۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'صدرالمتألهين' به 'صدرالمتألهين ') |
جز (جایگزینی متن - 'احمد بن حنبل' به 'احمد بن حنبل') |
||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
2- آوردن انقسامات مختلف برخى واژهها: در توضيح اصطلاحات روش كار اينگونه است كه هرگاه يك اصطلاح اقسام مختلفى دارد اصطلاح علمى بيان شده و ساير اقسام آن، ضمن همان بحث آورده شده است تا علاوه بر آشنايى خواننده با معنى و مفهوم هر اصطلاح، انسجام و ارتباط بين آنها نيز محفوظ بماند. مثلاً در بحث عام و خاص مولّف اقسام عموم را چنين تقسيمبندى مىكند كه عموم، به اعتبار تعلّق حكم به آن سه قسم است: 1- عموم استغراقى: عموم استغراقى يا افرادى وقتى است كه فرد فرد افراد عام به صورت مستقل موضوع حكم باشند به گونهاى كه براى هر فرد از افراد، امتثال يا عصيان خاص وجود داشته باشد؛ 2- عموم مجموعى: هرگاه حكم به مجموع، به اعتبار مجموع بودن تعلّق گيرد عموم را مجموعى گويند؛ 3- عموم بدلى: عموم بدلى وقتى است كه عامى به عنوان موضوع حكم ذكر شده ولى مقصود يكى از افراد غير معين آن عام است بنابراين در واقع يكى از افراد عام به صورت نامعين موضوع حكم است. قابل توجّه اينكه آوردن اقسام، مانع از ذكر برخى از اين قبيل اصطلاحات در رديف مربوط و براساس ترتيب حروف الفبا نيست. | 2- آوردن انقسامات مختلف برخى واژهها: در توضيح اصطلاحات روش كار اينگونه است كه هرگاه يك اصطلاح اقسام مختلفى دارد اصطلاح علمى بيان شده و ساير اقسام آن، ضمن همان بحث آورده شده است تا علاوه بر آشنايى خواننده با معنى و مفهوم هر اصطلاح، انسجام و ارتباط بين آنها نيز محفوظ بماند. مثلاً در بحث عام و خاص مولّف اقسام عموم را چنين تقسيمبندى مىكند كه عموم، به اعتبار تعلّق حكم به آن سه قسم است: 1- عموم استغراقى: عموم استغراقى يا افرادى وقتى است كه فرد فرد افراد عام به صورت مستقل موضوع حكم باشند به گونهاى كه براى هر فرد از افراد، امتثال يا عصيان خاص وجود داشته باشد؛ 2- عموم مجموعى: هرگاه حكم به مجموع، به اعتبار مجموع بودن تعلّق گيرد عموم را مجموعى گويند؛ 3- عموم بدلى: عموم بدلى وقتى است كه عامى به عنوان موضوع حكم ذكر شده ولى مقصود يكى از افراد غير معين آن عام است بنابراين در واقع يكى از افراد عام به صورت نامعين موضوع حكم است. قابل توجّه اينكه آوردن اقسام، مانع از ذكر برخى از اين قبيل اصطلاحات در رديف مربوط و براساس ترتيب حروف الفبا نيست. | ||
3- استفاده از منابع اهل تسنّن: مولّف علّت اين امر را به چند دليل مىداند الف- برخى اصطلاحات در منابع شيعى كمتر يافت مىشود، ب- آشنايى با نظرات اهل تسنن در برخى از مهمترين اصطلاحات، ج- پربار كردن مجموعه حاضر از لحاظ مراجعه به منابع مختلف، د- تكيه و اعتماد گروهى از اهل تسنن بر اعتبار برخى امور كه طبيعتاً بيان مطلب را بايد از زبان خود ايشان شنيد و قضاوت كرد. مثلاً در بحث حجيّت استحسان مىگويد ميان علماى اهل تسنن اختلاف شديدى در حجيّت استحسان وجود دارد در حاليكه برخى مانند مالك، استحسان را نه قسمت از ده قسمت علم و ستون علم مىداند، برخى ديگر مانند شافعى و ظاهريّه عمل بر اساس استحسان را تشريع و حرام دانسته و آن را پيروى از هواى نفس و گمراهى مىدانند. مولف در حجيّت مصالح مرسله مىگويد كه به نظر