پرسمان قرآنی فلسفه احکام
پرسمان قرآنی فلسفه احکام | |
---|---|
پدیدآوران | هاشمی نشجلی، علی (نویسنده) دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم. مرکز فرهنگ و معارف قرآن. گروه پاسخ به پرسشها و شبهات قرآنی (تهيه کننده) |
ناشر | نشر جمال |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1389 ش |
چاپ | 1 |
شابک | 978-964-202-122-2 |
موضوع | قرآن - احکام و قوانین - پرسشها و پاسخها |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 99/6 /ﻫ2پ4 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
پرسمان قرآنى فلسفه احكام، اثر سيد على هاشمى نشلجى است كه در آن بهصورت مستند، تحقيقى و تحليلى به برخى از پرسشهاى قرآنى در مورد حكمتهاى احكام دينى پاسخ داده است. مخاطبان عبارت از عموم اهل پژوهش هستند.
نویسنده در پاسخگويى به پرسشها، فقط پاسخ صحيح را نوشته و غالباً ً از ورود به مباحث اختلافى و بيان ساير اقوال خوددارى كرده است. نویسنده به مباحث مهمى پرداخته و بسيارى از پرسشها و شبهات در مورد احكام فقهى از آغاز تا پايان مانند حكمت تقليد، طهارت، نماز، روزه، حجاب، ارتداد، ارث، بردهدارى، ربا و... را پاسخ داده است.
ساختار
كتاب حاضر از مقدمه مديريت مركز فرهنگ و معارف قرآن و چند عنوان تشكيل شده و تقسيم به بخش و فصل و مانند آن نشده است. نویسنده، نخست به معنا و فوائد شناخت احكام پرداخته و آنگاه به پرسشهايى در مورد حكمت و فلسفه احكام (از طهارت و نجاست گرفته تا نماز و روزه و حجاب و ارث و ارتداد و...) پاسخ داده است.
در اين اثر، شيوه بيان مباحث بهصورت پژوهشى و تحليلى و همراه با استناد به منابع معتبر قديم و جديد است. زبان و ادبيات اثر حاضر گويا و شيواست. نویسنده از تعداد قابل توجهى از كتابهاى معتبر علمى قديم و جديد (90 عنوان) براى توليد كتاب حاضر، استفاده كرده است.
گزارش محتوا
در مورد مباحث اين كتاب چند نكته گفتنى است:
- نام نویسنده بر روى جلد و در صفحه اول به اين صورت «سيد على هاشمى نشلجى» آمده است، ولى در صفحه فهرستنويسى پيش از انتشار بهصورت و نام ديگرى ذكر شده است: «غلامرضا حيدرى ابهرى»! شايسته است اين ناهماهنگى برطرف شود. به نظر مىرسد با توجه به آنكه طرح «پرسمان قرآنى فلسفه احكام» بهصورت گروهى انجام شده و غلامرضا حيدرى ابهرى از زمره همكاران اين طرح بوده[۱]، ولى بازنويسى نهايى را جناب سيد على هاشمى نشلجى انجام داده[۲]؛ پس آنچه بر روى جلد و صفحه اول نوشته شده، صحيح است و ذكر نام جناب آقاى غلامرضا حيدرى ابهرى بهعنوان پديدآور صحيح نيست.
- در مقدمه مدير مركز فرهنگ و معارف قرآن پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى دفتر تبليغات اسلامى حوزه علمیه قم كه زمان و مكان نگارش آن مشخص نشده، يادآورى شده است كه افزون بر پاسخگويى به شبهات و پرسشهاى گسترده، از اهداف ديگر تدوين اين مجموعه، ارائه گزارشى از تلاش محققان، براى راهيابى به پاسخى گويا و منطبق با سطح علمى ويژگىهاى سنى و فضاى روحى و نيازهاى عاطفى پرسشگر است... عطوفت، شيوايى، اتقان، سادگى، اختصار، استناد و نيز ارجاع پرسشگر به نوشتههاى قابل فهم و در دسترس، اصول مورد توجه در مسير شكلگيرى اين پاسخهاست..[۳]
- نویسنده در پاسخ اين پرسش: «مراد از فلسفه احكام چيست»، نوشته: واژه فلسفه كاربردهاى گوناگون و معانى متعددى دارد و... و سرانجام افزوده است: در اين نوشتار مراد از فلسفه، شناخت علت تشريع احكام و نيز بيان برخى مصالح، اهداف و فوايد موضوعات فقهى مىباشد. اما مراد از احكام، حكمهاى تكليفى حرمت، وجوب، استحباب، كراهت و اباحه است و افزون بر آن، حكمهاى وضعى مانند: طهارت، نجاست، صحت و بطلان مىباشد..[۴]
