فسانههای فسون: جستارهایی در فرهنگ و ادب ایران
فسانههای فسون | |
---|---|
پدیدآوران | کزازی، میرجلالالدین (نویسنده) |
ناشر | گویا |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1399 |
شابک | 9ـ709487ـ622ـ978 |
موضوع | ادبیات فارسی - تاریخ و نقد,ادبیات فارسی - مجموعهها |
کد کنگره | PIR ۳۳۷۴/ک۴ف۵ ۱۳۹۹ |
فسانههای فسون: جستارهایی در فرهنگ و ادب ایران تألیف میرجلالالدین کزازی، این کتاب بهراستی جنگی از جستارهاست؛ اما جنگی است که شاید بتوان گفت بیپیشینه و همتایی تاکنون نداشته است. جستارهایی که در این کتاب آورده شده است، بهجز دو جستار، پیشتر در هیچ ماهنامه یا نشریهای به چاپ نرسیده است. از این دید این کتاب، کتابی نوآیین و بیپیشینه است.
گزارش کتاب
این کتاب بهراستی جنگی از جستارهاست؛ اما جنگی است که شاید بتوان گفت بیپیشینه و همتایی تاکنون نداشته است. جستارهایی که در این کتاب آورده شده است، بهجز دو جستار، پیشتر در هیچ ماهنامه یا نشریهای به چاپ نرسیده است. از این دید این کتاب، کتابی نوآیین و بیپیشینه است.
اولین نوشتار دربارۀ شعر حافظ است. در ابتدای نوشتار آمده است: «در دیوان حافظ اگر با نگاهی کلان و فراخ به نامهای کسان که در آن به کار گرفته شدهاند بنگریم، این نامها را که چندان پرشمار نیز نیستند، در دوگونه و گروه بخش میتوانیم کرد و جای میتوانیم داد: نامهای تاریخ ..... نامهای نمادگونه: خواست من از نامهای نمادگونه، نامهایی است که آنها نیز به کسان بازمیگردند؛ لیک نه از گونۀ نامهای تاریخیاند نه از گونۀ نامهای نمادینه. نامهای نمادگونه، نامهاییاند که کیستی نامور در آنها روشن و دانسته نیست و تنی تنها را آشکار نمیدارند و در یاد برنمیانگیزند؛ به سخنی دیگر: این نامها در کاربرد ادبی و زیباییشناختیشان از کارکردی فراگیر برخوردارند و از این دید، بیش به نامگونه میمانند تا به نامی که در شمار نام کسان جای میتواند گرفت و ردهبندی میتواند شد». در ادامۀ این نوشتار به بررسی نامهای درویش، عارف، و رند پرداخته شده است.
در بخشی از نوشتار «فسانههای فسون» آمده است: «کمابیش پیرامون همه چهرههای مردمی و دلافروز، افسانهای پدید آمده است و این افسانهها، در شماری بسیار کمتر، تا مرزپادافسانه فراتر رفته است و به سرگذشت و زیستنامۀ چهرهای که کارمایهای نیرومندتر و کاراتر داشته است، دگرگونی یافته است. این افسانهها را بر پایۀ چهرههای تاریخی که بنیاد و خاستگاه آن بودهاند، به چندگونه بخش میتوانیم کرد و در چند گروه جای میتوانیم داد». در ادامۀ این نوشتار این افسانهها در قالب گروههای فرمانروایان، دلاوران و سپهبدان، اندیشمندان و دانشوران، هنروران، پیامبران، پیشوایان دینی، و پیران خجستهویر و راهیان دلآگاه راز بررسی شدهاند.
در دبستانهای نهانگرایی و آیینهای راز، راه و روندی که راهرو رازآموز میبایدش پیمود و پس پشت نهاد تا از آفریده به آفریدگار بتواند رسید و از نمود، به بود و از جهان سپنجینۀ ناپایدار، به نهان جاودان و از گیتی، به مینو و از تن تیرۀ خاکی به جان رخشان و از من به او، هفت زینه و دمزدگاه دارد. این هفت راه و منزل در نوشتار «هفت ردۀ رهایی» به این ترتیب آورده شدهاند: درخواست یا طلب، دلشدگی یا عشق، شناخت یا معرفت، بینیازی یا استغنا، یکتاگرایی یا توحید، شگفتزدگی یا حیرت، و نیستی یا فنا.
یکی از رزمنامههایی میهنی اوستیابیان «نارتنامه» است. برهان و بنیاد برازندگی در این نام آن است که در رزمنامۀ آسی، سرگذشت مردمانی آورده شده که «نارت» نامیده شدهاند و این نام، نامی است بومی، باشندگان سرزمینی را کهر در این روزگار، استیا نامیده میشود. نویسنده در نوشتار «شاهنامه و نارتنامه» این دو رزمنامه را نخست از دیدگاه کارکردی نمادین آنها در بخش پیدایی نارتها بررسی کرده و سپس با نگاهی فراختر و فراگیرتر، این دو را از دید پیکره و ساختار برونی با یکدیگر سنجیده است.
واژگان «کدیور» و «سپاهی» در این بیت از شاهنامه که «کدیور یکایک سپاهی شدند**** دلیران سزاوار شاهی شدند» در یکی دیگر از نوشتارهای این کتاب بررسی شده است.
یکی از کهنترین و پرآوازهترین و مردمیترین رزمنامههای ایرانی، در زبانهای پهلوی و پارسی، «فرامرزنامه» است که هم در دفترها نوشته میشده و هم بر زبان داستانگویان چیرهزبان گرمهنگامه روان. داستان دلاوریها و کردارهای نمایان و پهلوانیهای این پور پولادچنگ و دهمآهنگ رستم دستان، آنچنان درازدامان و گرانسنگ بوده است که بر اساس آنچه در «تاریخ سیستان» آورده شده، دوازده مجلد داشته است. درنگی در این رزمنامه، یکی دیگر از نوشتارهای این کتاب را به خود اختصاص داده است.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات