۱۴۶٬۱۸۰
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
||
| خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
این کتاب بهراستی جنگی از جستارهاست؛ اما جنگی است که شاید بتوان گفت بیپیشینه و همتایی تاکنون نداشته است. جستارهایی که در این کتاب آورده شده است، بهجز دو جستار، پیشتر در هیچ ماهنامه یا نشریهای به چاپ نرسیده است. از این دید این کتاب، کتابی نوآیین و بیپیشینه است. | این کتاب بهراستی جنگی از جستارهاست؛ اما جنگی است که شاید بتوان گفت بیپیشینه و همتایی تاکنون نداشته است. جستارهایی که در این کتاب آورده شده است، بهجز دو جستار، پیشتر در هیچ ماهنامه یا نشریهای به چاپ نرسیده است. از این دید این کتاب، کتابی نوآیین و بیپیشینه است. | ||
اولین نوشتار دربارۀ شعر [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] است. در ابتدای نوشتار آمده است: «در [[دیوان حافظ بر اساس نه نسخه کامل کهن مورخ به سالهای 813 تا 827 هجری قمری (چاپ دوم)|دیوان حافظ]] اگر با نگاهی کلان و فراخ به نامهای کسان که در آن به کار گرفته شدهاند بنگریم، این نامها را که چندان پرشمار نیز نیستند، در دوگونه و گروه بخش میتوانیم کرد و جای میتوانیم داد: نامهای تاریخ ..... نامهای نمادگونه: خواست من از نامهای نمادگونه، نامهایی است که آنها نیز به کسان بازمیگردند؛ لیک نه از گونۀ نامهای تاریخیاند نه از گونۀ نامهای نمادینه. نامهای نمادگونه، نامهاییاند که کیستی نامور در آنها روشن و دانسته نیست و تنی تنها را آشکار نمیدارند و در یاد برنمیانگیزند؛ به سخنی دیگر: این نامها در کاربرد ادبی و زیباییشناختیشان از کارکردی فراگیر برخوردارند و از این دید، بیش به نامگونه میمانند تا به نامی که در شمار نام کسان جای میتواند گرفت و ردهبندی میتواند شد». در ادامۀ این نوشتار به بررسی نامهای درویش، عارف، و رند پرداخته شده است. | اولین نوشتار دربارۀ شعر [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] است. در ابتدای نوشتار آمده است: «در [[دیوان حافظ بر اساس نه نسخه کامل کهن مورخ به سالهای 813 تا 827 هجری قمری (چاپ دوم)|دیوان حافظ]] اگر با نگاهی کلان و فراخ به نامهای کسان که در آن به کار گرفته شدهاند بنگریم، این نامها را که چندان پرشمار نیز نیستند، در دوگونه و گروه بخش میتوانیم کرد و جای میتوانیم داد: نامهای تاریخ..... نامهای نمادگونه: خواست من از نامهای نمادگونه، نامهایی است که آنها نیز به کسان بازمیگردند؛ لیک نه از گونۀ نامهای تاریخیاند نه از گونۀ نامهای نمادینه. نامهای نمادگونه، نامهاییاند که کیستی نامور در آنها روشن و دانسته نیست و تنی تنها را آشکار نمیدارند و در یاد برنمیانگیزند؛ به سخنی دیگر: این نامها در کاربرد ادبی و زیباییشناختیشان از کارکردی فراگیر برخوردارند و از این دید، بیش به نامگونه میمانند تا به نامی که در شمار نام کسان جای میتواند گرفت و ردهبندی میتواند شد». در ادامۀ این نوشتار به بررسی نامهای درویش، عارف، و رند پرداخته شده است. | ||
در بخشی از نوشتار «فسانههای فسون» آمده است: «کمابیش پیرامون همه چهرههای مردمی و دلافروز، افسانهای پدید آمده است و این افسانهها، در شماری بسیار کمتر، تا مرزپادافسانه فراتر رفته است و به سرگذشت و زیستنامۀ چهرهای که کارمایهای نیرومندتر و کاراتر داشته است، دگرگونی یافته است. این افسانهها را بر پایۀ چهرههای تاریخی که بنیاد و خاستگاه آن بودهاند، به چندگونه بخش میتوانیم کرد و در چند گروه جای میتوانیم داد». در ادامۀ این نوشتار این افسانهها در قالب گروههای فرمانروایان، دلاوران و سپهبدان، اندیشمندان و دانشوران، هنروران، پیامبران، پیشوایان دینی، و پیران خجستهویر و راهیان دلآگاه راز بررسی شدهاند. | در بخشی از نوشتار «فسانههای فسون» آمده است: «کمابیش پیرامون همه چهرههای مردمی و دلافروز، افسانهای پدید آمده است و این افسانهها، در شماری بسیار کمتر، تا مرزپادافسانه فراتر رفته است و به سرگذشت و زیستنامۀ چهرهای که کارمایهای نیرومندتر و کاراتر داشته است، دگرگونی یافته است. این افسانهها را بر پایۀ چهرههای تاریخی که بنیاد و خاستگاه آن بودهاند، به چندگونه بخش میتوانیم کرد و در چند گروه جای میتوانیم داد». در ادامۀ این نوشتار این افسانهها در قالب گروههای فرمانروایان، دلاوران و سپهبدان، اندیشمندان و دانشوران، هنروران، پیامبران، پیشوایان دینی، و پیران خجستهویر و راهیان دلآگاه راز بررسی شدهاند. | ||