۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'امام محمد غزالى' به 'امام محمد غزالى ') |
جز (جایگزینی متن - ' ابو ' به ' ابو') |
||
خط ۱۳۵: | خط ۱۳۵: | ||
12. رسالة الطير: غزالى، در اين رساله، داستان عرفانى - تمثيلى پرندگانى را كه گرد هم جمع آمدند و از لزوم وجود پادشاهى در ميان خويش سخن گفتند و جز عنقاء(سيمرغ) را شايسته اين كار ندانستند و در طلب او سفرى دور و دراز و جانفرسا را آغاز كردند و سرزمينهاى پهناور و سرد و گرم و... را پشت سر گذاردند و تعداد زيادى از آنها در ميان راه تلف شدند و تنها شمار اندكى به قلعه سيمرغ رسيدند و در آغاز با بىاعتنايى سيمرغ و بىنيازى وى به آنان روبهرو شدند و وقتى ناتوانى خود را دريافتند به درگاه وى پذيرفته شدند و در پناه كرم وى جاى گرفتند، ذكر كرده است و سپس در ضمن دو فصل به نتيجهگيرى و نصايحى ارزنده پرداخته است. | 12. رسالة الطير: غزالى، در اين رساله، داستان عرفانى - تمثيلى پرندگانى را كه گرد هم جمع آمدند و از لزوم وجود پادشاهى در ميان خويش سخن گفتند و جز عنقاء(سيمرغ) را شايسته اين كار ندانستند و در طلب او سفرى دور و دراز و جانفرسا را آغاز كردند و سرزمينهاى پهناور و سرد و گرم و... را پشت سر گذاردند و تعداد زيادى از آنها در ميان راه تلف شدند و تنها شمار اندكى به قلعه سيمرغ رسيدند و در آغاز با بىاعتنايى سيمرغ و بىنيازى وى به آنان روبهرو شدند و وقتى ناتوانى خود را دريافتند به درگاه وى پذيرفته شدند و در پناه كرم وى جاى گرفتند، ذكر كرده است و سپس در ضمن دو فصل به نتيجهگيرى و نصايحى ارزنده پرداخته است. | ||
13. الرسالة الوعظية: اين رساله را غزالى در پاسخ به دوستى كه از وى تقاضاى وعظ كرده نوشته است. | 13. الرسالة الوعظية: اين رساله را غزالى در پاسخ به دوستى كه از وى تقاضاى وعظ كرده نوشته است. ابوحامد، از اينكه شايستگى براى وعظ كردن ندارد، چرا كه وعظ، زكاتى است كه نصاب آن، اتعاظ مىباشد و كسى كه فاقد نصاب است، چگونه زكات دهد و كسى كه بىنور است، چگونه نورافشانى كند، سخن مىگويد و در ضمن اين سخنان، مطالبى ارزشمند و اندرزهايى گرانقدر را بيان مىفرمايد؛ مثل اينكه: «خدا به عيسى بن مريم وحى كرد كه اول نفس خود را وعظ كن؛ اگر پذيرفت، ديگران را نيز وعظ بنما وگرنه، از من حيا كن»، «پيغمبر اكرم(ص) فرمود: من در ميان شما دو واعظ ناطق و صامت باقى مىگذارم؛ واعظ ناطق، قرآن است و واعظ صامت، مرگ» و... | ||
14. إلجام العوام عن علم الكلام: اين رساله، در پاسخ به شخصى نوشته شده است كه در باره اخبارى كه در نظر جماعت حشويه موهم تشبيه است و آنان را به اين گمان افكنده كه خدا داراى صورت، دست، پا و... است و معتقد شدهاند كه اعتقاد سلف(صحابه و تابعين) نيز همينگونه بوده، پرسش نموده است. | 14. إلجام العوام عن علم الكلام: اين رساله، در پاسخ به شخصى نوشته شده است كه در باره اخبارى كه در نظر جماعت حشويه موهم تشبيه است و آنان را به اين گمان افكنده كه خدا داراى صورت، دست، پا و... است و معتقد شدهاند كه اعتقاد سلف(صحابه و تابعين) نيز همينگونه بوده، پرسش نموده است. |
ویرایش