- نویسنده در پاسخ اين پرسش: «آيا مىتوان در پى درك و فهم فلسفه احكام از قرآن و ساير منابع بود؟ گستره پيگيرى آن تا كجاست»، توضيحاتى در مورد آن، نوشته و بعد افزوده است: ما تنها به اندازه اطلاعات و به ميزان معلومات بشرى در هر عصر و زمان مىتوانيم فلسفه و اسرار احكام الهى را دريابيم نه همه آنها را و اصولاً با عمق و وسعت آن دستورات و محدوديت علم ما، نبايد غير از اين انتظار داشته باشيم. مفهوم اين سخن اين است كه هرگز نمىتوانيم اطاعت از اين احكام و دستورات را مشروط به درك و فهم فلسفه آنها كنيم؛ زيرا در اين صورت ادعاى علم نامحدود براى خود كردهايم و دانش خود را در سطح دانش پروردگار آوردهايم و اين با هيچ منطقى سازگار نيست... هيچگاه علم به يك حكم شرعى مشروط به فهم فلسفه و حكمت آن نبوده و نيست..[۵]
- نویسنده چند فايده و كاربرد براى شناخت فلسفه و حكمت احكام از نظر قرآن و روايات، ذكر كرده است: الف)- ايجاد انگيزه مضاعف در ميدان عمل؛ ب)- اثبات حكمت خداوند؛ ج)- شناخت ابعاد اعجازى قرآن..[۶]
- نویسنده، برخى از فلسفهها و حكمتهاى زيارت قبور اهلبيت(ع) را چنين بيان كرده است: الف)- تجديد ميثاق با پيامبر و امامان و قدردانى از فداكارى آنان؛ ب)- دعا براى برآورده شدن حاجتها و راز و نياز؛ ج)- زنده كردن ياد آخرت، ايمان و عمل صالح...؛ د)- استفاده از خانههاى نورانى و مراقد مطهر پيامبر(ص) و امامان(ع)؛ ه)- بزرگداشت شعائر الهى و..[۷]
- پرسشها و پاسخهاى مطرحشده در اثر حاضر از نظر کیفیت، يكسان نيست؛ بهطورىكه برخى ساده هستند[۸] و بعضى متوسط[۹] و برخى پيچيده و فنى[۱۰]
- نویسنده در پاسخ اين پرسش كه: «آيا بردهدارى مورد تأييد اسلام است»، نوشته است: قرآن كريم اساس دعوت دينى را بر اين نهاده است كه همه انسانها بندگان خدا هستند؛ حتى علاوه بر انسان، فرشتگان و جنّ را نيز همين گونه توصيف كرده است؛ زيرا خداوند به معناى واقعى كلمه مالك هر چيزى است... دين اسلام قانونى به نام بردهدارى تأسيس نكرد، بلكه از سه روش (1. زور و قلدرى؛ 2. داشتن ولايت ارث و شوهرى و غيره؛ 3. جنگ)، دو روش نخست را ردّ و يك روش را تحت شرايطى امضا كرد تا بهمرور زمان و با شرايطى كه قرار داده است، زمينههاى آن نوع بردهدارى را هم از بين ببرد... و اما اينكه چرا اسلام راه سوم بردهگيرى را بهطور كلى مردود ندانست، بلكه تضييقاتى در آن ايجاد كرد؟ بدان سبب بود كه اولاً اصلاح عادات غلط به زمان نيازمند است؛ ثانياً در آن زمان بردگان فراوانى وجود داشتند و... آنان كسب و كار مستقلى نداشتند و..[۱۱]
وضعيت كتاب
اين اثر داراى فهرست مطالب[۱۲] و نيز فهرست منابع[۱۳] است، ولى فهرستهاى فنّى ديگر (آيات، روايات، اعلام، كتابها و...) براى آن فراهم نشده است.
در فهرست منابع، مشخصات كتابهاى مورد استفاده بهصورت كامل ذكر شده است، جز آنكه نویسنده در مواردى به نام كتاب و نویسنده اكتفا كرده و ساير اطلاعات كتابشناختى را فراموش كرده است[۱۴]
نویسنده از موضوعات آموزشى و تكميلكننده مانند جدول و نمودار و... در اثر حاضر متأسفانه هيچ استفادهاى نكرده است. غالب پاورقىهاى كتاب بهصورت استنادى است و در آن نام و نشان سورهها، آيات و روايات آمده[۱۵] و يا مشخصات و شماره جلد و صفحه كتب كلامى و تفسيرى و روايى و... ذكر شده است[۱۶] البته نویسنده گاهى پاورقىهاى توضيحى نيز آورده است[۱۷]
پانويس
- ↑ مقدمه كتاب، ص 7 - 8
- ↑ همان، ص 12
- ↑ همان، ص 12 - 11
- ↑ متن كتاب، ص 15 - 16
- ↑ همان، ص 16 - 19
- ↑ همان، ص 19 - 21
- ↑ ر. ك.: همان، ص 109 - 111
- ↑ بهعنوان مثال، پرسش از اهميت و جايگاه قرض الحسنه، ر. ك.: همان، ص 210
- ↑ بهعنوان مثال، پرسش از حكمت شكسته شدن نمازهاى ظهر و عصر و عشا در مسافرت، ر. ك.: همان، ص 73
- ↑ بهعنوان مثال، پرسش از حكم سنگين براى مرتدّ ر. ك.: همان، ص 189
- ↑ ر. ك.: همان، ص 201 - 207
- ↑ مقدمه كتاب، ص 5 - 6
- ↑ متن كتاب، ص 224 - 228
- ↑ مثلاً ر. ك.: همان ص 225، شماره 28 و 29 و ص 226، شمارههاى 47 و...
- ↑ بهعنوان مثال، ر. ك.: همان، ص 17، پاورقى 1 و 2 و...
- ↑ بهعنوان مثال، ر. ك.: همان، ص 17، پاورقى 3 و...
- ↑ بهطور مثال، ر. ك.: همان، ص 116، پاورقى 3
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.