چاپ سنگی فارسی از نگاه شرق‌شناسان: هشت مقاله درباره تاریخچه چاپ سنگی فارسی

    از ویکی‌نور
    چاپ سنگی فارسی از نگاه شرق‌شناسان: هشت مقاله درباره تاریخچه چاپ سنگی فارسی
    چاپ سنگی فارسی از نگاه شرق‌شناسان: هشت مقاله درباره تاریخچه چاپ سنگی فارسی
    پدیدآورانگرین، نیل (نویسنده)

    مارزلف، اولریش (نویسنده) گرین، نیل (نویسنده) ویلم‌ام. فلور (نویسنده) شگلوا، اولمپیادا (نویسنده) آژند، یعقوب (مقدمه‌نویس)

    مهاجر، شهروز (مترجم)
    ناشرنشر پیکره
    مکان نشرتهران
    سال نشر۱۳۹۸ش
    شابک6-5-92800-600-978
    موضوعچا‌پ‌ سنگی‌ -- ایران‌ -- تا‌ریخ‌,چا‌پ‌ سنگی‌ -- تا‌ریخ‌
    کد کنگره
    ‏Z۲۵۲/م۹چ۲۵ ۱۳۹۰

    چاپ سنگی فارسی از نگاه شرق‌شناسان: هشت مقاله درباره تاریخچه چاپ سنگی فارسی تألیف نیل گرین، اولریش مارزلف، ویلم‌ام. فلور، اولمپیادا شگلوا؛ ترجمه شهروز مهاجر، ویراستار بهرام فرهمندپور؛ با مقدمه یعقوب آژند؛ کتاب حاضر، که مجموعه‌ای از مقالات و تتبعات ایران شناسان در باب چاپ و چاپخانه و به ویژه چاپ سنگی و تاریخ پرفراز و نشیب آن در ایران است، در باب تصویرسازی چاپ سنگی در ایران، ترجمه شده است.

    ساختار

    تاریخچه مختصر چاپ در ایران

    تاریخچه چاپ سنگی فارسی در ایران

    تاریخچه چاپ سنگی فارسی در آسیای میانه

    تاریخچه چاپ سنگی فارسی در هند

    تأثیر نسخه‌های خطی بر کتاب‌های چاپ سنگی فارسی هند در قرن نوزدهم

    سنگ هایی از باواریا: چاپ سنگی ایرانی در بستر جهانی

    تصویرسازی در کتاب‌های چاپ سنگی فارسی

    میرزا علی قلی خویی، تصویرساز بزرگ کتاب‌های چاپ سنگی فارسی

    گزارش کتاب

    جست و جو در هزار توی فرهنگ ما - از گذشته‌های دور تاکنون- مورد توجه شرق شناسان بوده است. پدیده‌ی چاپ و به طور خاص چاپ سنگی یکی از حوزه‌های فرهنگی نسبتا ناشناخته است چون تاکنون پژوهش جامعی در خصوص آن صورت نگرفته و به عنوان نمونه حتی فهرست کاملی از اسناد، اوراق، مطبوعات و کتاب‌های چاپی گردآوری نشده است.

    از قرار معلوم غربی‌ها در اواخر قرن نوزدهم برای نخستین بار با چاپ سنگی فارسی آشنا شده‌اند. به احتمال زیاد در مجموعه‌ای با عنوان فهرست کتاب‌های عربی، فارسی و ترکی منتشر شده در کنستانتینوپل، محفوظ در موزه‌ی آسیایی (1866)، برای نخستین بار به کتاب‌های چاپی فارسی اشاره شده است. پس از این تاریخ می‌توان به فهرست کتابخانه‌ی ژول مو (1876)، فهرست کتاب‌های فارسی در کتابخانه‌ی برلین (1884)، و فهرست کتابخانه‌ی چارلز شفر(1899) اشاره کرد. صرف نظر از فهرست‌ها، احتمالا در مقاله‌ای با عنوان تصاویر عامیانه‌ی ایرانی (به زبان فرانسوی، 1925) اثر ژان ونشن برای نخستین بار به موضوع چاپ سنگی فارسی پرداخته شده است. در این خصوص باز هم می‌توان از مقاله‌های دیگر نیز نام برد. در ادامه‌ی این جریان - تقریبا از نیمه‌ی قرن بیستم به بعد- شرق شناسان آشنایی بیشتری با کتاب‌های چاپ سنگی فارسی پیدا می‌کنند. روشن است که چاپ سنگی، ادبیات و تصویرسازی عامیانه تا مدت‌ها زیر سایه‌ی ادبیات رسمی و هنرهای فاخر تزئینی همچون نگارگری قرار داشته‌اند.

    به طور کلی، از سه منظر فنی، فرهنگی و هنری می‌توان به بررسی پدیده‌ی چاپ پرداخت. متاسفانه ویژگی‌های فنی و فرهنگی چاپ کم تر از ویژگی‌های هنری آن در ایران مورد بررسی قرار گرفته‌اند. هنوز پرسش‌های زیادی در خصوص چگونگی کار نخستین ماشین‌های چاپ در ایران، جنس آن ها- سازنده‌های مختلف، حمل و نقل ماشین‌های چاپ و تجهیزات آن‌ها - نظیر سنگ یا سرب مورد نیاز - بی پاسخ مانده است. گذشته از مسائل فنی، ارتباط زیادی بین فرهنگ و پدیده‌ی چاپ وجود دارد؛ چون ظهور صنعت چاپ، پاسخ به بخشی از نیازهای فرهنگی مردم بوده است. بررسی جامعه شناسانه‌ی پدیده‌ی چاپ، گسترش و نفوذ چاپ تنها در برخی از مراکز شهری، ارتباط بین مدرنیته‌ی ایرانی و صنعت چاپ، تأسیس مطبوعات، نقش افرادتأثیرگذار در تأسیس و توسعه‌ی چاپ در ایران و ارتباط ادبیات با چاپ، همگی بخشی از گفتمان فرهنگی این پدیده‌ی نوظهور هستند. ویژگی‌های هنری و زیبایی شناسانه‌ی صنعت چاپ، که بیشتر در شیوه‌ی چاپ سنگی تجلی یافته، نسبت به ابعاد فنی و فرهنگی چاپ، بیشتر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. از این دسته ویژگی‌ها می‌توان به رابطه‌ی چاپ و عکاسی، خوشنویسی و عناصر تزئینی در کتاب‌های چاپ سنگی، هنرمندان فعال در این حوزه و جنبه‌های زیبایی شناسانه‌ی آثار چاپی اشاره کرد.

    این کتاب شامل هشت مقاله است که هر یک به گوشه‌ای از تاریخ چاپ سنگی فارسی نظر دارند. از این هشت مقاله سهم عمده‌ای به مقالات دانش نامه‌ی ایرانیکا اختصاص یافته، به طوری که پنچ مقاله در نسخه‌ی آنلاین آن منتشر شده‌اند. سه مقاله‌ی دیگر نیز هرکدام در یکی از نشریات معتبر شرق شناسی منتشر شده‌اند. در میان نویسندگان این مقالات، چهار مقاله به اولمپیادا شگلوا و دو مقاله به اولریش مارزلف تعلق دارد. نیل گرین و ویلم فلور نیز هرکدام یک مقاله دارند.[۱]

    پانويس


    منابع مقاله

    کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران

    وابسته‌ها