۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)') |
|||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
'''تشيع در مسير تاريخ'''، ترجمه فارسى كتاب «The Origins and arly Development of Shia Islam»، اثر [[سيد حسين محمد جعفرى]] است كه توسط [[سيد محمدتقى آيتاللهى]] انجام گرفته است. | '''تشيع در مسير تاريخ'''، ترجمه فارسى كتاب «The Origins and arly Development of Shia Islam»، اثر [[سيد حسين محمد جعفرى]] است كه توسط [[سيد محمدتقى آيتاللهى]] انجام گرفته است. | ||
كتاب درباره چگونگى پيدايش تشيع و روند شكلگيرى آن از صدر اسلام تا عصر [[امام جعفر صادق (ع)|امام صادق (ع)]] است. نويسنده، تلاش كرده است فقط با تكيه بر منابع تاريخى قديمى، تاريخ تشيع را تحليل كند. | كتاب درباره چگونگى پيدايش تشيع و روند شكلگيرى آن از صدر اسلام تا عصر [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] است. نويسنده، تلاش كرده است فقط با تكيه بر منابع تاريخى قديمى، تاريخ تشيع را تحليل كند. | ||
كتاب با مقدمه مترجم، پيشگفتار و متن در 11 فصل تنظيم شده است: | كتاب با مقدمه مترجم، پيشگفتار و متن در 11 فصل تنظيم شده است: | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
نويسنده در فصل اول كتاب با عنوان «مفاهيم اساسى»، علت تقسيمبندى جامعه اسلامى به دو فرقه شيعه و سنى را ريشهيابى كرده و مبناى اين تقسيمبندى را تفاوتهاى سياسى محض دانسته است. نويسنده درباره سياسى خواندن منشأ تشيع معتقد است: «هرگاه روابط مختلف ممكن كه اعتقادات مذهبى و تشكيلات سياسى در اسلام را در بر دارند، تجزيه و تحليل كنيم، درمىيابيم كه احقاق حق و تمايلات مكتبى پيروان على(ع) بيشتر بهسوى جنبههاى مذهبى معطوف بوده است. بنابراين خطاى بزرگى است كه به جمعيتى كه همه دعاوىاش اصولا بر پايه توجهات مذهبى و روحانى قرار گرفته است... برچسب سياسى محض زده شود» <ref>متن كتاب، ص16</ref>. | نويسنده در فصل اول كتاب با عنوان «مفاهيم اساسى»، علت تقسيمبندى جامعه اسلامى به دو فرقه شيعه و سنى را ريشهيابى كرده و مبناى اين تقسيمبندى را تفاوتهاى سياسى محض دانسته است. نويسنده درباره سياسى خواندن منشأ تشيع معتقد است: «هرگاه روابط مختلف ممكن كه اعتقادات مذهبى و تشكيلات سياسى در اسلام را در بر دارند، تجزيه و تحليل كنيم، درمىيابيم كه احقاق حق و تمايلات مكتبى پيروان على(ع) بيشتر بهسوى جنبههاى مذهبى معطوف بوده است. بنابراين خطاى بزرگى است كه به جمعيتى كه همه دعاوىاش اصولا بر پايه توجهات مذهبى و روحانى قرار گرفته است... برچسب سياسى محض زده شود» <ref>متن كتاب، ص16</ref>. | ||
«اكثر هواداران [[امام على (ع)]] در مخالفت اوليه با خلافت ابوبكر، اصالتا از عربستان جنوبى بودند و در دفاع از حق امام، نقطهنظر كاملا روشن مذهبى داشتند» <ref>همان، ص40</ref>. | «اكثر هواداران [[امام على(ع)]] در مخالفت اوليه با خلافت ابوبكر، اصالتا از عربستان جنوبى بودند و در دفاع از حق امام، نقطهنظر كاملا روشن مذهبى داشتند» <ref>همان، ص40</ref>. | ||
فصل دوم كتاب با نام «سقيفه، آغاز دسيسهها»، به شرح ماجراى سقيفه پرداخته و كوشيده است به قديمىترين گزارشهاى تاريخى شيعه و سنى استناد كند. از نظر نويسنده براى بررسى ماجراى سقيفه بايد به اين مسئله تاريخى توجه داشت كه: «امكان اين موضوع كاملاً وجود دارد كه گزارشهاى مفصل هر گروه از شرح جريانات انتخاب ابوبكر، منطبق با تمايلات و علاقهمندىهاى آن گروه منتشر شده باشد... با وجود اين، مداقّه در مآخذ قديمى نشان مىدهد كه نكات اساسى و خط مشى كلى در ذكر واقعه سقيفه در همه گزارشها يكسان است؛ با اين تفاوت كه در بعضى، روى نكتهاى خاص تأكيد بيشترى شده است» <ref>همان، ص42</ref>. | فصل دوم كتاب با نام «سقيفه، آغاز دسيسهها»، به شرح ماجراى سقيفه پرداخته و كوشيده است به قديمىترين گزارشهاى تاريخى شيعه و سنى استناد كند. از نظر نويسنده براى بررسى ماجراى سقيفه بايد به اين مسئله تاريخى توجه داشت كه: «امكان اين موضوع كاملاً وجود دارد كه گزارشهاى مفصل هر گروه از شرح جريانات انتخاب ابوبكر، منطبق با تمايلات و علاقهمندىهاى آن گروه منتشر شده باشد... با وجود اين، مداقّه در مآخذ قديمى نشان مىدهد كه نكات اساسى و خط مشى كلى در ذكر واقعه سقيفه در همه گزارشها يكسان است؛ با اين تفاوت كه در بعضى، روى نكتهاى خاص تأكيد بيشترى شده است» <ref>همان، ص42</ref>. | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
نويسنده، بهترين راه براى پژوهش در اين زمينه را محور قرار دادن قديمىترين روايت (روايت ابن اسحاق) و مقايسه ديگر گزارشها با آن مىداند <ref>همان، ص43</ref>. | نويسنده، بهترين راه براى پژوهش در اين زمينه را محور قرار دادن قديمىترين روايت (روايت ابن اسحاق) و مقايسه ديگر گزارشها با آن مىداند <ref>همان، ص43</ref>. | ||
عنوان فصل سوم كتاب، «[[امام على (ع)]] و شيخين» است. نويسنده در اين فصل به دنبال آن است كه موضعگيرى [[امام على (ع)]] و شيخين (ابوبكر و عمر) را در برابر يكديگر بهعنوان «دوره كمون نسبى در تاريخ تكوين تشيع» <ref>همان، ص76</ref> مورد ارزيابى قرار دهد. وى در اينباره مىگويد: «على(ع) واقعيتهاى تاريخى زمان را پذيرفت، ولى با وجود اين، روى اين اصل كه او شايستگى بيشترى به خلافت دارد و بهنحو غير عادلانهاى از رهبرى جامعه كنار گذاشته شده است، تكيه داشت» <ref>همان، ص80</ref>. | عنوان فصل سوم كتاب، «[[امام على(ع)]] و شيخين» است. نويسنده در اين فصل به دنبال آن است كه موضعگيرى [[امام على(ع)]] و شيخين (ابوبكر و عمر) را در برابر يكديگر بهعنوان «دوره كمون نسبى در تاريخ تكوين تشيع» <ref>همان، ص76</ref> مورد ارزيابى قرار دهد. وى در اينباره مىگويد: «على(ع) واقعيتهاى تاريخى زمان را پذيرفت، ولى با وجود اين، روى اين اصل كه او شايستگى بيشترى به خلافت دارد و بهنحو غير عادلانهاى از رهبرى جامعه كنار گذاشته شده است، تكيه داشت» <ref>همان، ص80</ref>. | ||
نويسنده درباره شوراى شش نفره براى انتخاب خليفه سوم مىگويد: «عمر با اعطاى رياست كميته به عبدالرحمان بن عوف، بهنحو مؤثرى شانس على(ع) را مسدود ساخت و تلويحا انتصاب عثمان را تضمين كرد» <ref>همان، ص90</ref>. | نويسنده درباره شوراى شش نفره براى انتخاب خليفه سوم مىگويد: «عمر با اعطاى رياست كميته به عبدالرحمان بن عوف، بهنحو مؤثرى شانس على(ع) را مسدود ساخت و تلويحا انتصاب عثمان را تضمين كرد» <ref>همان، ص90</ref>. | ||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
عنوان فصل هشتم، «بازتاب واقعه كربلا» است و نويسنده در آن به بررسى تأثير حادثه كربلا در تاريخ تشيع و شكلگيرى دو نهضت توابين و مختار پرداخته است. | عنوان فصل هشتم، «بازتاب واقعه كربلا» است و نويسنده در آن به بررسى تأثير حادثه كربلا در تاريخ تشيع و شكلگيرى دو نهضت توابين و مختار پرداخته است. | ||
«تلاش در راه حقانيت»، عنوان فصل نهم است. جعفرى اين فصل را به مسائل داخلى شيعيان و انشعابات آنان در زمان [[امام سجاد (ع)]] و امام باقر(ع) اختصاص داده است. نويسنده در تحليل اختلافات درونى شيعه در اين دوره مىگويد: «وقتى مذاهب به مرحله دوم تكوين و بسط خود وارد مىشوند، در جزئيات معينى دچار شكاف مىگردند» <ref>همان، ص276</ref>. | «تلاش در راه حقانيت»، عنوان فصل نهم است. جعفرى اين فصل را به مسائل داخلى شيعيان و انشعابات آنان در زمان [[امام سجاد(ع)]] و امام باقر(ع) اختصاص داده است. نويسنده در تحليل اختلافات درونى شيعه در اين دوره مىگويد: «وقتى مذاهب به مرحله دوم تكوين و بسط خود وارد مىشوند، در جزئيات معينى دچار شكاف مىگردند» <ref>همان، ص276</ref>. | ||
او درباره مختار بر اين عقيده است كه: «او يكى از پيروان فداكار خاندان على(ع) و پشتيبان صميمى آرمانهاى آنان بوده است، ولى... مآخذ تشيع دوازدهامامى چهرهاى ناخوشايند از او تصوير مىكنند؛ زيرا او اولين كسى بود كه امامت محمد بن الحنفيه را ترويج نمود» <ref>همان</ref>. | او درباره مختار بر اين عقيده است كه: «او يكى از پيروان فداكار خاندان على(ع) و پشتيبان صميمى آرمانهاى آنان بوده است، ولى... مآخذ تشيع دوازدهامامى چهرهاى ناخوشايند از او تصوير مىكنند؛ زيرا او اولين كسى بود كه امامت محمد بن الحنفيه را ترويج نمود» <ref>همان</ref>. | ||
خط ۸۰: | خط ۸۰: | ||
در ارزيابى شرايط شيعه پس از واقعه كربلا مىافزايد: «شهادت ناگهانى او و تقيه على(ع) تنها فرزند باقىماندهاش كه به زينالعابدين شهرت دارد، شيعيان را در حال آشفتگى قرار داد و خلأى را در رهبرى فعال پيروان اهلبيت به وجود آورد» <ref>همان، ص278</ref>. «زين العابدين(ع) با احقاق حق خود به جانشينى حسين(ع) و جمعآورى عدهاى از پيروان بر گرد خويش، تنها بنياد حقه شيعيان را گذاشته بود و اين، وظيفه محمد باقر(ع) بود تا اصول حقانيت و مشروعيت را در مفهوم وراثت و جانشينى پيامبر بهتدريج تكامل بخشد» <ref>همان، ص288</ref>. | در ارزيابى شرايط شيعه پس از واقعه كربلا مىافزايد: «شهادت ناگهانى او و تقيه على(ع) تنها فرزند باقىماندهاش كه به زينالعابدين شهرت دارد، شيعيان را در حال آشفتگى قرار داد و خلأى را در رهبرى فعال پيروان اهلبيت به وجود آورد» <ref>همان، ص278</ref>. «زين العابدين(ع) با احقاق حق خود به جانشينى حسين(ع) و جمعآورى عدهاى از پيروان بر گرد خويش، تنها بنياد حقه شيعيان را گذاشته بود و اين، وظيفه محمد باقر(ع) بود تا اصول حقانيت و مشروعيت را در مفهوم وراثت و جانشينى پيامبر بهتدريج تكامل بخشد» <ref>همان، ص288</ref>. | ||
دو فصل پايانى كتاب عبارتند از: «[[امام جعفر صادق (ع)]]» و «آيين امامت». در اين دو فصل شرح حال [[امام جعفر صادق (ع)|امام صادق (ع)]] و شرايط زمانى ايشان مورد بررسى قرار گرفته است. نويسنده تأكيد مىكند: «[[امام جعفر صادق (ع)|امام صادق (ع)]] بههيچوجه مبتكر و مبدع نظريه امامت نبود... زمان و شرايط، بهترين و مناسبترين فرصتها را براى [[امام جعفر صادق (ع)|امام صادق (ع)]] مهيا كرد تا به تفسير و شرح عقايدى كه پدر و پدربزرگش اظهار داشته بودند، بپردازد» <ref>همان، ص328</ref>. | دو فصل پايانى كتاب عبارتند از: «[[امام جعفر صادق(ع)]]» و «آيين امامت». در اين دو فصل شرح حال [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] و شرايط زمانى ايشان مورد بررسى قرار گرفته است. نويسنده تأكيد مىكند: «[[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] بههيچوجه مبتكر و مبدع نظريه امامت نبود... زمان و شرايط، بهترين و مناسبترين فرصتها را براى [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] مهيا كرد تا به تفسير و شرح عقايدى كه پدر و پدربزرگش اظهار داشته بودند، بپردازد» <ref>همان، ص328</ref>. | ||
ویرایش