شوكانى در حجيت و عدم حجيت مصالح مرسله چند قول است: مشهور علماى اهل سنت معتقدند كه مصالح مرسله حجّت نيستند، مالك و احمد بن حنبل و گروهى از طرفداران ايشان معتقدند كه مصالح مرسله مطلقاً حجتاند، شافعى معتقد است كه اگر مصلحت مرسله با يك اصل كلى يا جزئى از اصول شرعى سازگار باشد معتبر است و گرنه معتبر نيست. | 3- استفاده از منابع اهل تسنّن: مولّف علّت اين امر را به چند دليل مىداند الف- برخى اصطلاحات در منابع شيعى كمتر يافت مىشود، ب- آشنايى با نظرات اهل تسنن در برخى از مهمترين اصطلاحات، ج- پربار كردن مجموعه حاضر از لحاظ مراجعه به منابع مختلف، د- تكيه و اعتماد گروهى از اهل تسنن بر اعتبار برخى امور كه طبيعتاً بيان مطلب را بايد از زبان خود ايشان شنيد و قضاوت كرد. مثلاً در بحث حجيّت استحسان مىگويد ميان علماى اهل تسنن اختلاف شديدى در حجيّت استحسان وجود دارد در حاليكه برخى مانند مالك، استحسان را نه قسمت از ده قسمت علم و ستون علم مىداند، برخى ديگر مانند شافعى و ظاهريّه عمل بر اساس استحسان را تشريع و حرام دانسته و آن را پيروى از هواى نفس و گمراهى مىدانند. مولف در حجيّت مصالح مرسله مىگويد كه به نظر شوكانى در حجيت و عدم حجيت مصالح مرسله چند قول است: مشهور علماى اهل سنت معتقدند كه مصالح مرسله حجّت نيستند، مالك و [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] و گروهى از طرفداران ايشان معتقدند كه مصالح مرسله مطلقاً حجتاند، شافعى معتقد است كه اگر مصلحت مرسله با يك اصل كلى يا جزئى از اصول شرعى سازگار باشد معتبر است و گرنه معتبر نيست. | ||
4- توضيح برخى از اصطلاحات فقهى، ادبى، منطقى، فلسفى و كلامى: هدف اين مجموعه توضيح و تبيين اهمّ اصطلاحاتى است كه در علم اصول فقه كاربرد دارند ولى عملاً به توضيح برخى از اصطلاحات فقهى، ادبى، منطقى، فلسفى و كلامى نيز پرداخته است. مثلاً در واژه «اختيار» بعد از آوردن نظريات مختلف تصريح مىكند كه عقيده شيعه به اختيار است ولى نه آن اختيار عنان گسيختهاى كه معتزله به آن اعتقاد دارند سپس بحث مفصلى را در اين بار مىآورند كه صرفاً بحثهاى كلامى است. يكى از مباحث مهم فلسفى، بحث اصالت وجود يا ماهيت است به نظر مولّف [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهين]] اولين كسى است كه اين موضوع را در صدر مباحث هستىشناسى مطرح كرد و آن را پايهاى براى حل مسائل ديگر قرار داد. وى اصالت وجود را به مشائين نسبت مىدهد. | 4- توضيح برخى از اصطلاحات فقهى، ادبى، منطقى، فلسفى و كلامى: هدف اين مجموعه توضيح و تبيين اهمّ اصطلاحاتى است كه در علم اصول فقه كاربرد دارند ولى عملاً به توضيح برخى از اصطلاحات فقهى، ادبى، منطقى، فلسفى و كلامى نيز پرداخته است. مثلاً در واژه «اختيار» بعد از آوردن نظريات مختلف تصريح مىكند كه عقيده شيعه به اختيار است ولى نه آن اختيار عنان گسيختهاى كه معتزله به آن اعتقاد دارند سپس بحث مفصلى را در اين بار مىآورند كه صرفاً بحثهاى كلامى است. يكى از مباحث مهم فلسفى، بحث اصالت وجود يا ماهيت است به نظر مولّف [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهين]] اولين كسى است كه اين موضوع را در صدر مباحث هستىشناسى مطرح كرد و آن را پايهاى براى حل مسائل ديگر قرار داد. وى اصالت وجود را به مشائين نسبت مىدهد. |
ویرایش