۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'عبد الله' به 'عبدالله') |
جز (جایگزینی متن - ' ابو ' به ' ابو') |
||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
مؤلف، تفسير خود را بر اساس تفسير خواجه عبدالله انصارى نوشته است. وى، در اين باره مىنويسد: | مؤلف، تفسير خود را بر اساس تفسير خواجه عبدالله انصارى نوشته است. وى، در اين باره مىنويسد: | ||
«كتاب فريد عصر و وحيد دهر، شيخ الاسلام، | «كتاب فريد عصر و وحيد دهر، شيخ الاسلام، ابواسماعيل، عبدالله بن محمد بن على انصارى را در تفسير قرآن و كشف معانى آن خواندم كه در لفظ و معنى و تحقيق و زيبايى به حد اعجاز رسيده بود، ولى چون در نهايت ايجاز و كوتاهى بود، مقصود آموزندگان و رهروان از آن برآورده نمىشد، پس به شرح و تفصيل آن پرداختم.» | ||
تفسير خواجه هماكنون در دست نيست، ولى چهل سال پس از وفات خواجه عبدالله، در دست ميبدى بوده و او آن را شالوده كار خود در نوشتن «كشف الأسرار» قرار داده و در بسيارى جاها از خواجه به القاب پير طريقت، عالم طريقت و جمال اهل حقيقت، شيخ الاسلام انصارى و... ياد و سخنانش را نقل كرده است. در نوبت سوم تفسير كه جنبه عرفانى دارد، همه جا آهنگ سخن خواجه به گوش مىرسد كه مىتوان گفت يا عين كلام اوست يا با تصرفهايى، نقل گفتار او و يا ملهم از افاضات و شيوه بيان اوست. | تفسير خواجه هماكنون در دست نيست، ولى چهل سال پس از وفات خواجه عبدالله، در دست ميبدى بوده و او آن را شالوده كار خود در نوشتن «كشف الأسرار» قرار داده و در بسيارى جاها از خواجه به القاب پير طريقت، عالم طريقت و جمال اهل حقيقت، شيخ الاسلام انصارى و... ياد و سخنانش را نقل كرده است. در نوبت سوم تفسير كه جنبه عرفانى دارد، همه جا آهنگ سخن خواجه به گوش مىرسد كه مىتوان گفت يا عين كلام اوست يا با تصرفهايى، نقل گفتار او و يا ملهم از افاضات و شيوه بيان اوست. | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
نكات تاريخى بسيار جالب و قابل توجه و دقت نظر، در رابطه با برخى از فضايل آل پيامبر(ع) كه گاه با نثر ادبى فوق العاده زيبايى بيان شده، در اين تفسير به چشم مىخورد؛ بهعنوان نمونه، ماجراى مباهله پيامبر(ص) و اصحاب كسا را با ترسايان نجران مطرح مىسازد و داستان عقد اخوت را كه حضرت رسول(ص) در مدينه انجام داد و ميان مهاجران و انصار برادرى برقرار كرد و افرادى را كه با هم تناسب داشتند، به برادرى ايمانى گزينش كرد و على(ع) را كه سى سال از آن حضرت كوچكتر بود، برادر خويش انتخاب نمود. | نكات تاريخى بسيار جالب و قابل توجه و دقت نظر، در رابطه با برخى از فضايل آل پيامبر(ع) كه گاه با نثر ادبى فوق العاده زيبايى بيان شده، در اين تفسير به چشم مىخورد؛ بهعنوان نمونه، ماجراى مباهله پيامبر(ص) و اصحاب كسا را با ترسايان نجران مطرح مىسازد و داستان عقد اخوت را كه حضرت رسول(ص) در مدينه انجام داد و ميان مهاجران و انصار برادرى برقرار كرد و افرادى را كه با هم تناسب داشتند، به برادرى ايمانى گزينش كرد و على(ع) را كه سى سال از آن حضرت كوچكتر بود، برادر خويش انتخاب نمود. | ||
ولايت على(ع) بر مؤمنان را در شأن نزول آيه 55 مائده نقل فرموده و آيه نجوا را ويژه على(ع) مىداند و از نقش و تأثير بسزاى على(ع) در فتح خيبر و ناكارآمدى | ولايت على(ع) بر مؤمنان را در شأن نزول آيه 55 مائده نقل فرموده و آيه نجوا را ويژه على(ع) مىداند و از نقش و تأثير بسزاى على(ع) در فتح خيبر و ناكارآمدى ابوبكر و عمر سخن گفته است و از فضايل و محاسن فاطمه زهرا و حسن و حسين(ع) آنقدر بيان مىكند كه بهعنوان ويژگى اين تفسير به حساب مىآيد. | ||
او در يك جا چنين نوشته است: «على مرتضى، ابن عم مصطفى، شوهر خاتون قيامت، فاطمه زهرا كه خلافت را حارس بود و اوليا را صدر و بدر بود... رقيب عصمت و نبوت بود، عنصر علم و حكمت بود، اخلاص و صدق و يقين و توكل و تقوى و ورع شعار و دثار وى بود، حيدر كرار بود، صاحب ذو الفقار بود، سيد مهاجر و انصار بود. <ref>ج 3، ص 150</ref>. | او در يك جا چنين نوشته است: «على مرتضى، ابن عم مصطفى، شوهر خاتون قيامت، فاطمه زهرا كه خلافت را حارس بود و اوليا را صدر و بدر بود... رقيب عصمت و نبوت بود، عنصر علم و حكمت بود، اخلاص و صدق و يقين و توكل و تقوى و ورع شعار و دثار وى بود، حيدر كرار بود، صاحب ذو الفقار بود، سيد مهاجر و انصار بود. <ref>ج 3، ص 150</ref>. |
ویرایش