علوم قرآن در تفسیر المیزان و آثار علامه طباطبایی قدس‌سره: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ' به ' '
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
خط ۵۶: خط ۵۶:
#:الف)- [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] هرچند - به‌صورت مستقل - از مباحث علوم قرآن سخنى به ميان نياورده‌اند، ولى در لابه‌لاى [[الميزان في تفسير القرآن|تفسير الميزان]] مباحث ارزشمندى در اين زمينه به چشم مى‌خورد كه مى‌توان آنها را در يك مجموعه و به‌عنوان مقدمه‌ى تفسير گردآورى كرد. ما در اين مجال در پى آن بوده‌ايم كه اين مباحث را از [[الميزان في تفسير القرآن|تفسير الميزان]] استخراج نماييم. البته در پى اين منظور از سه اثر ديگر هم بهره جسته‌ايم: 1. قرآن در اسلام، نگاشته [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]]؛ 2. مهر تابان، نگاشته مرحوم آيت‌الله سيد محمدحسين حسينى تهرانى؛ 3. در محضر [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]]، تأليف محمدحسين رخشاد. در اين سه اثر - خصوصا نگاشته اول - بسيارى از مباحث علوم قرآنى از ديدگاه [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] بررسى شده است.
#:الف)- [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] هرچند - به‌صورت مستقل - از مباحث علوم قرآن سخنى به ميان نياورده‌اند، ولى در لابه‌لاى [[الميزان في تفسير القرآن|تفسير الميزان]] مباحث ارزشمندى در اين زمينه به چشم مى‌خورد كه مى‌توان آنها را در يك مجموعه و به‌عنوان مقدمه‌ى تفسير گردآورى كرد. ما در اين مجال در پى آن بوده‌ايم كه اين مباحث را از [[الميزان في تفسير القرآن|تفسير الميزان]] استخراج نماييم. البته در پى اين منظور از سه اثر ديگر هم بهره جسته‌ايم: 1. قرآن در اسلام، نگاشته [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]]؛ 2. مهر تابان، نگاشته مرحوم آيت‌الله سيد محمدحسين حسينى تهرانى؛ 3. در محضر [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]]، تأليف محمدحسين رخشاد. در اين سه اثر - خصوصا نگاشته اول - بسيارى از مباحث علوم قرآنى از ديدگاه [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] بررسى شده است.
#:ب)- در تدوين اين اثر سعى كرده‌ايم تا حد ممكن جمله‌بندى‌هاى مرحوم علامه در الميزان دچار تغيير نشود و اگر به ضرورت جملاتى ديگر را - بر اساس آثار ديگر - كم و زياد و يا پس و پيش كرده‌ايم، به حداقل تصرفات بسنده نموده‌ايم.
#:ب)- در تدوين اين اثر سعى كرده‌ايم تا حد ممكن جمله‌بندى‌هاى مرحوم علامه در الميزان دچار تغيير نشود و اگر به ضرورت جملاتى ديگر را - بر اساس آثار ديگر - كم و زياد و يا پس و پيش كرده‌ايم، به حداقل تصرفات بسنده نموده‌ايم.
#:ج)- ترتيب مباحث بر اساس پسند و رأى نگارنده اين سطور است؛ ازاين‌روى خواننده گرامى شايد با ترتيب بعضى از مباحث مخالف باشد؛ هرچند همان طور كه [[معرفت، محمد هادی|آيت‌الله معرفت]] گفته، در مسائل علوم قرآنى نوعا يك نظم طبيعى برقرار نيست تا رعايت ترتيب ميان آن‌ها ضرورى گردد. البته پسند ما در ترتيب اين مباحث، بر اساس نگرشى به ترتيب مباحث مطروحه در كتاب‌هاى گوناگون در اين زمينه است و سعيمان بر اين بوده كه چينش مباحث، چينشى خالى از نقص باشد.
#:ج)- ترتيب مباحث بر اساس پسند و رأى نگارنده اين سطور است؛ ازاين‌روى خواننده گرامى شايد با ترتيب بعضى از مباحث مخالف باشد؛ هرچند همان طور كه [[معرفت، محمد هادی|آيت‌الله معرفت]] گفته، در مسائل علوم قرآنى نوعا يك نظم طبيعى برقرار نيست تا رعايت ترتيب ميان آن‌ها ضرورى گردد. البته پسند ما در ترتيب اين مباحث، بر اساس نگرشى به ترتيب مباحث مطروحه در كتاب‌هاى گوناگون در اين زمينه است و سعيمان بر اين بوده كه چينش مباحث، چينشى خالى از نقص باشد.
#:د)- در ابتداى مباحث به جايگاه بحث در الميزان و يا مآخذ ديگر اشاره نموده‌ايم، تا اين مباحث در منبع اصلى هم قابل پيگيرى باشد <ref>ر.ك: مقدمه كتاب، ص16-17</ref>.
#:د)- در ابتداى مباحث به جايگاه بحث در الميزان و يا مآخذ ديگر اشاره نموده‌ايم، تا اين مباحث در منبع اصلى هم قابل پيگيرى باشد <ref>ر.ك: مقدمه كتاب، ص16-17</ref>.
#كلمه‌ى جَرى - يعنى تطبيق كلى بر مصداق - اصطلاحى است كه از كلمات ائمه اهل‌بيت(ع) گرفته شده است؛ مثلا در تفسير عياشى از فضيل بن يسار روايت شده، كه گفت: من از امام باقر(ع) درباره اين حديث: «هيچ آيه‌اى در قرآن نيست، مگر آنكه ظاهرى دارد و باطنى و هيچ حرفى در قرآن نيست، مگر آنكه براى او حدى و حسابى است و براى هر حدى، مطلعى است»، سؤال كردم كه منظورشان از اين ظاهر و باطن چيست؟ فرمود: ظاهر قرآن، تنزيل آن و باطنش تأويل آن است. بعضى از تأويل‌هاى آن گذشته و بعضى هنوز نيامده؛ «يجري كما يجري الشمس و القمر»؛ «مانند آفتاب و ماه در جريان است». هر وقت چيزى از آن تأويل‌ها آمد، آن تأويل واقع مى‌شود.
#كلمه‌ى جَرى - يعنى تطبيق كلى بر مصداق - اصطلاحى است كه از كلمات ائمه اهل‌بيت(ع) گرفته شده است؛ مثلا در تفسير عياشى از فضيل بن يسار روايت شده، كه گفت: من از امام باقر(ع) درباره اين حديث: «هيچ آيه‌اى در قرآن نيست، مگر آنكه ظاهرى دارد و باطنى و هيچ حرفى در قرآن نيست، مگر آنكه براى او حدى و حسابى است و براى هر حدى، مطلعى است»، سؤال كردم كه منظورشان از اين ظاهر و باطن چيست؟ فرمود: ظاهر قرآن، تنزيل آن و باطنش تأويل آن است. بعضى از تأويل‌هاى آن گذشته و بعضى هنوز نيامده؛ «يجري كما يجري الشمس و القمر»؛ «مانند آفتاب و ماه در جريان است». هر وقت چيزى از آن تأويل‌ها آمد، آن تأويل واقع مى‌شود.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش