پرش به محتوا

تشیع در مسیر تاریخ: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ر(' به 'ر ('
جز (جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)')
جز (جایگزینی متن - 'ر(' به 'ر (')
خط ۶۶: خط ۶۶:
نويسنده فصل هفتم و هشتم را به بررسى دوران امام حسين و واقعه عاشورا اختصاص داده است. در فصل هفتم كه آن را «شهادت امام حسين(ع)» ناميده است، به تحليل وقايع پس از خلافت يزيد تا شهادت امام حسين(ع) مى‌پردازد. نويسنده با اشاره به نامه‌هاى فراوانى كه به امام حسين نوشته شد، درباره نويسندگان آنها مى‌گويد: «درعين‌حال همه آنها در يك درجه مساوى از انگيزش مذهبى قرار نداشتند. بعضى از آنها احساسات سياسى داشتند و اميدوار بودند يوغ تسلط شاميان را براندازند» <ref>همان، ص212</ref>.
نويسنده فصل هفتم و هشتم را به بررسى دوران امام حسين و واقعه عاشورا اختصاص داده است. در فصل هفتم كه آن را «شهادت امام حسين(ع)» ناميده است، به تحليل وقايع پس از خلافت يزيد تا شهادت امام حسين(ع) مى‌پردازد. نويسنده با اشاره به نامه‌هاى فراوانى كه به امام حسين نوشته شد، درباره نويسندگان آنها مى‌گويد: «درعين‌حال همه آنها در يك درجه مساوى از انگيزش مذهبى قرار نداشتند. بعضى از آنها احساسات سياسى داشتند و اميدوار بودند يوغ تسلط شاميان را براندازند» <ref>همان، ص212</ref>.


درباره تأثير قيام كربلا مى‌نويسد: «اگر حسين(ع) وجدان مسلمين را با اين روش كوبنده تكان نداده و بيدار نكرده بود، چه كسى مى‌داند كه آيا شيوه زندگى يزيد در جامعه مسلمين، رفتار اسلامى مى‌شد؛ رفتارى كه نواده پيغمبر(ص) آن را تأييد و تصديق كرده و پذيرفته بود» <ref>همان، ص242</ref>.
درباره تأثير قيام كربلا مى‌نويسد: «اگر حسين(ع) وجدان مسلمين را با اين روش كوبنده تكان نداده و بيدار نكرده بود، چه كسى مى‌داند كه آيا شيوه زندگى يزيد در جامعه مسلمين، رفتار اسلامى مى‌شد؛ رفتارى كه نواده پيغمبر (ص) آن را تأييد و تصديق كرده و پذيرفته بود» <ref>همان، ص242</ref>.


او در تبيين اين واقعه مى‌گويد: «واقعيت صحيح اين است كه تراژدى، نقش بسيار عظيم و مهمى را در تحكيم هويت تشيع و نه در خلق و به وجود آوردن آن، ايفا نمود... و باعث گرديد كه روان‌شناسى انسانى بيش از هر چيز ديگر مورد توجه قرار گيرد؛ ازاين‌رو، مى‌توان دريافت كه عامل «احساسات عميق»، ويژگى تشيع است» <ref>همان، ص250</ref>.
او در تبيين اين واقعه مى‌گويد: «واقعيت صحيح اين است كه تراژدى، نقش بسيار عظيم و مهمى را در تحكيم هويت تشيع و نه در خلق و به وجود آوردن آن، ايفا نمود... و باعث گرديد كه روان‌شناسى انسانى بيش از هر چيز ديگر مورد توجه قرار گيرد؛ ازاين‌رو، مى‌توان دريافت كه عامل «احساسات عميق»، ويژگى تشيع است» <ref>همان، ص250</ref>.
خط ۷۲: خط ۷۲:
عنوان فصل هشتم، «بازتاب واقعه كربلا» است و نويسنده در آن به بررسى تأثير حادثه كربلا در تاريخ تشيع و شكل‌گيرى دو نهضت توابين و مختار پرداخته است.
عنوان فصل هشتم، «بازتاب واقعه كربلا» است و نويسنده در آن به بررسى تأثير حادثه كربلا در تاريخ تشيع و شكل‌گيرى دو نهضت توابين و مختار پرداخته است.


«تلاش در راه حقانيت»، عنوان فصل نهم است. جعفرى اين فصل را به مسائل داخلى شيعيان و انشعابات آنان در زمان [[امام سجاد(ع)]] و امام باقر(ع) اختصاص داده است. نويسنده در تحليل اختلافات درونى شيعه در اين دوره مى‌گويد: «وقتى مذاهب به مرحله دوم تكوين و بسط خود وارد مى‌شوند، در جزئيات معينى دچار شكاف مى‌گردند» <ref>همان، ص276</ref>.
«تلاش در راه حقانيت»، عنوان فصل نهم است. جعفرى اين فصل را به مسائل داخلى شيعيان و انشعابات آنان در زمان [[امام سجاد(ع)]] و امام باقر (ع) اختصاص داده است. نويسنده در تحليل اختلافات درونى شيعه در اين دوره مى‌گويد: «وقتى مذاهب به مرحله دوم تكوين و بسط خود وارد مى‌شوند، در جزئيات معينى دچار شكاف مى‌گردند» <ref>همان، ص276</ref>.


او درباره مختار بر اين عقيده است كه: «او يكى از پيروان فداكار خاندان على(ع) و پشتيبان صميمى آرمان‌هاى آنان بوده است، ولى... مآخذ تشيع دوازده‌امامى چهره‌اى ناخوشايند از او تصوير مى‌كنند؛ زيرا او اولين كسى بود كه امامت محمد بن الحنفيه را ترويج نمود» <ref>همان</ref>.
او درباره مختار بر اين عقيده است كه: «او يكى از پيروان فداكار خاندان على(ع) و پشتيبان صميمى آرمان‌هاى آنان بوده است، ولى... مآخذ تشيع دوازده‌امامى چهره‌اى ناخوشايند از او تصوير مى‌كنند؛ زيرا او اولين كسى بود كه امامت محمد بن الحنفيه را ترويج نمود» <ref>همان</ref>.
خط ۷۸: خط ۷۸:
درباره مفهوم امامت مى‌گويد: «امامت، در سازمان مركزى رهبرى تشيع، دقيقاً به نسل فاطمه و على محدود مى‌شود و از حسن(ع) به امام حسين(ع) منتقل مى‌گردد و سپس با انتصاب صريح از پدر به پسر و معمولا بزرگ‌ترين پسر زنده مى‌رسد تا اينكه به امام دوازدهم ختم مى‌گردد» <ref>همان، ص277</ref>.
درباره مفهوم امامت مى‌گويد: «امامت، در سازمان مركزى رهبرى تشيع، دقيقاً به نسل فاطمه و على محدود مى‌شود و از حسن(ع) به امام حسين(ع) منتقل مى‌گردد و سپس با انتصاب صريح از پدر به پسر و معمولا بزرگ‌ترين پسر زنده مى‌رسد تا اينكه به امام دوازدهم ختم مى‌گردد» <ref>همان، ص277</ref>.


در ارزيابى شرايط شيعه پس از واقعه كربلا مى‌افزايد: «شهادت ناگهانى او و تقيه على(ع) تنها فرزند باقى‌مانده‌اش كه به زين‌العابدين شهرت دارد، شيعيان را در حال آشفتگى قرار داد و خلأى را در رهبرى فعال پيروان اهل‌بيت به وجود آورد» <ref>همان، ص278</ref>. «زين العابدين(ع) با احقاق حق خود به جانشينى حسين(ع) و جمع‌آورى عده‌اى از پيروان بر گرد خويش، تنها بنياد حقه شيعيان را گذاشته بود و اين، وظيفه محمد باقر(ع) بود تا اصول حقانيت و مشروعيت را در مفهوم وراثت و جانشينى پيامبر به‌تدريج تكامل بخشد» <ref>همان، ص288</ref>.
در ارزيابى شرايط شيعه پس از واقعه كربلا مى‌افزايد: «شهادت ناگهانى او و تقيه على(ع) تنها فرزند باقى‌مانده‌اش كه به زين‌العابدين شهرت دارد، شيعيان را در حال آشفتگى قرار داد و خلأى را در رهبرى فعال پيروان اهل‌بيت به وجود آورد» <ref>همان، ص278</ref>. «زين العابدين(ع) با احقاق حق خود به جانشينى حسين(ع) و جمع‌آورى عده‌اى از پيروان بر گرد خويش، تنها بنياد حقه شيعيان را گذاشته بود و اين، وظيفه محمد باقر (ع) بود تا اصول حقانيت و مشروعيت را در مفهوم وراثت و جانشينى پيامبر به‌تدريج تكامل بخشد» <ref>همان، ص288</ref>.


دو فصل پايانى كتاب عبارتند از: «[[امام جعفر صادق(ع)]]» و «آيين امامت». در اين دو فصل شرح حال [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] و شرايط زمانى ايشان مورد بررسى قرار گرفته است. نويسنده تأكيد مى‌كند: «[[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] به‌هيچ‌وجه مبتكر و مبدع نظريه امامت نبود... زمان و شرايط، بهترين و مناسب‌ترين فرصت‌ها را براى [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] مهيا كرد تا به تفسير و شرح عقايدى كه پدر و پدربزرگش اظهار داشته بودند، بپردازد» <ref>همان، ص328</ref>.
دو فصل پايانى كتاب عبارتند از: «[[امام جعفر صادق(ع)]]» و «آيين امامت». در اين دو فصل شرح حال [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] و شرايط زمانى ايشان مورد بررسى قرار گرفته است. نويسنده تأكيد مى‌كند: «[[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] به‌هيچ‌وجه مبتكر و مبدع نظريه امامت نبود... زمان و شرايط، بهترين و مناسب‌ترين فرصت‌ها را براى [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] مهيا كرد تا به تفسير و شرح عقايدى كه پدر و پدربزرگش اظهار داشته بودند، بپردازد» <ref>همان، ص328</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش