقل مىكنند كه اگر در يك جا گردآورى شود، كتابى ظريف خواهد بود.
اساتيد
شيخ جعفر کاشفالغطاء از محضر بزرگانى نظير: شيخ محمد مهدى فتونى و آقا محمدباقر وحيد بهبهانى و سيد مهدى بحرالعلوم و پدر بزرگوار خود كسب دانش كرده است.
شاگردان
شاگردان بسيارى از محضر ايشان كسب فيض نمودهاند كه بيشتر آنها از مجتهدين و شخصيتهاى بر جسته تاريخ بودهاند و ما براى تيمن و تبرک نام برخى از آنها را ذكر مىكنيم.
- سيد جواد عاملى، مؤلف كتاب ارزنده مفتاح الكرامه
- شيخ محمدحسن نجفى، صاحب جواهر الكلام
- سيد محمدباقرصاحب انوار
- حاج محمد ابراهيم كرباسى، صاحب اشارات
- شيخ قاسم مجيبالدين عاملى نجفى
- ملا زينالعابدين سلماسى
- شيخ عبدالحسين اعسم
- سيد باقر قزوينى
- آقا جمال
- شيخ حسين نجفى
وفات
سر انجام شيخ جعفر کاشفالغطاء پس از گذراندن عمرى سرشار از خدمت به مكتب و امت اسلام، در روز چهارشنبه، 22 يا 27 رجب سال 1228ق، پس از هفتاد و چهار سال زيستن پر بركت در دنيا، به لقاى حق شتافت.
آثار
شيخ را مؤلفات بسيارى نيست، ولى آنچه نوشته است، عالى و ارزنده است.
- كشف الغطاء، كه مهمترين و عالىترين كتاب وى در عبادات است.
- شرح قواعد علامه
- كتاب الطهارة، كه در آن اقوال دانشمندان بررسى شده است
- بغية الطالب، در طهارت و نماز
- العقائد الجعفريه فى اصولالدين
- غاية المامول فى علم الاصول
- شرح الهداية للطباطبائى
- الحق فى تصويب المجتهدين و تخطئة الاخباریين
- رساله منهج الرشاد لمن اراد السداد، كه در رد وهابىها است
شيخ جعفر همچنين داراى قريحهاى شعرى بوده و ديوان شعرى از او موجود است كه در آن اشعار بسيار جالب و زيبا سروده است.
منابع مقاله
- آشنايى با علوم اسلامى: ص307
- خدمات متقابل اسلام و ايران: شهيد مطهرى، ص 442
- خاتمه مستدرك: علامه نورى
- مفتاح الكرامة: ج 1، ص3
- روضات الجنات
- ريحانة الادب: ج 5، ص 24
- فقهاى نامدار شيعه: عقيقى بخشايشى، ص 256
تبارنامه
جعفر کاشفالغطا | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||
محمدرحیم | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||
؟ | محمدتقی رازی نجفی اصفهانی | محمدحسین نجفی اصفهانی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||
سید صدرالدین عاملی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||
زمزم بیگم | محمد باقر نجفی اصفهانی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||
محمدتقی آقا نجفی اصفهانی | نورالله نجفی اصفهانی | محمدحسین نجفی اصفهانی | جمالالدین نجفی اصفهانی | اسماعیل نجفی اصفهانی | محمدعلی نجفی اصفهانی | ||||||||||||||||||||||||||||||||
موسی نجفی | محمدرضا نجفی اصفهانی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||
وابستهها
کشف الغطاء عن مبهمات الشریعة الغراء (طبع جدید)
کشف الغطاء عن مبهمات شریعه الغراء (طبع قدیم)
پاسخنامه شیخ جعفر کاشفالغطاء به عبدالعزیز بن سعود (منهج الرشاد لمن أراد السداد)
احکام الاموات الی حین الدفن و الانصراف
حق المبین في تصویب المجتهدین و تخطئة الاخباریین
طريق الوصول إلی التوحيد و النبوة و المعاد و العدل و الإمامة